امیر تاجیک تنها مدیر تلویزیون بود که با تغییر ریاست سازمان صداوسیما منتظر برکناری نشد و همزمان با اعلام پذیرش استعفای محمد سرافراز، استعفای خود را اعلام کرد. البته تا زمانی که اصغر پورمحمدی معاونت سیما را به عهده داشت استعفای او پذیرفته نشد، اما با آمدن مرتضی میرباقری در این جایگاه، بالاخره او از سمت خود کنار رفت.
قابل پیشبینی بود که پس از رفتن محمد سرافراز از صداوسیما، امیر تاجیک از مدیرانی خواهد بود که همراه او میرود. اما اینکه همزمان با استعفای رئیس سازمان او نیز استعفا داد، کمی عجیب به نظر میرسد. با اینحال به دلیل موفقیتهای او در شبکه مستند، اصغر پورمحمدی معاون سیما با این استعفا موافقت نکرد و رضا پورحسین قائممقام معاون سیما 5 خرداد، درباره استعفای او اینطور به رسانهها توضیح داد: «ایشان استعفا دادند و علیاصغر پورمحمدی معاون سیما رسانه ملی هنوز استعفای ایشان را نپذیرفتند. قاعدتا اگر تاجیک در این زمینه مُصر باشد فرد دیگری جایگزین خواهد شد.» اما چیزی نگذشت که علیعسگری، مرتضی میرباقری را به عنوان معاون سیما انتخاب کرد و او نیز دو روز پیش با پذیرش استعفای تاجیک، پورحسین را با حفظ سمت به سرپرستی شبکه مستند منصوب کرد.
شما در مدت فعالیتتان به عنوان مدیر شبکه مستند، یکی از موفقترین مدیران رسانه ملی بودید و کارنامه کاری قابل توجهی نیز از خود به جای گذاشتید. با توجه به این نکته و اینکه مدیران موفق صداوسیما پس از کنار رفتن از مسئولیتهایشان در سمتهای دیگر مشغول به فعالیت میشوند، آیا استعفای شما به این معنی است که بعد از این با تلویزیون دیگرهمکاری نخواهید کرد؟
موفقیت شبکه مستند حاصل برنامه ریزی و تلاش همه مدیران و دست اندرکاران مجموعه است که با رصد سلیقه و ذائقه مردم و پیروی از علم روز رسانهای توانستند فعالیتهای خوب و ماندگاری را در مجموعه به ثمر برسانند. بنده هم جزیی از این سیستم بودم و به آنچه نهایتا به عنوان خروجی شبکه به پیشگاه مردم ارائه شد، افتخار میکنم.
مساله دوم اینکه من درهر شرایط و موقعیتی و درهر پست و جایگاهی که قرار گرفتم در جهت رضایت خداوند و خدمت به مردم شریف ایران قدم برداشتم. همانطور که در یادداشتی عنوان کردم، همه باید به منصوب ولی فقیه در جهت پیشرفت رسانه ملی کمک کنند. البته بنده انتقاداتی به ساختار سازمان داشته و دارم، لکن در دوران دکتر سرافراز سعی در اصلاح ساختارهای فرسوده و جبران گذشته در سازمان را داشتیم.
از سویی اعتقاد دارم نقد موجب اصلاح و ارتقای سطح کیفی رسانه میشود. از همین جهت مدیران تلویزیون باید کمک به ریاست محترم رسانه ملی همراه با نقد مدام را الگوی خود قرار دهند، اگر قصد به روز کردن و جلب اعتماد مردم به سازمان صداوسیما را دارند. بنده هم اگر در هر زمانی مجددا بخواهم در سازمان فعالیت کنم، همین دو رویه را پی خواهم گرفت. اگر مسئولان تصمیمساز هر زمان مرا با این رسالت و روحیه پذیرفتند، همواره آماده خدمت به مردم مسلمان ایران هستم و اگر نپذیرفتند که راه خدمتگزاری را از مسیر دیگری پی خواهم گرفت و هرجا احساس تکلیف کنم سعی خواهم کرد تمام انرژی و توان خود را در آن حوزه به کار ببرم.
شما رابطه خوبی با مستندسازان دارید و در این زمینه نیز فعال هستید. ممکن است از این به بعد شما را بیشتر در عرصه سینمای مستند ببینیم؟
سالها در این عرصه فعالیت کردم. از کوچکترین فعالیتهای مربوط به مستندسازی شروع کردم و گام به گام جلوتر رفتم. به نوعی تخصص حقیر بیشتر به سمت و سوی مستند و مستندسازی است. طبعا به شخصه علاقهمندم در فضایی حضور داشته باشم که امکان فعالیت در این عرصه را بیابم. یک مقدار به شرایط و موقعیتهایی که برای ما پیش میآید بستگی دارد و یک مقدار هم به پذیرش سبک مدیریتی بنده از سوی تصمیم سازان در نهادهای مختلف که در پاسخ سوال قبل به آن اشاره کردم.
