گفت‌وگو با محمدصادق جعفری کارگردان مستند «طلب فیض»

در جستجوی زندگی

مستند طلب فیض در بخش مسابقه هشتمین جشنواره «سینماحقیقت» حضور دارد. جعفری در این مستند سراغ روحانیون رفته و زندگی آنها را به تصویر کشیده است. توانایی جعفری برای نزدیک شدن به این موضوع و نمایش تصاویری چند بُعدی از روحانیت که تاکنون در سینمای مستند به ندرت دیده‌ایم؛ قابل تقدیر است. 

تحقیق و پژوهش این فیلم چقدر زمان برد؟
ایده اولیه این فیلم از حدود سال 87 در ذهن من به وجود آمد. همیشه دلم می‌خواست با نگاهی متفاوت به حوزه علمیه نگاه کنم. نگاهی به دور از افراط و تفریطها و حب و بغض‌های معمول در مورد روحانیت که به نظرم باعث می‌شود هر دو طرف نتوانند دیدگاه درستی را در مخاطب به وجود بیاورند.
سال‌هاست با این اشکال که در فیلم‌های مستند بخصوص تلویزیونی روبرو هستیم که عمدتا نگاه حب و بغض آلودی به روحانیت دارند. من دوست داشتم به زندگی بپردازیم و نتیجه گیری را به مخاطب واگذار کنم.
بالاخره شرایطی پیش آمد که ما توانستیم این طرح را که در واقع یک مجموعه تلویزیونی بود به سیمای استانها و شبکه قم ارائه کنیم. خوشبختانه در آن زمان مشاورینی در سیمای استان‌ها بودند که برای همه فیلمسازان مستند شناخته شده بودند. مشاور استان قم مهرداد زاهدیان بود که قبلا یا هم آشنا بودیم و فیلم‌های من را دیده بود. کمک‌های ایشان برای به وجود آمدن این اعتماد (با توجه به اینکه من با سیمای استانها کار نکرده بودم) در شکل گیری اولیه کار خیلی موثر بود. بالاخره در همان زمان قرارداد پژوهش ما بسته شد و ما شروع به پژوهش کتابخانه‌ای و بعد میدانی کردیم. این پژوهش حدود یک سال طول کشید.
ایده خطی روایت فیلم از پرداختن به داوطلبین ورود به حوزه علمیه تا رسیدن به روحانیون تاریخ معاصر ایران چطور شکل گرفت؟
خب این ایده از اول حتی زمانی که ما طرح اولیه را به تلویزیون دادیم وجود داشت. به این ایده از اول فکر کرده بودیم و در قالب یک مجموعه تلویزیونی ارائه کرده بودیم. البته این بخشی از مجموعه ما بود که به این شکل ساخته شد. این مجموعه قرار بود بعد از این ادامه پیدا کند که خب مثل خیلی از کارهای دیگر در همان مرحله متوقف ماند.
مسلما می‌شد با نگاه دیگری هم به این موضوع نگاه کرد که در ادامه همان ساختار تلویزیونی باشد، اما اصولا من علاقه‌ای به این نوع فیلم‌ها ندارم. علاقه خودم به جریان زندگی و به نوعی نگاه مشاهده گرانه در سینمای مستند است. 
چطور توانستید به عنوان یک مستندساز وارد حوزه علمیه شوید و چطور طلبه‌ها و روحانیون این قدر راحت جلوی دوربین شما قرار گرفتند؟
این از آن کارهای سخت بود که واقعا خیلی از ما زمان و انرژی گرفت. اصولا طیف سنتی ما نگاه مثبتی به دوربین ندارند. همیشه هم این نگاه با نوعی بدبینی آمیخته می‌شود. من خیلی با جماعت روحانیت بیگانه نیستم و تا حالا هم در این زمینه فیلم ساختم. بخصوص که بیشتر علاقه‌مندم به نوعی جامعه شناسی دینی بپردازم. البته این عنوانی‌ست که خودم روی بخشی از فیلم‌هام گذاشتم و خیلی علاقه‌مندم با یکی از اساتید جامعه شناسی در این زمینه صحبت کنم.
اصولا علاقه‌ام به فیلمهایی‌ست که تاثیرات باورهای دینی بر جامعه و جامعه بر باورهای دینی را بررسی می‌کنند. به همین دلیل هم چند فیلم در این حوزه ساخته بودم.
اما این بار خیلی فرق می‌کرد چون ورود به فضای روحانیت خیلی دشوار شده بود. اصلا به هیچکس اجازه کار نمی‌دادند. من مجبور بودم اول شیوه کارم را که متفاوت از کارهای تلویزیونی بود برای مسئولین حوزه توضیح بدم. بعد باید به سختی اعتماد آنها را جلب می‌کردم. شاید باور نکنید ولی من لحظه به لحظه باید گزارش کار می‌دادم. از همه اینها مشکل‌تر این بود که باید فیلمنامه را به تایید حوزه هم می‌رساندم. باز فیلم نهایی هم باید تایید می‌شد.
بارها فیلمنامه تغییر می‌کرد. از طرف دیگر هم بعضی از شخصیت‌هایی که پیدا می‌کردیم، اول خیلی استقبال می‌کردند و ما با آنها پیش می‌رفتیم ولی یکدفعه همه چیز تغییر می‌کرد و حتی دیگر حاضر به صحبت با ما نمی‌شدند.
