مدیرعامل انجمن سینمای جوان گفت:نباید دفاترمان را به یک مجموعههای انبارداری تبدیل کنیم تا نتوانیم از مدیریتهای ستادی و استانی به شکل مطلوب بهره برداری نماییم. باید رو به سمتی برویم که انبار تجهیزات را به اتاق فکر تبدیل کنیم و از آن اتاقهای فکر است که نتیجه نهایی که همان پاسخگویی به دغدغههای طرفین خواهد بود،حاصل میشود.
زمانی که در مدیریت جدید سینما حجتالله ایوبی روزها را برای یافتن مدیران شایسته سپری میکرد همواره یک نام برای مسولیتهای مختلف شنیده میشد. فرید فرخنده کیش مدیری که در کارنامه کاری خود مدیریت در بخشهای مختلف سینمایی دیده میشد بعد از آنکه عملکرد موفقی از خود در حوزه هنری به جای گذاشت نامش به عنوان یکی از گزینههای اصلی مدیریت در سینمای مستند و تجربی یا سینمای جوان شنیده میشد اما در نهایت پس از آنکه نزدیک به یکسال را به عنوان معاونت امور استانها در سینمای جوان گذراند، با حضور حبیب ایلبیگی در معاونت نظارت و ارزشیابی به عنوان مدیرعامل این انجمن منصوب شد.
مدیری که میتوان گفت نگاهش با مدیران گذشته کاملا متفاوت است و آنجایی که از ضعفهای ساختاری و مدیریتی مجموعهاش صحبت میشود، کاملا آنرا قبول میکند و در عین حال چابکسازی و تمرزکزدایی را از اولویتهای خود عنوان میکند.
در صحبتهایتان به فیلمسازی جوان تأکید داشتید. الآن فیلمسازی یک مقدار راحتتر شده بصورتی که حتی با موبایل هم میتوان تصویر گرفت، تدوین کرد و یک فیلم چند ثانیهای اثرگذار ساخت. در حال حاضر امکانات فیلمسازی برای جوانان چگونه است و سینمای جوان چه توانایی به جوانان برای فیلمسازی می دهد تا بتوانند بدون دغدغه فیلم مورد نظرشان را با تأکید بر اصول و ارزشها بسازند؟
باید روشن کنیم که دغدغه چیست؟
جوانی که دوست دارد فیلمساز شود شاید نتواند از پس هزینههای دانشگاه سوره و آزاد و ... برآید. انجمن سینمای جوان شاید بتواند برایش بستری باشد که به آرزوی خودش که فیلمساز شدن است برسد.
طبق تأکیدات شما هر جوانی یکسری آرزوهایی دارد که به آن آرزوهای ملی میگویم. الآن امکانات و تکنولوژی بهگونهای است که ابزاری در حد یک تلفن همراه نیز به آسانی همه قابلیتهای تکمیلی برای ایجاد فضای حرفهای تولید فیلم را ایجاد میکند. بنابراین نقش نرم افزاری انجمن باید به شکل مطلوبی تغییر کند. ما حداقل طی چند ماه گذشته که در انجمن بودیم دفاتر را بر حذر میکردم از اینکه توان مالی خودشان را به سمت تهیه ابزار ببرند. ابزار در اختیار است. با توجه به امکاناتی که داریم و امکاناتی که در اطراف استانها و شهرها هست میتوانیم ابزار را تهیه کنیم. نقش انجمن باید تغییر کند و شکلی نرمافزاری به خود بگیرد. دغدغههایی که شما به آن اشاره کردید، شامل دغدغه مدیر دولتی هم هست که بتواند روند را به سمتی ببرد که بیشترین بازده را داشته باشد. اتفاقاتی که در تولید میافتد باید بهگونهای مناسب مدیریت شود. نوع مدیریتی که من آن را مدیریت فرهنگی می نامم. ابزار را باید فراموش کنیم، نباید تهیه ابزار را در پروژههایمان به عهده بگیریم. البته بایستی تعیین عدد و رقم تهیه ابزار را در برآورد تولید پیشبینی کنیم ولی نباید دفاترمان را به یک مجموعههای انبارداری تبدیل کنیم تا نتوانیم از مدیریتهای ستادی و استانی به شکل مطلوب بهره برداری نماییم. باید رو به سمتی برویم که انبار تجهیزات را به اتاق فکر تبدیل کنیم و از آن اتاقهای فکر است که نتیجه نهایی که همان پاسخگویی به دغدغههای طرفین خواهد بود،حاصل میشود.
اگر دفاتر استانی مجموعهای برای نگهداری تجهیزات نباشند باید آن وسایل جای دیگر گذاشته شود.برای آن چه فکری کردهاید؟
الآن حداقل در شهرهای بزرگتر ما فضاهایی برای اجاره دادن این ابزار هست. من یک نگاه کلی داشتم که روی آن کار میکنم تا تبدیل به یک روش شود. آن هم اینکه ما از مجموعههایی که در قالب شرکتهای تعاونی در استانها میتوانند ابزار تهیه کنند، حمایت کنیم و این ابزار را برای تولید در اختیار همه قرار دهیم. شاید بتوان از طریق تفاهم واستفاده از امکانات ریالی بانکها این شرکتها ایجاد شود . این شرکتها هم برای ما این قابلیت را دارد که از منظر اهداف واقعی خودمان دور نشویم وهم برای خود آن افراد ایجاد موقعیت شغلی میکند. ابزاری که در انجمن وسیستمهای دولتی است، استهلاک بیشتری دارد نسبت به ابزاری که در بخش خصوصی است. دلیل عمدهاش این است که در بخش خصوصی برای ابزارشان ارزش مالی قائل هستند اما متأسفانه در سیستمهای دولتی ما کمترین ارزش مالی را برای ابزاری که در اختیار داریم، قائلیم. سیاست ما این است که این ابزار به بخش خصوصی واگذار شود و در نگاهی که انشاءالله درآینده خواهیم داشت، در مورد واگذاری تعریف جامعی ارائه خواهم کرد. وجهی که ما در چابکسازی دنبالش هستیم، واگذاری امور و کمک گرفتن از بخشهای خصوصی است. مثل سازمانهای مردمنهاد در قالب انجیاوها، یا سازمانهای اقتصادی که از طریق اعتبارات بانکی ایجاد میشود. به این شکل فضاهایی حرفهای برای ایجاد شرکت های کرایه ابزار ایجاد میشود که ما به دنبال آن هستیم. در مجموع ما قصد داریم که نقش انجمن را از قالب ابزاری به قالب نرمافزاری و مغز افزاری تبدیل کنیم.
در مورد مدیریت فرهنگی چقدر اعمال سلیقه میکنید؟
باید اعمال سلیقه را تعریف کنیم.
یعنی جوانی که کاری دارد و قصد دارد که کارش را ارائه دهد و شما در اتاق فکر در موردش صحبت میکنید. این جوان چگونه باید راهنمایی شود که در کارش اعمال سلیقه نشود و در واقع درست هدایت شود؟ به عابرت بهتر با اعمال سلیقه شخصی یک استعداد در سینما سوخت نشود.
بخش عمدهای از جامعه ما را جوانها تشکیل دادهاند. این اعتماد به جوان و همدلی و همراهی کردن با جوان اصل مشترک است.
این خیلی خوب و جذاب است ولی در مدیریت این اتفاق نمیافتد و در سینمای جوان استانها این اتفاق دیده نمیشود.
