همایون اسعدیان: کارگردانی تخصص پنهان است

همایون اسعدیان در نشست تخصصی آموزش کارگردانی تأکید کرد کارگردانان در ابتدای راه باید یاد بگیرند متناسب با بضاعت سینمای ایران فیلم بسازند و خلق یک لحظه انسانی و عاطفی را در اولویت قرار دهند.
به گزارش «پایگاه خبری فیلم کوتاه» نشست تخصصی کارگاه آموزش کارگردانی با حضور همایون اسعدیان و فیلمسازان جشنواره «رویش» امروز ساعت13 در سالن 4 سینما هویزه برگزار شد.
در این نشست که به شکل گفتگوی متقابل فیلمسازان با همایون اسعدیان جلو می رفت پس از صحبت های اسعدیان کارگردانان جوان سؤالات خود را می پرسیدند.
در ابتدای این نشست همایون اسعدیان از حاضران خواست که توضیح بدهند چرا می‌خواهند فیلمساز شوند و برای گفتن چه چیزی فیلم را انتخاب کرده اند. جمعی از فیلمسازان دلایل خود را از قبیل علاقه، احساس وظیفه و بیان دغدغه های درونی را دلیلی برای فیلمسازی عنوان کردند.
اسعدیان پس از شنیدن صحبت های حاضران گفت: اینطور نیست که وقتی می خواهید شعر بگویید یا مثلا فیلم بسازید احساس وظیفه شما را وادار به خلق اثر کند. دغدغه داشتن هم دلیلی برای فیلسمازی نیست. همه انسانها دغدغه دارند. بحث بر سر نگاه است. نگاه هنرمند با نگاه یک جامعه شناس فرق می کند. جامعه شناس علل طلاق را بررسی می کند اما کارگردان با نگاه دیگری به طلاق می نگرد. برای شناخت سه قالب را در نظر گرفته اند. مثلا شناخت علمی آب این است که آب از دو هیدروژن و یک اکسیژن تشکیل شده است. شناخت فلسفی آب سراغ ماهیت آن می رود اما شناخت هنری به گونه دیگری است که مثلا سهراب سپهری آن را اینگونه بیان می کند: آب را گل نکینم شاید این آب روان...
اسعدیان درباره شناخت هنری صحبت هایش را با مثال دیگری ادامه داد و گفت: وقتی که تهران بمباران می شد و همه در پناهگاه ها جمع می شدند و ما تعداد بمب ها را می شمردیم. یک دوست کارگردان از آن دوران تعبیر زیبایی را به کار برد که هیچگاه از خاطر من نمی رود. گفت که بعضی فقط تا دو می شمارند، بعضی تا سه، بعضی فقط تا چهار فرصت شمردن پیدا می کنند و ممکن است بمب بعدی روی سر آنها بیفتد و بمیرند. این نگاه یک نگاه هنری است. چیزی که کار ما را هنری می کند نوع نگاه ما به دنیاست. ابزار تکنیکی همه و همه برای به وجود آوردن یک لحظه عاطفی حسی و انسانی است. ابزار را باید شناخت. از همه علوم باید اطلاع داشت اما همه اینها برای خلق یک لحظه حسی است که از تجربه زندگی ناشی می شود. مدت ها پیش رفته بودم کوه و تنهایی قدم می زدم و بعد رسیدم به یک قهوه خانه. آننجا پدر و پسربچه ای را دیدم که به خاطر بضاعت مالی فقط یک نوشابه خریده بودند و نوبتی قلپ قلپ نوشابه را سر می کشیدند. در تمام این سال ها آرزویم این بودن که بتوانم ترس آن پسربچه از تمام شدن نوشابه با قلپ های طولانی پدرش را تصویر کنم و هنوز نتوانسته ام. یک زمانی همه حواسم به تکنیک بود. آنقدر در تکنیک غرق شده بودم که لحظه حسی را نمی دیدم. یک زمانی رسید دیدم که عکس هایی که می گیرم خیلی خوب و زیباست اما حس و حال ندارد.
وی در پاسخ به سؤال یکی از حاضران که پرسید تکلیف کسانی که نگاه شاعرانه دارند ولی کسی کارشان را نیم بیند چیست، گفت: اثر هنری تا وقتی در معرض دید مخاطب قرار نگزرفته است هنر نیست. به محض اینکه شعرتان را برای اولین نفر می خوانید اثر هنری زنده می شود. بله در جامعه ما خیلی ها هستند که از من و شما استعداد بیشتری برای کار هنری دارند ولی بستر برایشان فراهم نشده است.
