با حیوانات زندگی میکنم
هادی شریعتی
اتفاق مشترکی که باعث شناخت و ارتباط من و محمود کیانی فلاورجانی شد این بود که روزی پدرم گفت شبکه خبر اصفهان یک فیلم جالب پخش کرد و دیدن تکرار آن را توصیه کرد؛ پدرم از علاقه من به حیوانات خبر داشت. فیلم درباره کلاغی بود که کنار زمین کشاورزی محتویات جیب کشاورز را خالی میکرد و با خودش میبرد. من هنوز آن موقع کیانی را نمیشناختم تا اینکه بعد از ورود به انجمن سینمای جوان نجف آباد برای یک جشنواره منطقهای به فلاورجان رفتم و در آنجا فیلمی را دیدم در مورد پسر بچهای که سراغ لانه کلاغ میرفت و کلاغ او را تنبیه میکرد. از آنجا با دنیای محمود کیانی فلاورجانی آشنا شدم و بعد این آشنایی منجر به رفاقت شد و در این سالها پیوسته روند فیلمسازی او را دنبال کردهام. سفر اخیرم به اصفهان و ساخت فیلم جدید او بهانهای شد تا با او در خانهاش به گفتوگو بنشینیم.
شریعتی: برای شروع بحث فکر میکنید از آن روزها تا الان چقدر توانستهاید آدم موفقی بشوید و چقدر به این موفقیت باور دارید؟
کیانی: موفقیت را من نمیدانم باید مخاطبان نظر بدهند و درباره اینکه این روند از فیلمهای اولیه تا امروز رو به جلو بوده است یا نه اظهار نظر کنند.
شریعتی: از نظر من که این پیشرفت وجود داشته است و مسیر تجربی خوبی را طی کردهاید، خصوصیت بارز تمام فیلمهای شما این است که برای آنها ایده دارید و برای هر کدامشان وقت میگذارید، مثلا در نوع مستند، کار با حیوانات جزو سختترین کارهایی است که انجام میگیرد. یک زمان ممکن است شما مدتی وقت بگذارید و از حیوانات داخل جنگل تصویر بگیرید، اما اینکه حیوانات را اهلی کرده و به داخل خانه و محیط زندگی انسان بیاورید و مستند خود را در آنجا کار کنید قطعا سختی و مشکلات مضاعفی را به همراه دارد، این کار چه تفاوتی با شیوه معمول دیگر مستندسازان دارد؟
کیانی: من فیلمنامه به آن صورت نمینویسم هر کاری که انجام میدهم اول یک دکوپاژ ذهنی از ابتدا تا انتهای آن در ذهنم شکل میگیرد. برای کار با حیوانات اول باید تا 50 درصد آنها را شرطی کنم. باید بر مبنای شناخت روش کار و زندگی آنان فیلم را برنامهریزی کنم. فرض کن لازم است که صحنه حرکت لاک پشت تند باشد. این صحنه حتما باید در فصل تابستان گرفته شود تا ریگهای داغ بیابان باعث شوند این جانور برای حرکت به سمت سایه با سرعت بیشتری حرکت کند. یا در فیلم روباه توی فصل زمستان روباه را گرسنه نگه میداشتم و در مسیری که دوست داشتم برود برایش غذا میگذاشتم و به نوعی شرطیاش میکردم. این البته سخت است و زمان زیادی میبرد و برای شرطی کردن شما باید هر روز کار سختی را انجام دهید. از این نظر من باید به این نتیجه برسم که حیوان به اندازه کافی شرطی شده است تا کارم را شروع کنم.
شریعتی: پس فیلمنامه از صفر تا صد در ذهن شما هست و بعد کار را شروع میکنید؟
کیانی: نه باید اول ببینم حیوان شرطی میشود یا نه بعد اگر شد کار را شروع میکنم اگر در صحنهای حیوان پا ندهد و همکاری نکند مجبورم دوباره با او کار کنم و شرایط را برای صحنه فراهم کنم.
شریعتی: مثل خودتان کسی را سراغ ندارم که بخواهم شما را با او مقایسه کنم خودتان چه تفاوتی را با دیگر همکاران مستندساز احساس میکنید؟
کیانی: فکر نکنم هیچکدام بخواهند و بتوانند اینکار را انجام دهند چون برای اینکار مجبور میشوند انواع حیوانات مثل روباه کلاغ، شغال و ... را به داخل خانه بیاورند و با آنها زندگی کنند و این به نظرم کار سادهای نیست. ضمن اینکه من چون طبیعتا عاشق حیوانات هستم این روش را دوست دارم و موقع شروع با خودم گفتم اگر میخواهم وارد سینما شوم باید یک کار متفاوت انجام دهم. و برای اینکار نه کلاس رفتم و نه سوادی دارم. من کلا پنج کلاس بیشتر سواد ندارم. اول کار نه دوربین را میشناختم نه نور و صدا را یک راننده ساده بودم. من از اول کار تا الان فقط یک فیلم اجتماعی و با انسان کار کردهام که حتما دیدهای ...