صریح بگویم؛ اگر اتفاق نیفتد یا در آن دفتر را میبندیم یا آن آدم را توبیخ میکنیم.
ما در این قصد نداریم در مورد مدیریتهای سابق و اسبق صحبت کنیم. اما اتفاقی که افتاد این بودکه دفاتر تجهیز شدند و تبدیل به مراکزی برای اجاره تجهیزات شدند. این اتفاق عجیب و غریبی در سینمای جوان بود.
بله و متاسفانه حتی برای صدور مجوز هم از بچهها پول میگرفتند که بدتر از همه چیز بود.
مسلماً چون تهران ستاد است، فیلمسازی که به تهران مراجعه میکند خیلی از این مشکلات را یا ندیده است و یا با آن مواجه نمیشود. اما فرض کنیم مدیر یکی از دفاتر سینمای جوان در یکی از استانها سلیقهای برخورد کند.
برای این منظر که جذابیت دارد، فکرهایی هست ولی اجازه دهید که این فکر کارشناسی شود و فقط در قالب یک ادعا مطرح نشود. ما میگوییم این ادعا را داریم و برایش این روش را هم در نظر گرفتهایم.
ظاهراً در یکی، دو استان شورای مشورتی دارید؟
در اصل یک شورای مشورتی امور مناطق و استانها را پیشبینی کردهایم که متشکل از 5 مدیر باسابقه انجمن است. قرار است بخش هایی به آنها واگذار شود تا در مورد آنها سیاستگذاری و فکر کنند. چون آنها در میدان عمل بودهاند .آن اعتقادی که میگویید، در این 5 مدیر وجود دارد و علاقهمند هستند یک اتفاق متفاوت بیفتد.
ما میخواهیم این اتفاق متفاوت را از اینها مشورت بگیریم. اینها گامهایی است که داریم پلهپله به پیش میرویم. مطالبی را که در رابطه با جوان بیان کردید من خدمت دکتر ایوبی هم عرض کردهام. واقعیت این است که هیئت امنا به من اعتماد کردند و در رأس ایشان آقای ایوبی اعتماد کردهاند و این سکان را به دست من سپردهاند. ولی من باید اعتماد اصلیام را از جوانان بگیریم و این جوانها هستند که اگر به من اعتماد نداشته باشند هیچ اتفاقی نمیافتد. در حال حاضرفکر میکنم یک اعتماد نسبی وجود دارد.
ولی توقعات از شما خیلی زیاد است!
من باید خودم را آنقدر تجهیز کنم که جوابگوی این توقع باشم. این بار سنگین را نه فقط من بلکه مدیرانی که همراه من هستند نیز احساس میکنند. مدیران باید عملا بهگونهای یک رفتار جهادی را در پیش بگیرند. ما حداقل در یک مقطعی نیازمند این رفتار جهادی هستیم. رفتار جهادی که در عمل اتفاق میافتد و به قول شما نه در ادعا. یعنی اگر مدیر من مستقلاً راجع به سینمای جوان فکر کند، خوب است نه اینکه یکی از چند دغدغهاش سینمای جوان باشد که در این صورت موفق نخواهیم بود. سعی میکنم مدیران همراه خودم را به سمتی ببرم که تنها دغدغهشان سینمای جوان باشد. تنها نگاه وظیفهای که در خودشان سراغ دارند، انجمن سینمای جوان باشد، با همان نگاه جهادی. نقش و تکیه اصلی که درنگاه دفاع مقدس بر جوانان بوده همانطور که یادآور شدم باید اینجا هم اتفاق بیفتد. باید به جوانها اعتماد کنیم. همدلی و همراهی کنیم و از آنها هم انتظار داشته باشیم که برای ما سربازهای خوبی باشند. البته برای ما نه، برای مملکتشان، برای آن چیزی که تعریف اساسی ما است،برای نظام خودشان سرباز مناسبی باشند. اینکه بخواهیم بهزور اتفاق بیفتد، شدنی نیست.
لازمه بخشی از این ماجرا این است که در استانها مدیرانی بیاوریم که روحیه جهادی داشته باشند و سینمای جوان اولویت دهمشان نباشد. اینطور نباشد که تمام کارهایشان را روزانه انجام دهند و 4 بعدازظهر در دفتر سینمای جوان را باز کنند و تنها یک ساعت کاری برای خودشان پر کنند. اول باید از بدنه مدیران سینمای جوان اتفاق بیفتد.
این اتفاق باید ابتدا در ستاد بیفتد و سپس در استانها تسری پیدا کند. سعی شده که این اتفاق بیفتد و اگر لازم باشد ادامه پیدا خواهد کرد.
یعنی نگاه اینکه «هستیم» و «حالا باشیم» و «کارمندیم» را میخواهید از ستاد دور کنید!
انشاءالله که اینطور نیست ولی اگر اینطور باشد باید اصلاح رویه شود. همانطور که عرض کردم.
اما این یک آسیب است.
یک آسیب ملی در مملکت است.
ولی سینمای جوان تنها جایی است که جوانها امیدوارند برایشان یک اتفاق بیفتد.
ما هم دنبال این هستیم که این اتفاق بیفتد.
جوان به شما مراجعه میکند که بتواند به آرزوی خودش در سینمای جوان برسد اما درمرکز گسترش یا بنیاد فارابی تضمینی ندارد به آرزوی خودش برسد. الآن مرکز گسترش هیچ فعالیت سینمایی انجام نمیدهد و همهچیز به فارابی برگشته که برخلاف آنکه قرار بود لاغر شود چاقتر هم شده است! اما سینمای جوان طوری است که برای منی که پول ندارم اما استعداد دارم و آرزوی بزرگ سینماگر شدن را دارم تنها گزینه پیشروست. بجای آنکه بخواهم 4 سال دانشگاه بروم و سر کلاس بنشینم و از منظر آکادمیک تعلیم ببینم. دوست دارم فیلمساز شوم، اما اینکه هنرجو جذب سینمای جوان شود و سرخورده نشود مساله خیلی مهمی است. برای این موضوع چه فکری دارید؟
در تغییراتی که در مجموعه معاونت سینمایی اتفاق افتاده وظیفهها یک مقدار منفک شده است. در حال حاضر وظیفه انجمن سینمای جوان، سینمای داستانی است. فیلم کوتاه داستانی. از آقای دکتر ایوبی خواهش کردیم و ایشان پذیرفتند که اگر متولی سینمای داستانی هستیم باید از صفر تا صد باشیم.
در مورد وظایف دوستان هم باید توضیحات کوتاهی ارائه دهم؛ مجموعه مرکز گسترش سینمای مستند تجربی که من تعلقخاطر فراوانی به این سازمان و اتفاقاتی که درونش افتاده و میتواند بیفتد، دارم قرار شده که صرفاً متولی سینمای مستند و انیمیشن باشد و هیچ رفتار اجرایی و تولیدی دیگر را بر عهده نگیرد. فیلم اول را هم در کنار بقیه وظایف به فارابی واگذار کردند ولی من این قول را از آقای ایوبی گرفته ام که متولی صفر تا صد ما باشیم و امکان تولید محدود فیلمهای اول سینمایی را در استانها فارغ از تهران داشته باشیم. در این رابطه با تهران هیچ کاری نداریم . استعدادیابی که تا تولید فیلم اول ادامه پیدا میکند. امیدواریم این امکان مهیا شود که ما حداقل امسال بهطور محدود چند فیلم اول سینمایی را با توجه به همه شرایطی که باید رخ دهد، در استانها داشته باشیم. برای اینکه نیروهای استانی جذابیتهای حرفه ای سینما را تجربه کنند باید در یکی، دو مورد کمکهایی بشود.
