ثبت یک واقعه اجتماعی
عباس امینی
در طول این سالها اتفاقات ملی زیادی در ایران رخ داده که مردم نسبت به آن عکس العملهای متفاوتی از خود نشان دادند و مستندسازان هم سراغ این سوژههای اجتماعی رفتند. همین نگاه اجتمایی باعث شد که به سینمای اجتمایی ما در دنیا توجه شود.
با ساخته شدن فیلم جدایی نادر از سیمین و کسب نخستین جایزه اسکار که این فیلم برای سینمای ایران بدست آورد، اتفاق عجیبی رخ داد و آن عکسالعمل مردم به این اتفاق بود.
ثبت این اتفاق جمعی شاید برای هر مستندسازی میتوانست دستمایه مناسبی برای ساخت فیلمی مستند از این واقعه مهم باشد؛ اما آن روزها که همه اهالی سینما غرق در شادی این موفقیت بودند، کمتر کسی به این موضوع فکر کرده بود. آزاده موسوی و کورش عطایی تصمیم درستی گرفتند و از همان شب اختتامیه اسکار کلید مستند از ایران یک جدایی را زدند.
امینی: با یک سوال کلیشهای شروع کنیم، چرا تصمیم به ساخت این فیلم گرفتید؟
موسوی: اسفندماه سال90؛ و چند روز مانده به مراسم اسکار ما مشغول کار بر روی طرح فیلم دیگری بودیم که قصد داشتیم زودتر ساختش را آغاز کنیم. آن روزها بحث اسکار گرفتن و نگرفتن فیلم جدایی بسیار داغ بود و در هر محفلی صحبتش به میان میآمد؛ تا اینکه در همان روزها با دیدن مصاحبهای از اصغر فرهادی این ایده اولیه به ذهنمان رسید که واکنشهای آدمهای دورو برمان را در شب مراسم اسکار ثبت کنیم. آن شب فیلم جدایی برنده جایزه اسکار شد و ساخت این فیلم شروع شد. با شروع کار و مصاحبه در سطح شهر و بین مردم به مرور وجه اجتماعی کار برایمان جدی تر شد.
امینی: آیا آقای فرهادی از همان ابتدا از ساخت فیلم اطلاع داشتند و یا به شما مشاورهای دادند؟
عطائی: نه، ایشان از شروع ساخت این فیلم اطلاعی نداشتند. ما بخش زیادی از فیلمبرداری را انجام داده بودیم و قصد داشتیم مصاحبهای هم با ایشان داشته باشیم. به دیدنشان رفتیم، بخشهایی از راشهای فیلم را دیدند و پذیرفتند که در فیلم ما حضور داشته باشند. اما کمی بعد برای ساخت فیلم گذشته به فرانسه رفتند و انجام مصاحبه ما موکول شد به مرحله پایانی کار و بعد از بازگشت ایشان به ایران.
امینی: فکر میکنم حدودا سه بار فیلم شما را دیدهام، و هر سه بار سکانسی که اصغر فرهادی جایزه اسکار را میگیرد گریه کردهام. ولی هربار بعد از فیلم یک سوال از خودم میپرسم که این فیلم شماست که من را به گریه میاندازد یا تاثیر آن اتفاق ملی؟ شما به عنوان سازندگان فیلم هم قطعا همین حس را به این سکانس دارید؛ چطور توانستید از بخش احساسی موضوع فاصله بگیرید و یک سکانس سینمایی خوب به وجود بیارید؟
موسوی: این سکانس نقطه اوج فیلم و مهمترین سکانس فیلم است و در واقع ساختمان این فیلم بر این سکانس بنا شده است. ما برای ساخت این سکانس دقیقا براساس حسی که در آن شب تجربه کرده بودیم عمل کردیم و سعی کردیم حس خودمان را به سینما تبدیل کنیم. احساس ما شامل سه بخش اصلی بود: انتظار، شادی و بهت. تدوین این سکانس هم با همین رویکرد انجام شد و البته هوشمندی و چیره دستی خانم صفی یاری تدوینگر ما در خلق این حس و حال بسیار موثر بود.
عطائی: فکر میکنم بخش زیادی از تاثیر حسی این سکانس علاوه بر دیدن یک لحظه غرورآفرین، به دیدن حس و حال مردم در این لحظه بر میگردد، حس و حالی که خود ما هم آن را تجربه کردهایم و این سکانس دوباره آن را برایمان زنده می کند.
امینی: یکی از مهمترین اتفاقات فیلم شما پوشش وسیع نظرات مختلف مردم است و یک جاهایی به نظر میآید که مصاحبههای خوبی گرفته شده و نظر جامعه را به درستی نسبت به فیلم میفهمیم. به نظرتان نمیآید که بجز سکانس روسری فروشی که خیلی اتفاقات خوبی در آن میافتد اکثر مصاحبهها شبیه گزارشهای تلویزیونی شده است ؟
موسوی: چیزی که اول از همه باید اشاره کنیم این است که ساختار این فیلم یک ساختار گزارش محور است و ساختاری است که بیشتر در تلویزیون میبینیم، اما فکر نمیکنم که استفاده از یک ساختار گزارشی به معنی ارائه مفهومی در سطح گزارشهای تلویزیونی هم باشد.