کارگردان «بوسیدن روی ماه» در پاسخ به پرسش یکی از فیلمسازان جوان حاضر در سالن مبنی بر تأثیر آموزش در شکل گیری نگاه هنری چنین گفت: آموزش بسیار در این مسیر مؤثر است. بخصوص در سینما که شما به عنوان کارگردان باید ابزار را به خوبی بشناسید. شاعری که ادعا می کند اشعارش درخشان است ولی آثار گذشتگان را نخووانده است یا نبوغ زیادی دارد یا ادعای زیادی. سینما هنر صنعت است. شما به تنهایی نمی توانید یک فیلم خوب بسازید. نکته مهم در کارگردانی، مدیریت است. 70% کارگردانی مدیریت است و مابقی خلاقیت. شما در گروه فیلمسازی با 40 نفر آدمی رو به رو هستید که فکر می کنند شما حق آنها را خورده اید. پس شما باید این افراد را به نفع خودتان مدیریت کنید. فکر نکنید 40 نفر آدم شیفته این هستند که شما فیلمتان را بسازید.کارگردانی تخصص پنهان است. فیلمبردار، صدابردار همه با ابزار مشخصی کار خود را انجام می دهند اما کارگردان چیز مشخصی در دست ندارد و باید مدیریت بلد باشد. همه چیز در ذهن او می گذرد و چون ذهنیتش را کسی نمی بیند همه فکر می کنند او که کار خاصی نمی کند. باید طوری مدیریت کنید که همه شما را بپذیرند. کار پیچیده ای است. با زندگی کردن و فقط ب زندگی کردن است که یاد می گیرید چگونه با گروه بحث کنید، دلجویی کنید، دوستشان بدارید، مجابشان کنید. وقتی زندگی کنید و همه این احساسات را تجربه کنید در مدیریت موفق اید. من روز اول که سر صحنه فلیم اولم «نیش» حاضر شدم می دانستم که همه تصور می کنند کارم را بلد نیستم پس تصمیم گرفتم خودم را ثابت کنم. برای پلان اول سخت ترین پلان را در نظر گرفتم که فیلمبردار نتواند آن را بگیرد وقتی نتوانست و من گفتم باشد اشکالی ندارد طور دیگری می گیریم کمی نگاه گروه به خودم را تغییر دادم. باید این کار را می کردم گرچه شاید فکر کنید این حقه بازی است.
اسعدیان در ادامه صحبت هایش راجع به مدیریت در کارگردانی گفت: بدانید که در ایران دارید فیلم می سازید در هالیوود نیستید که همه چیز مهیا باشد. شما ممکن است هر لحظه با تغییر برنامه رو به رو شوید. یاد بگیرید که به سرعت خود را بر هر شرایطی که ناخواسته پیش می آید تطبیق دهید و یاد بگیرید از خلاقیت آدمها در جهت کارتان بیشترین استفاده را ببرید. اگر همه فیلم شما متشکل از پیشنهاد دیگران باشد عیبی ندارد نهایتا چیزی که روی پرده ظاهر می شود اسم شما را به عنوان سازنده بر خود دارد. پس از خلاقیت همه استفاده کنید. سیستم لزوما پا به پای شما نمی آید. این شما هستید که باید قدرت تطبیق داشته باشید و همه چیز را به نفع خودتان رهبری کنید.
کارگردان «طلا و مس» در این قسمت از صحبت هایش از حسن برزیده دعوت کرد وارد بحث شود. برزیده در تأیید صحبت های اسعدیان گفت: شاید فکر کنید کمی بی انصافی است که فکر کنیم همه 40 نفر فکر می کنند کارگردان حق آنها را خورده است اما دقیقا همین طور است و پذیرفتن این نگاه به ما کمک می کندکه یاد بگیرید با شرایط متزلزلی در فیلمسازی رو به رو هستید. انگیزه ادمهای گروه با شما یکسان نیست. گاهی یک نفر می تواند کل اکیپ را از هم بپاشد و شما باید آن را یک نفر را زود شناسایی کنید و یا او را از گروه اخراج کنید.
اسعدیان ادامه داد: در سینمای ایران متأسفانه همه به نوعی با کمبود اعتماد به نفس مواجه هستند. همه فکر می کنند کارگردان آدم متشخص تری است. دستیار کارگردان فکر می کند باید کارگردان شود تا تشخص بیشتری داشته باشد. دستیار فیلمبردار فکر می کند باید فلیمبردار شود تا جایگاه تشخص خود را ارتقا ببخشد. این نگاه اشتباه است. همه کارگردان را آقا صدا می زنند. بدبدختی این است که برخی کارگردان ها نمی دانند فقط یک ماه آقا هستند. یاد بگیریم در هر جایگاهی که هستیم خود را متشخص بدانیم. تشخص از اسم و رسم نمی آید.