چنین اتفاقی را در حوزه هنری هم داشتید؟
در حوزه هنری هم کلیدش را زدیم و روند خوبی را درپیش گرفته بودیم و مسلم میدانم که دوستان در حوزه با نگاه مثبت این ماجرا را ادامه خواهند داد. اگر اشتباه نکنم 4، 5 پروژه را آنجا کلید زدیم و از افراد شاخص سینمایی کمک گرفتیم ولی همه چیز را درون استان بردیم. حتی در یکی، دو مورد در رابطه با همه عوامل به استان متکی شدیم؛ از لوکیشن تا عوامل ، همه چیز بایستی به استان اختصاص داشته باشد. اجازه و قول یک نگاه مشابه با آن را از آقای ایوبی گرفتهایم. طبیعتاً باید با دوستان فارابی هم وارد یک صحبت کلانتر شویم و امیدواریم که امسال این امکان را داشته باشیم که فیلم اول سینمایی را به شکل محدود و فارغ از تهران در استانها مدیریت کنیم.
در حال حاضر سینمای جوان خلأ تولید فیلم کوتاه را پر کرده است. اما خلائی برای شروع کار مستند وجود دارد. جوانی که قصد دارد اولین کار مستند خود را بسازد نمیتواند به این راحتی وارد مرکز گسترش شود. چون مرکز گسترش میگوید قبل از این باید 3 کار مستند ساخته باشی!
اتفاقاً خدمت آقای طباطبایینژاد و مدیرانشان بودیم و راجع به کلیات همین موضوع صحبت کردیم. باید برویم سراغ ساز و کاری که این جوان بتواند از حمایتهای مرکز استفاده کند. ما نباید جریان رو به جلویمان را فقط در سینمای کوتاه داستانی دنبال کنیم، بلکه برای تجربیات اول در رابطه با مستند و حتی انیمیشن نیز باید این امکان را با کمک دوستان فراهم کنیم.
پس باید بودجه متممی در اینجا وجود داشته باشد؟
انشاءالله با کمک دوستان؛ اما آن فکر حمایتی مهم تراست. طبیعتاً سازوکار مرکز گسترش هم به نحوی باید بچرخد و به این سمت بیاید تا به نگاه کارشناسی دفاتر ما اعتماد کند. یعنی در قالب یک روش خیلی صرف و قانونمدار نباشد. به عبارتی بخشی از کمک ما به دوستان در این زمینه باید باشد که این بچههای مستعد را معرفی و کمک کنیم. ما در قالب کانونهای تخصصی در دفاترمان شروع به یکسری کارهای تخصصی کردهایم. بعنوان مثال کانونهای انیمیشن داریم و امسال در جشنواره پویانمایی یک فضا برای تبلیغ همین موضوع گرفته بودیم. دو پروژه داریم که کارهای اولیهاش انجام شده و داخل بازار جشنواره پویانمایی به دنبال مشارکتکننده و همراه مالی هستیم باید در همه جای دنیا طرحهایمان را جهت جذب مشارکت و حمایت تا حد مقبولی معرفی و رونمایی کنیم . در رابطه با استقبال افراد و مجموعه های سرمایهگذار مسئله بازرگانی داخلی و خارجی اهمیت زیادی دارد که راجع به آن صحبت خواهیم کرد. ولی نقطه شروع ما این است که کانونهای انیمیشن و فیلم مستند را انشاءالله مهیا کنیم، مانند کانونهای عکس که در دفاتر استانی مان داریم و مستقلاً و تخصصا روی عکس کار میکنند. اینها کانونهایی است که در سایه دفاتر انجمن کار تخصصی خود را ادامه میدهند. طبیعتاً بخش کانون مستند و کانون انیمشن ما وابستگی و همراهی دوستان در مرکز گسترش را میطلبد که صحبتهای اولیهاش را در جلسهای که با دوستان داشتیم، انجام دادیم و انشاءالله بهزودی رو به سمت روشهای اجرایی مطلوبش خواهیم رفت.
پس شما عوامل حرفهای سینما را هم عملاً پشتیبانی میکنید.
در سینمای داستانی بله، تا حدی.
یعنی شما خلأ ورود مستندسازان را به نحوی پر میکنید؟
خلأ حضور متولیان اصلی در استانها را پر میکنیم. یعنی عملاً به نوعی نمایندگی نسبی مرکز گسترش را هم میتوانیم در استانها به عهده بگیریم.
چرا خود مرکز این کار را انجام نمیدهد؟
خب ، موازیکاری میشود. الآن بار اجرایی سینمای کشور در استانها که متولی آن سازمان سینمایی است بر دوش قرار دارد و ما عملاً خودمان را عهدهدار و وظیفهدار این ماجرا میدانیم. مرکز گسترش و فارابی هم از این پیکره جدا نیستند.
پس ما این را بهصراحت اعلام کنیم که فیلمهای مستند اول هم توسط انجمن تولید میشود.
بله، فیلمهای مستند اول حاصل از آموزشهایی که اتفاق میافتد.
یعنی حتماً باید هنرجویان انجمن باشند؟
نه، در مورد این بخش هم صحبت خواهم کرد. در کل ماخودمان را فقط نسبت به بچههای انجمن و آنهایی که به نحوی از طریق آموزش و تولید به انجمن متصلاند، وظیفهدار و جوابگو نمیدانیم. ما خودمان را نسبت به جمیع افرادی که در این کشور علاقهمند به فیلمسازی هستند، چه در حوزه فیلم کوتاه وچه مستند متعهد میدانیم.
در واقع اگر کسی در سیستم آموزشی سینمای جوان هم رشد نکرده باشد میتواند به شما مراجعه کند؟
بله و انواع و اقسام خدماتی که بتوانیم به آن افراد ارائه کنیم را متقبل شدیم، حتی در شهرهایی که ما انجمن و دفاتر فعال نداریم به دنبال ایجاد نمایندگی هستیم که این نمایندگیها بتوانند بهگونهای با کمک ادارات ارشاد شهر و استان فضایی ارتباطی برقرارکنند. حتی در آموزش، تکیهمان در سال جاری این است به سمت آموزشهای مجازی برویم. آموزشهای مجازی پوشش ما را در کل کشور ایجاد میکند. یعنی در اقصینقاط کشور جوانی نیست که بخواهد به سینما متصل شود ولی راهی نداشته باشد. الآن که تکنولوژی روز در روستاهای ما فضایی را ایجاد کرده که از طریق اینترنت میتوانند به همه اطلاعات در سطح جهان دسترسی پیدا کنند، چرا خودمان را از این قافله جدا کنیم. اگر نخواهیم آموزشهای مجازی داشته باشیم، در قدم اول حمایت کسانی که این تجربه را انجام دادهاند، مورد نیاز است. اگر کسی آموزش مجازی را در این کشور انجام داده ما علاقهمند هستیم با حمایت از او این آموزش مجازی را تقویت کنیم.
اما قبلا هم یکی، دو بار خواستند که انجام دهند ولی موفق نبودهاند.