شریعتی: بله. سارا خاتون، خوب توی این مسیر چه کسانی برای اینکه به عنوان یک فیلمساز تجربی شناخته شوی تاثیرگذار بودهاند.
کیانی: قبل از همه همسرم که عادت کرده با حیوانات کنار بیاید.
شریعتی: غر نمیزند؟
کیانی: (خنده) پذیرفته ... از اولش در کنارم بود. بچههای فلاورجان هم در کارها کمکم میکنند و در کنارم هستند.
شریعتی: فیلمی هم در مورد زندگیت ساخته شده، خودتان چقدر از این فیلم احساس رضایت دارید؟
کیانی: آن موقع من دوست داشتم شش ماه روند تصویربرداری ادامه داشته باشد. بخشهایی از فیلم لاکپشت هم در آن باشد کاش در مورد سکانس الاغها تامل بیشتری میشد. متاسفانه فیلم خیلی با عجله و سریع تصویربرداری شد و به نظرم اگر بیشتر وقت گذاشته میشد. نتیجه خیلی بهتری به دست میآمد.
شریعتی: خوب برویم سراغ لاکپشت و لکلک، خیلیها قطعا دوست دارند بدانند این فیلم چگونه ساخته شد.
کیانی: اول سکانس طلایی فیلم و بعد بقیه را.
شریعتی: یعنی همان سکانس تخمگذاشتن؟
کیانی: بله ... تخم گذاشتن و بدنیا آمدن بچه لاکپشتها و بعد دو سال وقت گذاشتم چون لاکپشت زمستانها میخوابد. سه هفته من شبانهروز دوربین به دست منتظر تخمگذاری بودم تا لحظهای که یکی از لاکپشتها شروع به کندن زمین کرد. من هم سریع شروع به ضبط کردم. حتی کابل برق هم کشیده بودم که نکند یه وقت شارژ دوربین برود. بعد از تخم گذاشتن در اینترنت سرچ کردم و فهمیدم کلاغها به لاکپشتهای از تخم در آمده حمله میکنند از روز پنجاهم به بعد با دقت بیشتری مراقب بودم تا تخمها تبدیل به لاکپشت شد. اواسط کار خیال لاکپشتها برایم جذاب شد که سراغ انیمیشن و سکانس لکلکها رفتم شاید برایتان جالب باشد دو تا لاکپشتی که در فیلم میبینید در واقع یازده لاک پشت متفاوت است. فیلم روباه را هم با دو روباه ساختم.
شریعتی: خصوصیت اکثر فیلمهایتان نداشتن دیالوگ است؛ بیشتر با زبان تصویر صحبت میکنید ...
کیانی: بله مثل همان فیلم «رقص آفتاب» شما که نور از لابلای مشبکها به داخل مسجد شیخ لطفالله میتابد و همه ذرات به حرکت در میآیند جایی که تصویر خودش گویاست نیازی به گفتار متن نیست.
شریعتی: چه موضوعاتی برایتان اهمیت پیدا میکنند و چیزی که این روزها بیشتر ذهنتان را مشغول کرده چیست؟
کیانی: دغدغه کار محیط زیستی دارم؛ قبلا پرندهای به نام سار به اصفهان میآمد و کرم درختان گردو را میخورد با زیاد شدن کارخانهها و آلودگیها این پرنده دیگر به سمت اصفهان نیامد و اغلب درختهای گردو خشک شدند.
شریعتی: فیلمی هست که آرزوی ساختش را داشته باشید و هنوز نساختهاید؟
کیانی: فیلمی درباره دو الاغ که عاشق هم میشوند.
شریعتی: اگر چیزی هست که فکر میکنید ناگفته مانده ...
کیانی: مسئولان از نظر مالی یک مقدار هوای فیلمسازان را داشته باشند. که البته در مورد خودم از طرف مرکز گسترش قولهای مساعدی برای کمک به فیلم آخرم داده شده است. که البته من دوست دارم این کمکها شکلی با قاعده و مستمر داشته باشد.
شریعتی: به عنوان سوال هنوز هم روباه دارید یا نه؟
کیانی: همه روباههایم فرار کردند. انشاالله امسال یکی دیگر میآورم.
یک دیدگاه بگذارید