وی در این بخش از نشست در پاسخ به این سؤال که آیا دستکاری تهیه کنندگان در فیلمنامه نوعی فشار محسوب نمی وشد و در کارگردانی تأثیر منفی به جا نمی گذارد یا خیر گفت: وجود فشارها را انکار نمی توان کرد ولی مشکل ما تهیه کننده نیست. اولا باید یاد بگیریم با بضاعت سینمای ایران فیلم بسازیم. همه فیلم های شاخص سینمای ایران را نگاه کنید. فیلم های اصغر فرهادی را ببینید. چه تکنیک و یا کار خارق العاده ای به خرج داده اند؟ هیچ. فقط نگاه خوبی را انتخاب کرده اند. تکنولوژی در برابر نگاه تسلیم است. من فیلم «طعم گیلاس» را دوست نداشتم. دیدم که یک آمریکایی شیفته فیلم است و از آن تعریف می کند. پرسیدم چرا اینقدر فیلم را دوست دارد. گفت:«شما ببینید از ابتدا تا انتهای فیلم یک نفر می خواهد خودش را در چاهی بکشد و به دنبال کسی است که با ضمن دریافت دستمزد فردا صبح بیاید به او سر بزند اگر او مرده بود روی او خاک بریزد. هیچ کس حاضر نیست این کار را انجام دهد. ولی در جامعه ما اگر این پول را به کسی بدهی حاضر است تو را بکشد خاک هم بریزد دفن هم بکند». انقدر حواسمان نیست که برخی چیزها را نمی بینیم. یادمان رفته که چه چیزهایی در برابرمان در جریان است. فیلم های ما عمدتا زمان و مکان ندارد. اوضاع اقتصادی را منعکس نمی کند. ما مدام به دنبال حادثه ایم. حتما باید بمبی منفجر شود یا خیانمت و تجاوزی صورت بگیرد که فیلمنامه جذاب شود. اطرافمان را خوب نگاه کنیم. دیروز در همین جشنواره فیلمی از بچه های کردستان دیدم که خیلی نوع نگاهش مرا تحت تأثیر قرار داد. این جشنواره ها می توانند به من یاد بدهند که نوع نگاهمان را تربیت کنیم. خودمان را تربیت کنیم چیزهای کوچک و بزرگ اطرافمان را ببینیم.
اسعدیان در این قسمت در پاسخ به سؤال یکی از حاضران درباره طبقه بندی مخاطب و جایگاه مخاطب در ذهن کارگردان گفت: ما برای مخاطب کار می کنیم. بدون مخاطب چیزی معنا ندارد. اما یک حقه بازی زشت بین ما کارگردان ها به وجود آمده است که وقتی فیلممان می فروشد می گوییم بله برای مخاطب ساخته ایم و وقتی فیلم نمی فروشد می گوییم من برای دلم فیلم ساختم. مخاطب مهم است ولی حواسمان باشد تقدس بیش از حد هم به مخاطب ندهیم. در جامعه اقشار متکثر از سوپر مدرن تا ماقبل فئودالی وجود دارد. آنها خوراک فرهنگی خود را پیدا می کنند. شما باید کار خودتان را بکنید و فیلمتان را بسازید مخاطب خودش بنا به علاقه و نیاز می آید فیلم شما را می بیند. بخشی از اقبال فیلم به عمق نگاه کارگردان هم بستگی دارد. برخی فیلم ها لایه های عمیق تری دارند و برخی نه. نباید به این فکر کنیم که فیلم پر مخاطب بسازیم. فیلم خوب دیده می شود. مطمئن باشید اگر فلیم خوب ساخته اید حتی اگر در یک جشنواره دیده نشود و یا شبکه ها فیلم شما را نخرند بالاخره فیلم جایی خودش را نشان می دهد.
وی در ادامه درباره فیلم کوتاه به عنوان یک رسانه مستقل گفت: فیلم کوتاه بلد نیستم بسازم. فیلم کوتاه یک رشته تخصصی است. لزوما هر فیلمساز بلند نمی تواند فیلم کوتاه بسازد و یک فیلمساز کوتاه نیز لزوما با فیلم کوتاه ساختن نمی تواند فیلم بلند بسازد. در خارج فلیم کوتاه یک رشته تخصصی است و بر خلاف ایران به آن به عنوان یک سکوی پرتاب به سمت سینمای بلند نگاه نمی کنند. من شخصا یاد گرفته ام مفصل نگاه کنم. تا کنون فیلم کوتاه نساخته ام و بلد نیستم بسازم. فیلم کوتاه عین قصه کوتاه می ماند. شاید سلینجر نتواند مثل تولستوی رمان بنویسد و تولستوی نیز نتواند در قصه کوتاه موفق باشد.
اسعدیان درباره اینکه نگاه هنری چقدر می تواند اکتسابی باشد گفت: نمی دانم شاید برخی از آن اکتسابی باشد. شاید به تربیت انسان تا 6 سالگی برگردد. اما مطمئنم که یک مایه است که در بعضی هست و در بعضی نیست. با تمرین و ممارست می توان نظم سرود ولی نمی توان شعر گفت.
در بخش پایانی این نشست همایون اسعدیان درباره دکوپاژ صحبت کرد و گفت: دکوپاژ به ظاهر تکنیکال است. ما بیشترین خطا را موقع دکوپاژ مرتکب می شویم. اوج دکوپاژ این است که دوربین را به رخ نکشیم و یاد بگیریم حرکت دوربین محسوس نباشد. لنز، ارتفاع و دوربین هیچ کدام نباید دیده شود و مخاطب آن را حس کند. فقط باید به این فکر کنیم که دوربین را کجا قرار دهیم که بیشترین حس را به تماشاگر منتقل کند.

یک دیدگاه بگذارید

لطفا حاصل عبارت زیر را به عدد در کادر مقابل آن بنویسید.
اخبار مرتبط
آخرین خبرها