بدون اینکه عنوانی را مطرح کنم با جستجو ی اینترنتی به یکی، دو سایت برخوردم که نسبتا موفق عمل میکنند. با کمک و تقویت آنها میتوانیم این کار را ادامه دهیم و لازم نیست برای هر کاری که میخواهیم انجام دهیم، سازمان ایجاد کنیم. سازمان آرامآرام سنگین و آرامآرام نسبت به وظایفی که دارد بیتوجه میشود. ولی فکر میکنم اگر بخش خصوصی و مجموعههای سازمانهای مردمنهاد و مؤسسات تخصصی بتوانند در این ماجرا حضور پیدا کنند و انجمن حمایتشان می کند، تا موفق شوند.
در حال حاضر جاهای مختلفی هستند که به لحاظ کارکردهای ایدئولوژیک سینما میآیند و حمایت میکنند؛ حوزه هنری، سازمان اوج و صداوسیما و یکی، دو جای دیگر هستند که از فیلم کوتاه و مستند حمایت می کنند ولی آنها اهداف خودشان را دنبال میکنند. اینکه جایی باشد بدون هدف ایدئولوژیکی صرف، خوب بودن طرح را ملاک قرار دهد و جوانان را جذب کند، جایش خالی است.
ما هم بهعنوان یک سازمان متولی برای خودمان یک تفکر مبنایی برای رسیدن به هدف داریم و فاقد تفکر مبنایی نیستیم و همه این دوستانی که به اشکال مختلف در رفتارهای اجرایی منفک و مجزا عمل میکنند، فکر میکنم در کلان ماجرا خیلی تفاوت اساسی با ما ندارند. بیشتر روشهاست که تفاوت را ایجاد میکند. روشهایی که بعضی وقتها به دلیل عدم آگاهی و دانش نسبی به سمتی گرایش مییابد که خیلی مطلوب نیست.
ما بیشتر سعی میکنیم در روشهای اجرایی تفاوتهای اساسی ایجاد کنیم. این پوششدادنها دربیان شما هست. یعنی دوست داریم این اتفاق در اقصینقاط کشور بیافتد.در رابطه با فیلم اولیها هم همین نگاه ارجحیت دارد. واقعیت این است که داریم برای خودمان دردسر درست میکنیم. از نگاه من گذران عمر لحظه به لحظهاش ارزشمند است و ما باید وظیفهای راکه برعهدهمان گذاشته شده به نحو مطلوب اجرا کنیم و در این فضای محدود زمانی تأثیرگذار شویم. در غیر این صورت میتوانستیم فقط به آموزش پایه بسنده کنیم و آمار خودمان را با دو سه فیلم پر کنیم. ولی ما وارد فضاهایی میشویم که برای خودمان دردسرساز است؛ چه در سیستم اداری و چه در رفتارهای اقتصادی که داریم. بالاخره بخشی از توانمان را باید به این ماجرا اختصاص دهیم . اما این یک دردسر شیرین است و از آن دردهایی است که کشیدناش بهتر از نکشیدنش است.امیدوار هستیم با جمیع همراهانی که داریم این اتفاق بیفتد. عرض کردم قولهای اولیهاش را از مرکز گسترش و دوستان گرفتهایم . در رابطه با فارابی هم در فکر این هستیم که انشاءالله با آقای تابش تعاملی داشته باشیم و در خصوص ورود به فیلم اولیها همراهی داشته باشیم. از جناب آقای ایوبی هم بهعنوان متولی کلان، قولهای اساسی را گرفتهایم و از شما هم قول میگیریم که برایمان دعا کنید.
شما در انجمن سینمای جوان دو تا سینما در مشهد و اردکان یزد دارید.چه برنامهای برای اداره این سینما دارید؟
در اردکان سینما نداریم. این از آن مواردی است که در حال ورود به آن هستیم و از جنس همان دردسرهاست. جهت اطلاعتان، شما که آنقدر اطلاعات دقیق دارید نمیدانم چرا این را نمیدانید؟ ما اولین سینمایمان در تربت حیدریه را بهمن ماه سال 93 افتتاح کردیم. ما سینمادار نیستیم و نمیخواهیم سینمادار شویم ولی میخواهیم متولی فرهنگی باشیم. میخواهیم به فرهنگ شهر کمک کنیم. همانطور که گفتم مخاطب ما فقط کسانی که در انجمن آموزش میگیرند، نیستند. همه آدمهایی که در آن شهر هستند، مخاطب ما می باشند. اگر به آن باور و وظیفه تکیه کنیم که ما بال اجرایی سازمان سینمایی در همه کشور هستیم، یک وظیفه داریم و آن هم فرهنگسازی در رابطه با سینماست. داریم از فرصتها استفاده میکنیم تا فضاهایی برای دیده شدن در استانها مهیا کنیم. در واقع یکی از خروجیهایی که میتوانیم در رابطه با جشنواره منطقهایمان داشته باشیم، این است که پتانسیلهای موجود در استانها را جهت بدهیم. با کمک جمیع سازمانهایی که در تربت حیدریه بودند، سالن ارشاد را که کاربردهای خیلی خاص، لحظهای و مقطعی داشت به سینمایی تبدیل کردیم که قرار است فعال باشد. در ایام نوروز سینمای تربت فیلم روز را همزمان با تهران نمایش داده است. ما آنقدر همراه میشویم که جریان راه بیفتد و بعد خودمان را کنار کشیده و بهجای دیگری میپردازیم.
نمیخواهید از این فرصت برای دیده شدن استفاده کنید؟
صددرصد. وقتی تجهیزات مکانی برای نمایش فیلم مهیا شود، کاربردهای متفاوت دارد. الآن در تربت دوستان را مقید کردهایم که سه یا دو سانس ثابت داشته باشند .طبیعتا فضاهای به وجود آمده، فضاهایی است که میتواند کاربردهای دیگر نیز داشته باشد. اتفاقاً بهگونهای میخواهیم از رویداد در جهت حمایت از نمایش فیلم های «هنر و تجربه» هم بهره گیریم. یعنی از امکانی که برای دیده شدن فیلمهای سینمایی مهیا کرده اند برای نمایش فیلم کوتاه استفاده کنیم. باید در دیده شدن فیلم کوتاه، استمرار اتفاق بیفتد. نیاز جوان فیلمساز ما این است که دیده شود. چگونه دیده میشود؟ از طریق فیلمش. احترامی که به جوان میگذاریم، چگونه است؟ فیلمش را اکران میکنیم و اجازه میدهیم خودش، خانواده و اهالی شهر و استان و کشورش بنشینند و فیلمش را ببینند و به آن توجه کنند.
رسیدیم به موضوع مهم مخاطب. حلقه گمشده اصلی در فیلم کوتاه. چه برنامهای برای جذب مخاطب حرفهای فیلم کوتاه دارید؟
اگر ما به جوان توجه نکنیم دیگران، به او توجه میکنند. فرش قرمزهایی که برایش پهن میکنند او را از مسیری که فیالواقع باید برود، دور میکنند. پس ما باید خودمان فرش قرمز را پهن کنیم. توجه به جوان از اینجا اتفاق میافتد. داریم سینما ایجاد میکنیم که سه سانس نمایش به روز داشته باشد تا حداقل اهالی آن شهر سینما را تجربه کنند. در خیلی از شهرها بچهها میگویند پدرمان تجربهای از سینما رفتن دارند درحالی که دوست دارند خودشان این تجربه را داشته باشند. اگر میگوییم سینمارو نداریم و کسی به سینما نمیرود برای این است که ابزارش را محدود کردهایم. در همین شهر تربت دو سینما داشتیم که تخریب شده است. کنار همین سالن سینمای موجود یک سینما بوده که فکر میکنم بزرگترین سینمای ایران و متعلق به هلالاحمر بوده امابه بهانه اینکه آن را درست و تجهیز کنند، تخریب کردند و دیگر سینمایی ایجاد نشد.
