روبرت صافاریان
امروزه ساختن فیلم کوتاه آسان است، اما واداشتن مردم به تماشای آن هنوز هم کار سادهای نیست. مدتی است همه صحبت از ارزان شدن وسایل تولید فیلم و آسان شدن فیلمسازی میکنیم. اما آیا هر فیلمی که تصویربرداری، تدوین و صداگذاری شد، واقعاً هستی یافته است؟ به یک معنا ــ به معنای فیزیکی و مادی ــ بله. اما بیایید در دادن پاسخ مثبت شتاب نکنیم. فیلم ــ و اثر هنری به طور کلی ــ یک پدیده اجتماعی است، بنابراین تنها زمانی میتوان گفت هستی یافته که دیده شده باشد. تا فیلم در مقیاس کمابیش وسیع، دست کم خارج از حوزه دوستان و آشنایان و بستگان فیلمساز، دیده نشود، به معنای اجتماعی وجود ندارد. از سوی دیگر، وقتی تهیهکنندهای برای ساخت فیلم سرمایهگذاری نمیکند و هر کس میتواند تهیهکننده فیلم خودش باشد، و هرکس کافی است خودش استعداد فیلمسازی را در خود ببیند و دست به ساختن فیلم بزند، چه بسیار فیلمهایی ساخته خواهند شد که پیدا کردن تماشاگر برایشان دشوار باشد.
همین جا باید با بحث دیگری که در مقالات دیگر همین سایت مطرح شده مرزبندی کنم. هدف این نوشته بررسی معضل نمایش فیلم کوتاه نیست. این مشکل هست و به جای خود باید مورد بحث قرار گیرد. اما با فرض حل این مشکل، باز فیلمهایی زیادی به لحاظ مادی ساخته خواهند شد، اما هستی اجتماعی نخواهند یافت. و این درست و عادلانه است. هر قصه یا شعری که نوشته میشود نباید چاپ شود و اگر چاپ شود ضرورتا خوانده نمیشود. این طور نیست که ناشرها رمانهایی را رد کنند که رمانهای خوبی هستند و ناشر شعور فهم آن را ندارد (هرچند از این دست رمانها هم هستند.) بیشتر رمانهایی که ناشرها حاضر به چاپ آن نیستند حقیقتا رمانهای خوبی نیستند. در حقیقت ناشر یکی از غربالهایی است که جلوی هستی یافتن آثار بد را میگیرد. در فیلمسازی هم غربالهایی متناسب با شرایط خاص این رشته در کارند. این روزها پس از برگزاری جشنواره فیلم کوتاه تهران و با نزدیک شدن موعد چشمانداز جشنواره فیلم مستند کیش و جشنواره فجر در چند ماه آینده، بحث انتخاب فیلمها میان سازندگان فیلم کوتاه داغ است. اما هرچند با انتخاب این یا آن فیلم مساله داشته باشیم، منکر این نمیتوانیم باشیم که خود انتخاب ضروری است. کسانی که فیلمهایشان در هیات های انتخاب بررسی و رد یا قبول میشوند، اگر دقت کنند، میبینند خودشان هم در مقیاس شخصی و در حوزههای دیگر، انبوه فیلمها (یا قصهها یا شعرها یا نقاشیها) را غربال میکنند. و چه بی رحمانه این کار را میکنند. چارهای هم ندارند. پرشورترین علاقهمندان سینمای مستند و فیلم کوتاه هم حوصله تماشای چیزی حدود دو هزار فیلم (تولید سالانه فیلم کوتاه و مستند به طور تقریبی) را ندارند. پس در مرحله اول باید تعدادی از این فیلمها برای نمایش در جشنوارهها که رویدادهای اجتماعیاند انتخاب شوند. تعدد جشنوارهها باعث میشود اگر فیلم خوبی در یک جشنواره نظر هیات انتخاب را جلب نمیکند، در جشنواره دیگری این اتفاق بیفتد. تعدد جشنواره امکان خطا را پایین میآورد. بعد فیلمی ممکن است نظر جشنوارههای داخلی را به خود جلب نکند، اما در یکی از جشنوارههای خارجی پذیرفته شود. به نظر من فیلمی که در یک جشنواره نمایش داده میشود، میتوان گفت هستی اجتماعی پیدا کرده است و حالا اگر در این رویداد فرهنگی مورد توجه هیات داوران یا تماشاگران یا منتقدان هم قرار گیرد، یک گام دیگر به هستی واقعی نزدیکتر میشود. تردیدی نیست که فیلمها تنها در تعامل با بیننده به معنای واقعی تحقق پیدا میکنند. اما اگر فیلمی در هیچ یک از جشنوارهها یا رویدادهای فرهنگی دیگر مانند هفته فیلم، برنامههای نمایش منظم مانند سینماتک و غیره پذیرفته نشد یا در چنین مکانهایی به نمایش در آمد و مورد توجه قرار نگرفت، باید پذیرفت که فیلم توانایی جلب توجه اجتماع را نداشته است.
توجه کنید که صحبت بر سر صلاحیت داوران و هیات های انتخاب و منتقدان و تماشاگران نیست. به هر رو، ترکیب اینها در تحلیل نهایی صلاحیت دارد. منظور این هم نیست که اگر فیلمی در جلب توجه اجتماعی موفق شد، لزوما از نظر هنری دارای ارزشهای ماندگار است، اما اگر در این کار موفق شد (مثلا به خاطر موضوع مهم، یا به خاطر جذابیتهای فرامتنی) میتوان گفت علاوه بر اینکه به معنای مادی ساخته شده، به معنای اجتماعی هم هستی یافته است.
حال اگر با این همه، فیلمسازی باز احساس میکند که فیلم با ارزشی ساخته و کارش به خاطر اینکه از شعور عمومی هیاتهای انتخاب و داوری و منتقدان و تماشاگران جلوتر است درک نشده است (به اصطلاح “از زمان خودش جلوتر است”)، راهی ندارد جز اینکه فیلمش را نگاه دارد و در آینده، ده سال یا بیست سال بعد به نمایش بگذارد، شاید در آن زمان بتواند توجه اجتماع را به خود جلب کند.
واقعیت این است که رقابت سختی بین فیلمسازان فیلم کوتاه و مستند برای یافتن تماشاگر برای فیلمهایشان وجود دارد، آن هم در شرایطی که تماشاگر این نوع سینما چندان زیاد نیست. برندگان این رقابت معمولا باید دو شرط داشته باشند: نخست استعداد فیلمسازی (هنری)، دوم پیگیری و پایداری. البته منظور از پیگیری، پیگیری اداری نیست، بلکه پیگیری به این معنا که به ساختن فیلم ادامه دهند و اگر یک فیلم ناموفق ساختند، به جای غصه خوردن و محکوم کردن زمین و زمان، به ضعفهای احتمالی خود توجه کنند، فیلم بعدی و فیلم بعدی و فیلم بعدی را بسازند، تا سرانجام به مقصود برسند. حضور پیگیر در یک عرصه یکی از عواملی است که نظرها را به خود جلب میکند. از سوی دیگر نمایش بدون تبعیض هر همه فیلمهایی که ساخته میشوند، نوعی نقض غرض است. اگر تماشاگری به یک جلسه نمایش فیلم کوتاه برود و با تعدادی فیلم ضعیف روبهرو شود، حق دارد بار دیگر به چنین جلساتی نرود.
حقوق این نوشته برای نویسنده محفوظ است و استفاده از آن بدون موافقت کتبی او مجاز نیست.
یک دیدگاه بگذارید