امینی: منظور من از گزارشی بودن آن سکانسها بحث ساختاری نیست؛ بحث شکل و انتخاب مصاحبه شوندههاست. تلویزیون طبیعتا وقتی میخواهد یک گزارش مردمی تهیه کند راحتترین فرم برایش گرفتن گزارش در سطح شهر است، در فیلم شما همانطور که در سکانس اسکار گرفتن فرهادی لحظاتی از جامعه را میبینیم که درکمتر فیلمی دیده شده، به نظرشما بهتر نبود که طراحیهایی از آن جنس انجام میشد و ما بخشهایی از جامعه را میدیدیم که کمتر دیدهایم ؟
عطائی: شاید بخشی از افرادی که ما به سراغشان رفتهایم، سوژههایی برای یک گزارش تلویزیونی هم باشند، اما آنچه که برای ما اهمیت داشت موضوعی بود که این سوژهها دربارهاش صحبت میکردند. اینکه در خیابان و بازار، افراد عادی مثل یک سبزی فروش و مکانیک راجع به جایزه اسکار بحث جدی میکنند نشان از اهمیت این ماجرا بین مردم جامعه داشت، و این چیزی بود که ما قصد تصویر کردنش را داشتیم.
امینی: با وجود اینکه نزدیک دوسال از ساخت این فیلم گذشته فکر میکنید اگر الان این فیلم را میساختید چه صحنههایی از آن تغییر میکرد؟
عطائی: این فیلم اولین تجربه جدی ما در زمینه مستندسازی بود، و در طول ساخت آن و در این دو سالی که از آن گذشته، ما تجربیات بسیاری کسب کردیم و چیزهای زیادی یاد گرفتیم، مطمئنا اگر امروز این فیلم را قرار بود بسازیم تغییرات زیادی از نظر ساختار روایت و اجرا میکرد؛ به صحنه خاصی نمیتوانم اشاره کنم چون به نظرم فیلم یک ساختار به هم پیوسته است و اگر تغییری جدی بخواهد صورت بگیرد باید در کلیت آن باشد. اما این روزها که فیلم در حال اکران است و دوباره آن را همراه تماشاگر میبینیم حس بسیار خوبی به آن داریم و فکر میکنم حاصل دورهای از فعالیت کاری ما است که بسیار برایمان ارزشمند است.
امینی: فیلم شما خیلی سعی کرده به تمام زوایایی که اطراف موضوع اسکار گرفتن فرهادی بوده بپردازد، از نظرات جامعه گرفته تا حواشی فیلم. اما نکتهای به نظر میآید که به عمد از فیلم حذف شده است و آن هم بخش توقف تولید فیلم فرهادی است. چرا این بخش را در فیلم نگذاشتید؟
موسوی: اینکه فیلم جدایی در حین فیلمبرداری مدتی متوقف شد موضوعی بود که اگر میخواستیم به آن بپردازیم باید دلایل این توقف را هم در فیلم شرح میدادیم و پررنگ شدن این موضوع فیلم را به سمت و سوی دیگری میبرد، که البته در دورهای که این فیلم در آن ساخته شد، امکان مطرح کردن آن هم نبود. و هدف ما این بود که در این فیلم بیشتر رویکردی اجتماعی داشته باشیم.
امینی: من هم با شما موافقم که این فیلم بیشتر رویکرد اجتماعی دارد، دوست دارم در آخر درباره این موضوع نظر شما را بدانم که طی این سالها کشورهای زیادی جایزه اسکار گرفتهاند و احتمالا حجم خوشحالی مردم در آن کشورها در حد خانواده فیلمساز و جامعه هنری آن کشور بوده است، چرا درایران اینگونه اتفاقات شکل دیگری پیدا میکند. آیا گرفتن اسکار اتفاق بزرگی است یا ما باید به جامعهای نگاه کنیم که جایزه اسکار بزرگترین اتفاق سالهای اخیر آن میشود؟
موسوی: این اتفاق دلایل بسیاری دارد که ما در این فیلم هم به دنبال بررسی همین موضوع بودیم. آنچه مشخص است جایزه اسکار جدایی نادر از سیمین برای بخش زیادی از مردم ایران از سطح یک جایزه سینمایی فراتر رفت و تبدیل به یک پدیده اجتماعی شد و البته شرایط سیاسی و بینالمللی ایران هم در آن دوران در شکل گیری این پدیده بیتاثیر نبود.
امینی: پس به نظر میآید با اتفاقاتی که ما در ایران اغلب با آن روبرو هستیم، هر چند وقت یکبار موضوعاتی که برای کشور رخ میدهد میتواند برای ما شرایط مناسبی را ایجاد کند که به بهانه آنها بتوانیم بخشی از شرایط جامعه امروز ایران را برسی کنیم. مثل فیلم خوبی که شما ساختید و امیدوارم باز هم فیلمهای بهتری از شما ببینیم و دوربینتان همیشه به سمت جامعه روشن باشد.
یک دیدگاه بگذارید