جهت استحضار شما عرض کنم؛ در آبادان که یک وقتی 22 مرکز نمایش وجود داشت و الآن یک سینما نفت دارد که گهگاه یک فیلم نشان میدهد اما در حال راهاندازی یک سینما هستیم که ثمره جشنواره منطقهای است که در استان اتفاق افتاده است. یک فضایی در رودبار داشتیم که یک مجتمع فرهنگی بود که سالها فقط برایش هزینه میکردیم که سقفش پایین نیاید. حالا هزینه میکنیم و تبدیل به سینمایی میکنیم که استمرار در نمایش داشته باشد با همان کاربردهایی که خدمتان عرض کردم. در برازجان هم یک ساختمانی داشتیم. بخشی از آن سالن اجتماعات بود که از فرمانداری و سینمای شهر کمک گرفتیم و آن را به سینما تبدیل کردیم تا بتواند نمایش داشته باشد.
ساختمان خیابان گاندی تهران چه شد؟ در این ساختمان هم نمایش فیلم دارید؟
نمایش فیلم نیست و یک چیزی مثل همان است که در مرکز گسترش درست کردیم. ما در مرکز گسترش زمان آقای آفریده، پارکینگی که به یک انبار اشغالها تبدیل شده بود را به تبدیل به سالن کردیم.
یعنی یک سینما مخصوص فیلم کوتاه در ساختمان جدید انجمن راه میاندازید؟
بلاشک این اتفاق خواهد افتاد.
ساختمان گاندی چه زمانی افتتاح خواهد شد؟
هر زمان که توان مالی اجازه دهد.
واقعاً میخواهید با سالنهای سینمای انجمن چه کار کنید؟
ما در ایجاد مراکز فرهنگی یک مشکل اساسی داریم؛ آن هم شناسایی مکان مناسب است که در مورد سینمای مشهد این اتفاق نیفتاده است یا حداقل در بسیاری از پروژهها این اتفاق نیفتاده است. ما دو مکان در مشهد داریم که غیرقابل استفاده است. برای اینکه فاز صفرش درست اتفاق نیفتاده و مکانش درست شناسایی نشده است. در روند ساخت سازهاش نگاه دقیقی حاکم نبوده است آن هم برای سازهای که باید کاربرد خاص داشته باشد. برای همین در خود شهر مشهد دو تا مکان داریم که کاربردی برایمان ندارد. با صحبتی که با مدیرکل محترم ارشاد استان خراسان رضوی داشتم، توصیه کردم رو به سمتی بروند که برایش کاربرد ایجاد کنند. صرفاً کاربردها میبایستی فرهنگی یا در اختیار فرهنگ باشد. سعیمان این است که قبل از پایان تابستان این دو مکان را بهعنوان دو مکان که برایمان آورده خواهد داشت، راهاندازی کنیم. بخشی آورده فرهنگی است و ممکن است بخشی هم کمک دهنده یا همراهیکننده برای مسائل فرهنگی باشد. به دنبال این هستیم. حتی در سینماهایی هم که راهاندازی میکنیم صحبت اساسیمان با اهالی استان و شهر این است که آورده ریالی این مکانها در گردش فرهنگی آن شهر و استان استفاده خواهد شد.
پس مدیر فرهنگی خوبی در تربتحیدریه بگذارید. آدمی که میخواهید بگذارید باید کلانتر باشد.
شخصاً سیستم به این اعتقاد داریم که متولی فرهنگ در آن استان فردی بهنام مدیرکل است. ما هیچ رفتار فرهنگی را بدون همراهی و مشارکت و همفکری با ایشان انجام نمیدهیم. البته خودمان را واگذار نمیکنیم ولی بهعنوان متولی فرهنگ استان به ایشان احترام میگذاریم. طبیعتاً این اتفاقات مدیریت باید در آن کانال حل شود.
جهت اطلاعتان بگویم که جایی در زاهدان داریم که اکران دارد و سینما هست و گردش خودش را میکند. محوریت ما تبلیغ ماجرا از باب اینکه ما سینمادار هستیم و میخواهیم این کار را انجام دهیم،نیست. ما مثل بچههایی که در انجمن آموزش میبینند، اینها را همراهی میکنیم و در آغوش انجمن بزرگ میشوند. به فیلم اول میآیند و سعی میکنیم در فیلم اول هم کمکشان دهیم بعد دیگر هولشان دهیم مثل بچههای خودمان بعد از اینکه همه همراهیها را با آنها کردیم، بروند در اجتماع برای خودشان زندگی کنند.
به طور حتم برای اداره این سینما باید یک آورده مالی داشته باشید چرا که با این بودجه محدود انجمن چگونه میتوانید آنها را اداره کنید؟
بخشی از وظایف آینده و رویکردمان به سمتی است که درون استانها آوردههای مالی را تقویت کنیم. یعنی اعتماد استان را جلب کنیم، ما را باور کنند و به ما کمک کنند از باب همراهیهای ریالی و همراهیهای دیگر که بتوانیم وظایفی که داریم در آن شهرها ادامه دهیم. نمیخواهیم تکیه کنیم فقط بر بودجه هایمان. به هر شکل نیاز داریم که یک بسترسازیهای به این شکل را انجام دهیم. ولی بعد از آن به دنبال این هستیم که این گردش مالی مطلوبی را داشته باشیم. بدون گردش اقتصادی در حال حاضر انجمن سینمای جوان نمیتواند سرپا بایستد و وظایفش را انجام دهد. در رابطه با بخشی از تولیداتی که در استانهایمان اتفاق میافتد، اکنون شهرداریها بهترین حامی ما هستند. در اصفهان همراهی مجموعه جشنواره کودک کمک کرد که یک مجموعه شامل 50 فیلم کودک در استان اصفهان تولید کنیم که بسیاری از آن شاخص بود. قول گرفتهایم که حداقل 30 تولید دیگر در سال 94 به آن اضافه شود تا در دیگر استان ها هم تولید انجام پذیرد و از این طریق با فرهنگ بومی دیگر استانها هم آشنا شده و رنگینکمانی از تولیدات انجمن با فرهنگهای متفاوت در جشنواره کودک به نمایش درآید. یعنی حداقل 31 فیلم با 31 فرهنگ بومی. این حمایتهایی است که شرف انجام است.
از استاندار اصفهان؟
نه ما از جشنواره فیلم کودک و شهرداری اصفهان این تقاضا را کردیم و طبیعتاً بخشی را خود استانداری حمایت میکند.
سینما را احداث کردید؟
ما سالنهایی که وجود داشته و کاربری مناسبی نداشته را به سمت ایجاد یک سالن سینمای حرفه ای و تجهیز آن با امکانات روز نمایش سوق داده ایم..
مالکیتش بر عهده کیست؟
اصلاً مالکیتش برای ما مهم نیست. در رودبار مالکیتش با ماست. در آبادان به نحوی مالکیتش از آن ماست. ولی اصلاً به دنبال مالکیت نیستیم. انجمن سینمادار نیست. انجمن تنها متولی یکسری وظایف فرهنگی در ارتباط با سینما است که باید ابزارهای حصولش را مهیا کنیم.
پس با وجود این همه سالن سینما شما دیگر نمیتوانید این ادعا را داشته باشید که انجمن سینمادار نیست!