برای من و محققم این اتفاقات تبدیل به کابوس شده بود. کار من و او شده بود پیگیری از بعضی مسئولینی که حتی جواب ما را نمی‌دادند. در آن زمان بسیاری از تهیه کنندگان به خاطر دشواری کار حاضر نبودند وارد پروسه تولید فیلم در مورد حوزه علمیه شوند. جالب اینجاست که حتی برخی از همان مسئولینی که به این شکل با ما برخورد می‌کردند، بعدها در صحبت از افراد دیگری که می‌خواستند در مورد حوزه فیلمی بسازند از این پیگیری عجیب ما یاد می‌کردند و به قول معروف می‌گفتند با همه مشکلات از رو نرفتیم!
واقعا تصمیم گرفته بودم این فیلم را بسازم. این ماجرا حدود 8 ماه طول کشید. بالاخره مجوزها صادر شد و ما هم توانستیم با برخی شخصیت‌ها به توافق برسیم و تولید را شروع کنیم. حالا چالش جدید ما این بود که آنها جلوی دوربین راحت باشند. باید دوربین و صدا برای آنها حذف می‌شد. باید زندگی می‌کردند.
ما قبلا سعی کرده بودیم زمینه سازی برای این ماجرا کنیم. به هر حال فیلمنامه ما بر اساس تحقیق و زندگی خود شخصیت‌ها نوشته شده بود. با هر شخصیتی چند روز بودیم. روز اول کار سخت بود اما کم کم برایشان عادی می‌شدیم.
معمولا در مستندهای موضوع محور تمام توجه مستندساز معطوف به بیان محتوا است. اما شما در «طلب فیض» به فرم و عناصر زیبایی شناختی هم به همان اندازه توجه داشته‌اید. تصویربرداری فیلم، انتخاب زوایا و حتی در برخی نماها چیدمان کاراکترها در قاب در کارتان به چشم می‌آید. به نظر شما در مستندهای موضوع محور چقدر باید به عناصر زیبایی شناختی توجه داشت؟
من خیلی فیلم‌هایی که به بهانه موضوع محور بودن با شلختگی ساخته می‌شوند را دوست ندارم. البته بعضی مواقع یک فیلم با توجه به موضوع و شرایط کارش چاره‌ای ندارد که یک لجظه را ثبت کند و خب بعضی مواقع که آن لحظات به شکل ناگهانی اتفاق می‌افتد ممکن است به شکل شلخته‌ای هم آن لحظه ثبت شود. اما قرار نیست در خیلی مواقع این تبدیل به یک سبک شود.
به نظرم اگر کارگردان بداند می‌خواهد چه کاری انجام دهد نیازی نمی‌بیند خیلی خودش را درگیر اینطور بهانه گیری‌ها یا فلسفه چینی‌ها کند. به همین دلیل هم از زمان نگارش این فیلم من به سبک کارمان فکر می‌کردم. واقعا باید این فیلم را چطور بسازم؟
این سوال مثل خوره به جانم افتاده بود. با تصویربردارم جلسه می‌گذاشتم و کلی با هم گپ می‌زدیم. بالاخره به این ساختار رسیدیم. خیلی به نظرمان جسورانه بود. فراموش نکنید ما داشتیم برای تلویزیون کار می‌کردیم. تلویزیون یعنی نماهایی که معمولا بسته‌تر هستند و ما داشتیم به یک ساختار لانگ شات فکر می‌کردیم. ساختار لانگ شاتی که ما را به مشاهده گری نزدیکتر می‌کرد. به همین دلیل هم تلویزیون خیلی با فضای این فیلم کنار نمی‌آمد و در نهایت امتیاز پایینی برای ارزیابی نصیب ما شد.
معمولا در مستندهایی که به روحانیت می‌پردازند؛ کمتر شاهد جنبه‌های متفاوتی از کاراکتر هستیم. در سینمای داستانی این اتفاق تجربه شده و ما روحانیون را از ابعاد متفاوت دیده‌ایم. اما به نظر «طلب فیض» یکی از نمونه‌های نخست در عرصه سینمای مستند است که روحانیون در آن بُعد دارند و آنها را خارج از تصاویر کلیشه‌ای همیشگی می‌بینیم. به عنوان مثال سکانس اقامه نماز جماعت در باشگاه ورزشی با لباس رزمی یکی از نقاط طلایی فیلم شماست. برای رسیدن به این بُعد چه تمهیداتی را به کار بردید؟ 
به نظرم اگر ما پژوهش درستی داشته باشیم و بتوانیم در پژوهش‌مان به زندگی واقعی شخصیت نزدیک شویم، اولین قدم را برای رسیدن به این نتیجه برداشته‌ایم. جزییات برای ما خیلی مهم بود. این جزییات برای خیلی از شخصیت‌ها عادی بود، اما برای ما حیاتی بود. ما برای رسیدن به زندگی در فیلم‌مان چاره‌ای نداشتیم جز اینکه زندگی را کشف کنیم. همین نکات به ظاهر عادی در زندگی شخصیت‌ها به ما بعد تازه‌ای از شخصیت‌مان می‌داد.
من خیلی دوست نداشتم در فیلم تیپ داشته باشم. بیشتر می‌خواستم شخصیت ایجاد کنم. از طرف دیگر هم می‌ترسیدم به دام تکرار بیفتم. به همین دلیل هم دائما در زمان نگارش فیلمنامه سعی می‌کردیم جزییات و اتفاقات تازه‌ای برای مخاطب ارائه کنیم. این ماجرا در زمان تصویربرداری و تدوین هم ادامه داشت.
البته واقعیت این بود که ما در همه بخش‌ها به دلیل محدودیت‌هایی که داشتیم، نتوانستیم در زندگی عمیق‌تر شویم، اما به نظرم شروع بدی برای اینگونه فیلم‌ها نیست.

یک دیدگاه بگذارید

لطفا حاصل عبارت زیر را به عدد در کادر مقابل آن بنویسید.
آخرین خبرها