مهارت حل جدول
محسن نبوی
شهرزاد دادگر فیلمساز جوان و فعالی است که این روزها با فیلم کوتاه داستانی پانصد مثقال طلا در بخش short film corner کن حضور دارد؛ او زمانی سراغ ساخت اولین فیلم کوتاه خود به صورت جدی رفت که قبل از آن تجربههای مختلفی را در حوزه سینمای بلند و کوتاه برای خود اندوخته بود. از دستیاری در چند فیلم بلند امیرشهاب رضویان تا ساخت پشت صحنه فیلم ارغوان امید بنکدار و کیوان علیمحمدی و چندین کار کوتاه دیگر که همگی آنها به گفته خودش کلاس درسی بوده تا او به مرحله ای برسد که تصمیمی جدی برای ساخت فیلم کوتاه خود به طور مستقل و مجزا بگیرد. به این بهانه گفتوگویی با او قبل از سفرش به جشنواره کن انجام دادیم.
فیلم شما امسال در بخش short film corner جشنواره کن حضور دارد و از این بابت تبریک میگویم به شما و تیمتان. لطفا درباره اینکه این بخش چه ویژگیهایی دارد توضیح مختصری بدهید و اینکه بجز این جشنواره در جشنواره دیگری فیلم حضور داشته یا نه.
خواهش میکنم. فیلم پانصد مثقال طلا تاکنون در جشنواره های تصویر سال، فیلم شهر و جشنواره Cine Women پذیرفته شده است و البته بخش Short Film Corner کن بخش جانبی جشنواره کن محسوب می شود و به نوعی فرصتی است برای بازاریابی فیلمها و استعداد یابی فیلمسازان.
چه شد که تصمیم گرفتید در دومین فیلم سراغ یک مجموعه حرفهای از کسانی که در تئاتر و فیلم فعالیت میکنند بروید؟
ترکیب تجربیات حرفه ای تر ها و خلاقیت فیلمسازان جوان تازه کار معمولا هیجان انگیز است. دانش محدود تکنیکی، بصری و هنری را میتوان با حضور دوستان قدیمی تر جبران کرد. در این بین مهم است که در پی ایجاد تعادل بین جسارت و اعتماد باشیم. طبعا این مهارتی است که مطمئنا در طول زمان به پختگی خواهد رسید. متقاعد کردن عوامل و جذب اعتمادشان چالش بی نظیری است مثل حل کردن یک جدول که در هر لحظه باید مناسبترین حرف را انتخاب کرد. احترام گذاشتن و قدرشناسی دستهای یاری کننده را متقاعد میکند. در عین حال انتخاب مهم است. دوستانی که در کنارم بودند بسیار همراه تر از تصورم بودند. با اعتماد و همدلی و احترام کار را به پایان رساندیم و دوستیهای اندکمان عمیقتر شد.
بخش عمده ای از وزن کار شما که به فیلمنامه شما برمیگردد بر عهده ایده کار شما بود. ایده شما چطور بوجود آمد و به این شکل بسط پیدا کرد؟
راستش از دوست بارداری شنیده بودم که مرکز غربالگری ای در تهران وجود دارد که خانمهای باردار با مراجعه به آنجا از صحت و سلامت جنینشان مطمئن میشوند. این موضوع برایم جالب بود که در چنین موقعیت و فضایی امکان دراماتیک کردن طرحی وجود داشته باشد. این شد که نتیجه آزمایش و تاثیرش بر زندگی مشترک یک خانواده ایده ابتدایی فیلمم شد که بعدها در نگارش ایدههای دراماتیک و خلق موقعیتهای ویژه به آن اضافه شد که نتیجه همان چیزی بود که در فیلم میبینید.
میخواهم یک سوال کلیشه ای را مطرح کنم که جواب شما میتواند برای خوانندگان جالب و مفید باشد. اگر بار دیگر فرصت این را داشته باشید که این ایده را از ابتدا بسازید.چیزی از عواملتان از فیلمنامه و دکوپاژ گرفته تا هر عامل دیگری را تغییر میدهید یا تصحیح میکنید. منظورم این است که دوباره نتیجه کارتان نزدیک به این شکل و شمایل فیلم میشود یا کلا فضای دیگری را میسازید؟
فیلم انرژی و جهان بینی آن روزهای من بوده است. اگر چیزی بخواهم بگویم تنها شاید این نکته باشد که فقط یک تفاوت با احوالات کنونی من دارد و آن هم تجربه است. الان مطمئنا پخته تر از زمان فیلم شدهام و تلاشم بهره برداری از این تجربه برای کم اشکال تر بودن فیلمهای بعدیم خواهد بود. اما فکر میکنم تصمیمات کلی ام در مورد استراتژی و دکوپاژ و عواملم تغییر نکرده است.
به هرحال شما تازه در ابتدای راهی قرار دارید که هنوز تجربهها و فرصتهای زیادی برای کار فیلمسازی خواهید داشت. چه موضوعی را می توانید از همین تجربه کوتاهتان به کسانی که مثل شما در ابتدای راه فیلمسازی هستند بیان کنید که کمک حالشان باشد.
دوستی میگفت دیکته ننوشته غلط ندارد. تجربه کردن بزرگترین امکان آموزشی است و البته تاثیرگذارترین. در هیچ کلاسی به اندازه صحنه فیلم خودمان یاد نمیگیریم. اما مهم است بدانیم چه میخواهیم و خواسته مان را درست بخواهیم. مثل آرزو کردن است. بزرگ و درخشان بخواهید تا بهترینها اتفاق بیفتد. پس شاید مهمترین حرفی که داشته باشم این است که پشت ترسها و تردیدهایمان پنهان نشویم و خود را توجیه نکنیم. میشود با دید باز و شجاعت توشه تجربه را سنگین و ارزشمند کرد.
یک دیدگاه بگذارید