انجمن نباید سینمادار باشد ولی در بعضی مواقع مثل ماشین عوض کردن و هواپیما عوض کردن است. شما بین دو تا ایستگاه سوار یک ماشین میشوید و در ایستگاه بعدی ممکن است وسیله نقلیه خود را تغییر دهید.
فرمودید که در تربتحیدریه اکران نوروز همراه با اکران تهران اتفاق افتاده است. این بخشی از کار یک سینمادار است. آیا شما باید برای اکران فیلمهای نوروز را در آنجا چانهزنی داشته باشید.
مسلما بخشی از وظایف را در ستاد و بخشی را در دفاتر استانی انجام می دهیم.
قاعدتا شما باید یک مدیر برای سازماندهی به این سینماها داشته باشید.
نمیخواهیم دائماً به توسعه سازمان تن دهیم. من از اینکه بخواهم سازمان را فربه کنیم، دور میشوم. اصل اساسی ما چابکسازی است. یعنی دنبال این هستیم که این پیکرهها را هرچه میتوانیم بتراشیم برای اینکه هرچه تراشیدهتر باشد، حرکتش سریعتر است.
اتفاقاتی که در اکران میافتد آیا برای سالن شما پیش می آید؟ امکان آن وجود دارد که گاهی از اکران یک فیلم خاص نا امید شوید؟
سعی میکنیم نا امید نشویم. نمیخواهم وارد حریم دیگران شوم اما هنوز هم که هنوز است حوزه هنری بهعنوان بزرگترین سینمادار کشور نقش اساسی دارد و دیگران هم دچار لابیها، پدرخواندگیها و مسائل حاشیه هستند که ما علاقهای به ورود به آن مسائل نداریم ما یک سازمان فرهنگی هستیم و تابع قوانین جاری کشور و نمیخواهیم درگیر اینجور مسائل شویم.
با وجود اینکه حق جوانان مملکت این است که آثارشان دیده شود اما در عین حال باید مواظب باشید تا سینماهای انجمن دچار بازیهای اکران نشوند.
چون ما یک سازمان فرهنگی هستیم میخواهیم دچار آن بازی اکران نشویم و از کنار این حادثه عبور کنیم. ما مجموعهای هستیم که باید کارهای خاصی را انجام دهیم اگر کارهای جانبی انجام میدهیم برای این است که متولی ندارد. فردا صبح اگر متولی خوب برای عکس در این کشور معرفی شود، آن را واگذار میکنیم البته حمایتمان را در دفاتر از عکس ادامه میدهیم.
مثلاً در تربتحیدریه یا هر جای دیگری که سینما دارید بخشی هم باید به هنر و تجربه اختصاص دهید. با توجه به گفته های خودتان که فرمودید میخواهید هنر و تجربه را وارد استانها کنید. ما امسال دیدیم که هنر و تجربه تصمیم به اکران فیلمی گرفت که نیاز به اصلاحات داشت و اعلام شده بود که اصلاح میشود اما نشد و در یک سالن هم اکران کرد. آیا شما بهعنوان صاحب سینما این کار را انجام می دهید؟
ما هیچوقت از حریمهای تعریفشده قانونی پا فراتر نمیگذاریم. منظور همان حریمهای قانون و هر چیز که مجوز دارد و مجوزش را یک متولی فرهنگی صادر کرده محترم است بنابراین ما خودمان را صاحب این حق میدانیم که آن را نمایش دهیم و یا بالعکس. اگر بخواهیم فراتر از قانون برویم، یکسری مشکلات ایجاد خواهد شد. ما تابع قانون هستیم. قانون مملکتی هر چیز را که اجازه دهد، عمل میکنیم و هر چیزی که برایش تفکر متفاوت و مجزا داشته باشد، تابع آن هستیم. ما تابع مسائل قانونی هستیم و پایمان را هم فراتر از این نخواهیم گذاشت. عقیدههای فردی و شخصی را هم در این ماجرا دخالت و شرکت نخواهیم داد. تابع قانونی هستیم که قانون مملکت است. اعتقادی است که اعتقاد جامعه همراه آن است. فکر می کنم احترام گذاشتن به اعتقادات جامعه بزرگترین نقطه اتکای ماست. با ما باید با رفتارهای قانونی و با توجه به اعتقادات جامعه اطراف خودمان باید مسائلمان را حل کنیم.
سینمای شما مخیر به انتخاب فیلمهاست یا شما هم خودتان را به جریان سینماداری میسپارید؟
گردش و نمایش فیلمها از یک کانالهای خاصی اتفاق میافتد و ما نمیتوانیم با یک سینما همه شاکلههایی که ساخته شده را تخریب کنیم یا به جنگ آنها برویم که در آن صورت تبدیل میشود به همان ماجرای جنگ یک فرد با یک مجموعه بزرگ. نمیخواهیم خودمان را تخریب کنیم ما فعلاً به جنگ هیچکس نمیرویم ولی اعتقادات خاص خودمان را داریم. ما تابع قانون و تابع جامعه مخاطبمان هستیم.
از بین 5 فیلم اکران نوروزی کدام فیلم را در سینمایتان اکران کردید؟ یعنی شما خودتان را قائل به این می دانید که فیلمها را برای اکران در سینمایتان انتخاب کنید؟
اگر بخواهم واقعیتش را بگویم هنوز شورایی برای این انتخاب وجود ندارد و کمی منظر شخصی و فردی است. فردا باید راجع به این موضوع تصمیم گرفت و شاید بتوان از هیاتمدیره مجموعه هم کمک فکری گرفت. ولی تابع آن دو فاکتوری هستم که عنوان کردم. فکر میکنم 4 فیلم باشد که امکان نمایشش را داشتیم. 4 تا فیلم را انتخاب و به تفاهم و توافق با صاحب فیلم و مجموعه توزیعکنندهاش رسیدیم و کار را شروع کردیم. ولی اگر قرار باشد چیزی که از منظر فرهنگی ما مغایرت کند خودمان را فقط ملزم به مسائل اقتصادی نمیکنیم. بالاخره ما مسائل فرهنگی را باید در آن شهر ترویج بدهیم.
آیا فیلمهای خاطرهانگیز خاص را هم اکران خواهید کرد؟
فکر می کنم این امر به تدریج صورت گیرد البته در همان شهر تربت حدود سه ماه پیش بود که خانه هنرمندان کلید خورد. بالاخره بخشی از آن بر عهده آدمهای فرهنگی شهر است که بهعنوان تنها سینمای فعال شهر باید با آن تعامل داشته باشند. آنها را میتواند پشتیبانی کند. البته ما به آن دو، یا سه سانس تعریفشده در سینماها دست نمیزنیم. این را در نظر میگیریم که سینما با استمرار نمایش است که وجهه پیدا میکند.
ساعات و سانس نمایش در سینمایتان به چه صورت است؟
دو یا سه سانس در نظر گرفته شده که بسته به تعریفی که مدیریت فرهنگی آن شهر دارد این سانسها را استمرار میدهیم حتی اگر سالن بدون تماشاچی هم برود آن ساعات اختصاص به هیچ چیز دیگری پیدا نمیکند.
فیلم کوتاه هم پخش میکنید؟
نه فقط اکران فیلمهای بلند داریم. چون فضای تعریفی برای سینما و اشخاصی که میخواهند به سینما بروند این است که ساعات خاصی تعریف شده باشد که بتوانند مراجعه کنند و در سینما باز باشد.