در دوره مدیریت شما، برخی تهیه کنندگان که سابقه طولانی کار در تلویزیون داشتند اعلام کردند شما بسیار جناحبندی شده امکانات را در اختیار افراد قرار میدادید و برخی را نادیده میگرفتید. همان موقع شما پاسخ این منتقدان را دادید. در حال حاضر که از مدیریت شبکه مستند کنار رفتهاید، شاید برای مخاطب بسیار جالب باشد که بداند مهمترین چالش یک مدیر تلویزیون در ایران که با مقوله مستند سر و کار دارد، چیست؟
ساختارهای فرهنگی ما متاسفانه به روز و پویا نیست. بسیاری از رفتارهای سازمانها سنتی و کهنه شده است، لذا هر تغییری واکنشهای منفی خود را دارد. برای رسیدن به شرایط موثر و بالنده باید جراحی کرد. یقینا جراحی با درد و گرفتاری توام است. در طول یکسال و چند ماه گذشته تمام تلاش من و همکارانم، چابک سازی مجموعه و بستر سازی مناسب برای بهره بردن از ظرفیتهای دریای خلاق استعدادهای جوان ایران اسلامی بوده است. خدا را شکر در همین مدت اندک توانستیم انصاف را در اعطای امکانات و ابزارها به مستندسازان خلاق و مستقل تا حدود زیادی رعایت کنیم. حقیقتا بزرگترین چالش در سازمان صداوسیما، عمل به حق بدون ترس از سخن چینیها و تخریب هاست و در بخش مستند، چالش اصلی، توان اعتماد به مستندسازان با استعدادی ست که چندان امکان ارائه آثار خود را نیافتهاند.
شما تنها مدیری بودید که پس از رفتن محمد سرافراز از سازمان صداوسیما، منتظر برکناری نشدید و خودتان استعفا دادید. برخی دلیل این موضوع را نامه تند و تیز شما خطاب به آقای ضرغامی میدانند و تحلیلهایی شنیده میشود که دلیل استعفای شما را افشای برخی فسادهای مالی عنوان میکنند. با توجه به اینکه یک مدیر نزدیک به آقای ضرغامی سکان صداوسیما را به عهده گرفته و در نظر گرفتن نقطه نظراتی که گفته شد، میتوان استعفای شما را یک فرار رو به جلو قلمداد کرد؟ این تحلیل درست است که شما میدانستید برکنار میشوید و به همین دلیل تصمیم به استعفا گرفتید؟ (در واقع چنین نظری با توجه به فشارهایی که به رئیس سابق صداوسیما (آقای سرافراز)، به خاطر برخی افشاگریهای مالی وارد شد، بعید به نظر نمیرسد و میتوان چنین چیزی را به استعفای شما نیز تعمیم داد و این حرکت را در ادامه استعفای رئیس سازمان دانست.)
زمانی که دکتر سرافراز به ریاست سازمان صدا و سیما منصوب شدند، به دلیل سابقه همکاری، قرابت فکری، نزدیک بودن سلایق و تعریف و تحلیل نسبتا یکسانی که از پدیده رسانه داشتیم، بنده را به عنوان مدیر شبکه مستند تعیین کردند. طبیعی بود که در ادامه مسیر همکاری ما به عنوان رییس سازمان و مدیر شبکه از توافق نظر و همفکری و مشورت ادامه یابد. چنانچه در جریان بوده اید بنده در تمام آن هجده ماه سعی کردم به عنوان یک همکار و پشتیبان از تمام فعالیت های کارشناسی و علمی ریاست سازمان دفاع کنم و بر حمایت از روشی که پیش گرفته بودند مُصر بودم. چراکه ایشان به تعبیر رهبر انقلاب به پاکدستی و پشتکار متصوف شدند و هر تصمیمی که از جانب ایشان اتخاذ میشد در راستای تحقق منویات رهبری جهت چابک سازی در سازمان بود.
در این بین وقتی بنده آن حجم از توهین و تخریب را علیه مشی رسانه ملی مشاهده میکردم، خود را موظف میدیدم که وارد شوم و از موضع و عملکرد به حق سازمان دفاع کنم و همیشه سعی در روشنگری و شفافیت در امور و موضع گیریها داشتم. به تبع وقتی تخریب از سوی عدهای صورت میگرفت که نقطههای تاریکی در کارنامهشان دیده میشد، ما بنا به اصل صداقت و شفافیت مکلف به بیان حقایق شدیم. اما استعفای من نه تنها مربوط به مسائلی که ذکر شد که اساسا به دلیل تفاوت رویکرد ماهوی مدیریت آقای دکتر سرافراز و تیم مدیریتی جدید بود. در چنین وضعیتی اصرار بر ماندن چندان سودمند نیست. البته ما آرزوی موفقیت برای تیم جدید داریم.
یک دیدگاه بگذارید