اما اگر میخواهید تماشای فیلم را در آنجا فرهنگسازی کنید. حتی برای فیلمهای کوتاه هم باید این کار باید صورت بگیرد.
بله، آرام آرام باید این کار انجام شود. و جا بیفتد که به عنوان مثال اگر از ساعت 5 تا 9 شب اختصاص به نمایش دو سانس فیلم بلند دارد قبل از آن اکران دو فیلم کوتاه را داریم. به تدریج همان افرادی که مخاطب فیلم بلند هستند با یک ربع زودتر آمدن در سالن میتوانند از تماشای فیلم کوتاه نیز بهرهمند شوند.
چرا همین کار را در تهران انجام نمیدهید؟
چون در تهران امکانات نداریم.
چرا با وجود اینکه در تهران این همه مخاطب دارید به این سمت نمیروید؟
اگر یک کسی پیدا شود سینمایش را در اختیار ما بگذارد، رایگان هم این کار را انجام می دهیم.
نمیتوانید سالنی بسازید؟
امکان ساختش را نداریم. این هم با همکاری شهرداری انجام شد و ما هزینهای نکردیم. سینما شهر در این زمینه خیلی ما را حمایت و کمک کرد. تجهیزات خود را در اختیار ما گذاشت و نگاه کارشناسی را بر ماجرا حاکم کرد. اینکه میگویم انجمن، واقعاً فقط انجمن نیست آن پتانسیلها را با درخواست، خواهش و التماس و هر چیز که اتفاق افتاده همه را تکمیل کردیم. سالن تربت شامل بر حضور جمعی از آدمها از فرمانداری، استانداری، نماینده شهر، اداره ارشاد و شهرداری و غیره و غیره است تا سینماشهر که در تهران ما را حمایت کرد.
ما یکی از فضاهای دیدهشدنمان دیده شدن است. در این رابطه رسانه تلویزیون برایمان خیلی مهم است و دوست داریم بخشی از دیده شدن جوانمان در آنجا اتفاق بیفتد. آقای جلوه هم انتخاب بعدیمان است که انشاءالله خدمتشان برویم و این کمک را بگیریم. مدیر شبکه مستند یک فرد جوان با کلی ایده و فکر و علاقه است. اصلاً در این ماجرا آقای آفریده کانال ارتباطی ما بود. و یک کاری که قبلاً میخواستیم انجام دهیم و انشاءالله ادامه دهیم.
برنامهای به نام نردبان در شبکه نمایش بود که فیلمهای کوتاه را نمایش میداد. برنامه کلاکت بود که پنجشنبهشبها فیلم کوتاه نمایش میداد. برنامهای که یک ربع یک ربع قبل از نمایش فیلمها نمایش میداد. این را ادامه میدهید؟
آرامآرام با دوستان وارد تعامل خواهیم شد و باید بالاخره کانالهای ارتباطی را برقرار کنیم. روش جدیدی که در تلویزیون با حضور آقای سرافراز اتفاق افتاده فکر میکنم خوب است.
آقای تاجیک یک مدیر مستعد و متعهد در این ماجراست که اعلام علاقه کرده است و قراری با ایشان داشتیم برای اینکه آن بخش سینمای مستند را ایجاد کنیم. طبیعتاً در تعاملی که برقرار خواهد شد نوعی پیشنهادهایی دوستان و ما داریم که به تفاهمی با دوستان برای نمایش فیلمهای انجمن در قالب مستند برسیم و رفتارهایی که شبکه مستند میتواند همراهی کند. رسانه برای ما خیلی مهم است. نگاهم این است که یکی از رسانههای که برای ما خیلی مهم است رسانه تلویزیون است.
اصلاً میتواند تولید محتواهای آموزشی در قالب فیلمها با پیامهای کوتاه آموزشی به انجمن سینمای جوان واگذار شود که بستر خوبی است.
ما میتوانیم تبلیغ تفکر جاری بر ذهنیت خودمان را از طریق اینها انجام دهیم. یعنی نمونهسازی و نمایش نمونهها میتواند موفقیت ما را در تولید دو صدچندان کند. عملاً با دوستان میخواهیم وارد این صحبت شویم. تغییر وظایف شبکههای مختلف را نمیدانم ولی شبکه نمایش که ظاهراً با چند شبکه درهم ادغام میشود میتواند در رابطه با فیلم کوتاه داستانی ما مفید باشد. شبکه پویانمایی یا شبکه با گرایش کودک میتواند بخش انیمیشن را به نحوی مهیا کند. ما استقبال میکنیم و کلیدش را با دیدار با آقای تاجیک زدهایم که این اتفاق در درون سازمان صداوسیما بیفتد که برای ما معبر ایجاد کنیم و بتوانیم این نگاه را آنجا تقویت کنیم.
صحبتهایی در این جلسه مطرح شد که حداقل هیچگاه در یکسال قبل از شما عنوان نشده بود. اگر یک سال بعد قرار باشد همین جلسه برگزار شود و شما در اینجا در مورد کارهایی که در سینما جوان انجام داده صحبت کنید، مطلوب یک سال بعدتان چیست. آن نقطهای که الآن قرار است از اینجا سینما جوان بهجای بعدی حرکت کند، کجاست؟
من خودم را موظف میدانم در کمتر از شش ماه دیگر به اینجا بیایم و مرا سینجیم کنید که قولهایی که دادی، چی شد؟
منظور ما از بازه زمانی یک سال این است که عملیاتی شده باشد و به سقف آنچه میخواستید، رسیده باشد.
یک سال دیگر دوست دارم اینجا تکیه دهم و بگویم ادعاهایی که کردیم، موفق بوده است.
نه، فراتر از اینها که شما گفتهاید و همه قابل انجام است. آن چیزی که واقعاً دوست دارید و شاید در این مصاحبه از گفتنش پرهیز کردهاید.
من از هیچچیز پرهیز نکردهام. هر سؤالی دارید، مطرح کنید. به مجموعه دوستان حوزه هنری تعلقخاطر خیلی عمیقی دارم. ولی بالاخره در سازوکارهایش نگاهم را دارم که حتماً اشتباه نکردهام.
ما واقعاً در آنجا هم همین نگاه را داشتیم که اتفاق بیفتد ولی شاید بنا به دلایلی اتفاق افتاد و من ترک مکان کردم. شاید هم شرایط برای ادامه مهیا نبود که البته وجه اولیاش قالبتر است و اگر هم به حریمهای دیگران وارد شدهام، ضمن پوزش تعلق خاطرم را نشان میدهم. برادر نسبت به برادرش، احساس مسئولیت بیشتری میکند تا به غریبهای که در خیابان رد میشود. من همه این مجموعهها را برادرهای خودم میدانم. هر کاری هم که از دستم هم برآید با دوستان همراهی خواهم کرد. امیدوارم برنامهای که میخواهیم پیاده کنیم را به شکل تکمیلشده در اختیارتان قرار دهم و بعد بگویم هدفگذاری که کردیم این است و راههایی که پیشبینی میکنیم برای رسیدن به اهداف این است. الآن بیشتر یک برشی بود که حاصل بر سه ماه گذشته است که این مسئولیت بر عهده من گمارده شده است.
من میگویم بابت وظایفی که محقق شده و بخش قبل آرزوهایی بوده که نسبت به این ماجرا داشتم. الآن فکر میکنم باهمت دوستان و همراهی بزرگواران که هستند، بشود به منطقیهای این آرزو جامه عمل پوشاند. اجازه دهید مسیری که میخواهیم تدوین شود.
فکر میکنید به آرزوی فیلمساز شدن جوانان هم جامه عمل بپوشانید؟
من چون فرزند خودم هم علاقهمند به سینما است آن حس و حالی که نسبت به فرزند خودم دارم، سعی میکنم نسبت به همه بچههای فیلمساز و علاقهمند هم داشته باشم. ولی طبیعی است که خانواده پرجمعیت با محدودیتهایی مواجه است. آدم وقتی سه تا بچه داشته باشد میتواند دانشگاه آزاد و غیرانتفاعی بفرستد ولی اگر 10 تا شدند، مجبور است دنبال مسیر دانشگاههای دولتی بگردد که بتواند آنها را پوشش دهد. ما هم دنبال این هستیم که این اتفاق بیفتد و خود را وظیفهدار نسبت به جمیع افرادی که در این مملکت هستند، میدانیم ولی توانمان محدود است.همینجا اگر بتوانند مجموعههایی که کمک کنند به این مسیر، ما تقویت میشویم. همانطور که گفتم، بسیاری از سازمانها در کشور هستند که اگر متولی یک موضوعی نباشند و تنها حامیاش باشند، موفقیم. بدون اینکه اسم ببرم، خدمتان عرض میکنم. اینها متولی نشوند، حامی شوند. همانطور که ما نسبت به تلویزیون این نگاه را داریم که تلویزیون باید از بازار ما خرید کند و نه از بازارهای خارجی. اگر مدیرانشان را به این طرف و آنطرف میفرستد که در بازارهای خارجی سریال ببینند و بپسندند به بازارهای انجمن سینمای جوان و مرکز گسترش و مجموعههای داخلی هم توجه کنند. ما سالها در کنار سینما حقیقت بازار فیلم میگذاشتیم که مصرفکننده اصلیمان هم تلویزیون بود.
آثار سینما حقیقت چقدر به اهداف تلویزیون نزدیک بود؟
من آن زمان که خودم بودم، میتوانم دفاع کنم که 80 درصد.
در بخشهایی یک ذره صحبت داریم که در موقعیتی مناسب مطرح خواهیم کرد. همان 6 ماه زمان نیاز است تا به قول شما سینجیم و به قول ما سؤال پرسیدن و نزدیک بودن به جوانان که نیاز مدیران است که پاسخ دهند اما متأسفانه ما اصلاً مدیری ندیدیم که پاسخ دهند. اولین بار میآیند و صحبتهایشان را میکنند و اهداف را در نظر بگیرند و بعد هم میروند و دیگر هم نمیتوانیم پیدایشان کنیم. نهایتاً هم میگویند شرایط برای انجام فراهم نبود.
امیدوارم شرایط را ما خودمان مهیا کنیم. یکی از وجوهش واقعاً شرایط مکانی است. مثل اسکی کردن روی خاک میماند. طبیعت اسکی روی برف است و تا برف نبارد نمیتوان اسکی کرد.
میخواهم بگویم در خیلی از موارد هم که معتقدید به اینکه تلویزیون از بازارهای داخلی خرید نکرد ولی بازارهای داخلی چقدر نزدیک به نگاه تلویزیون بودند و چقدر نزدیک به مخاطب ایرانی است؟ چقدر نزدیک به مردم ما بودند؟
سلیقه تابع شرایط فرهنگی کشور است. ما نظاممان، نظام واحد است. چرا سلایقمان سلایق متفاوتی است؟
شما باید پاسخ دهید.
من در حد رفتارهایی که در حوزه هنری و انجمن داشتم و چه در اتفاقات آینده حتی سینما حقیقت. ما الآن به سراغ دوستان میرویم و تعاملات را برایشان تعریف میکنیم و مزایا و محاسنش را توضیح میدهیم و در همان منظری که شما میفرمایید تطبیق خودمان را باید پیشبینی کنیم و باید در رفتارهایی که در آینده میافتد این نگاه و منظر مشترک را برای خودمان تعریف کنیم ولی نباید در کشوری که صاحب یک نظام مشترک است بگوییم سلایق مدیران فرهنگیاش متفاوت است. آبشخورش باید یکی باشد. یعنی باید چارچوبش یکی باشد آنهم چارچوب اعتقادی است که نظام ترسیم کرده است. در همان چارچوب ما همه میگوییم که مدافع تفکر دفاع مقدس و انقلاب اسلامی و غیره هستیم و در عمل باید این را ثابت کنیم که این اتفاق میافتد. پس نباید خیلی تفرقه داشته باشیم در بعضی موارد بسیار ریز قابل حل است اما در کلان باید آن اشتراکات را تقویت کنیم. دنبال این هستیم که اشتراکات را تقویت کنیم.
از این ساختمان کی بهرهبرداری میکنید؟
ما سازوکارهایی که در تولید داریم بخصوص در شهرستانها که خیلی محدودیتهای ریالی پروژههایمان لاغر و توقعات بسیار مطلوب استانی است، بچههای ما در استانها توقعات کمی دارند و بیشترین بازده را آنها برای ما دارند. اگر شما نگاه کنید به عملکرد انجامشده، میبینید که نقش عمده را بچههای شهرستانی دارند و توقعاتشان خیلی کمتر از شهرنشینان و شهرهای بزرگی است که دارای همه امکانات هستند. برای همین به دنبال این صرفهجوییها هستیم. یکی این است که اگر انشاءالله شرایط برایمان مهیا شود با پول هر هفته میتوانیم.
همان موقع هم منتقد چنین کاری بودیم در زمان آقای میرزاخانی که این اتفاق افتاد و کلاً پی ساختمان زده شد. درست است که خیلیها معتقد بودند که میز و صندلیشان آن طوری بود و الآن میز و صندلیشان اینطوری ولی بازده کجاست؟
من هم با شما موافقم.
حالا که این اتفاق افتاده باید چه کار کنیم؟
یک از چیزهایی که من معتقدم کار سازمانهای فرهنگی نیست؛ ساختمانسازی است. با تغییر و جابجایی میشود موضوع را حل کرد. من سالها که در مرکز گسترش بودم، مرتباً آدمهای مختلف پیشنهاد میداند که اینجا را بسازید و زیرش را مغازه کنید تا درآمد داشته باشید. این رفتارها اصلاً رفتارهای سازمانهای فرهنگی نیست. بالاخره در این مملکت سازمانهایی هم برای ساخت و ساز وجود دارند و اگر وقتی بخواهیم یک جای وسیعتر و مکان مناسبتر نقلمکان کنیم، میتوانیم از ساختمانهای موجود خریداری کرده و در آنجا مستقر شویم و کارمان را انجام دهیم. اینکه خودمان را با ماجرا درگیر کنیم که این ادامه همان سیاست میشود که نمیتوانیم سینمادار شویم و نباید بشویم و نمیخواهیم بشویم. این اتفاق در رابطه با این ماجرا با تصمیمهایی که در آن مقطع گرفته شد و بخشی از آن سلیقهای زیادی بود. الآن دچار مشکلات سلیقهای هستیم که این پروژه تکمیل نمیشود و زمینگیر شده است. واقعیتش این است که خیلی صلاح نمیدانم به این ماجرا ورود کنیم ولی به شما قول میدهم ظرف 6 ماه آینده تصمیم مقتضی در این ماجرا بگیریم «یا رومی روم یا زنگی زنگ.
گفتوگو از: احسان هوشیارگر و زهرا قزیلی
یک دیدگاه بگذارید