کار بیچالش نگرانم میکند
فاطمه اکبری
سرمه ماجرای عشق در یک نگاه است، با برداشتی آزاد از داستانی از زویا پیرزاد که به خوبی ساخته و پرداخته شده است. فیلم تصویربرداری، طراحی صحنه و لباس، گریم و بازیهای خوبی دارد. آزاده قچاق میگوید در فیلمسازی از هر نظر خوب و سازندهای استقبال میکند.
فیلمنامه چطور شکل گرفت و کار از کجا آغاز شد؟
اسفند 92 شروع به ساخت فیلم کردیم ولی در واقع کار تولید و تدوین در حدود دو سال به طول انجامید، مراحل نوشتن فیلمنامه و پیدا کردن لوکیشن در حدود دو سالی زمان برد.
به دلیل اینکه من خیلی معتقد نیستم که یک کارگردان لزوما باید فیلمنامه خودش را بنویسد در ابتدا فیلمنامه را دادم به چند دوستی که به شکل تخصصی فیلمنامه نویس بودند، ولی متاسفانه راه به جایی نبرد و در نهایت به پیشنهاد آیدا پناهنده خودم شروع به نوشتن فیلمنامه کردم و با کمک و مشاوره ایشان و آ ارسلان امیری فیلمنامه نهایی را نوشتم.
فیلم شما طراحی صحنه و لباس خیلی خوبی دارد.
با اینکه آوردن میزانسن در فیلمنامه خیلی کار درستی نبود، ولی از آنجایی که مطمئن بودم خودم میخواهم انجامش دهم، همه جزییات صحنه را در آن آوردم و این کار برای اینکه بازیگرها بعد از خواندن متن بیشتر همراهم باشند لازم بود.
شرایط لوکیشن ما طوری بود که باید علاوه بر اینکه یک معماری شبیه به دهه 50 داشت، حتما باید به شکلی در میآمد که در اصلی کنار در انباری واقع میشد که در غیر اینصورت به موقعیت دراماتیک فیلم ضربه میزد. به همین دلیل ما با مرتضی قیدی در حدود یک سال در خیابانها پیاده میرفتیم و از خانههای مورد نظر عکاسی میکردیم تا بالاخره این خانه را پیدا کردیم، ولی در نهایت مجبور شدیم در انباری را دکور بزنیم. البته نا گفته نماند در زمینه طراحی لباس و صحنه دوستانم خیلی به من کمک کردند. به طور کلی منظور این است که بخش زیادی از این مسایل در مرحله نگارش شکل گرفته بود.
نگاه شما به اقتباس در فیلم کوتاه چیست؟
به طور کلی به نظرم سینما و ادبیات همواره رابطه بسیار گسترده و پیچیدهای داشتهاند و سینما سخت مدیون ادبیات است.
من از مجموعه سه کتاب زویا پیرزاد برداشتی آزاد داشتم، از دیدگاه من اگر داستان کوتاهی خوب باشد که شرایط تبدیل شدن به فیلمنامه را داشته باشد چرا که نه!
من فکر میکنم اگر داستان خوب نوشته شده و زمینه مناسب را دارد چرا استفاده نشود؟ خیلی هم عالی است و من به شدت میپسندم و در واقع داستانهای ایرانی را ترجیح میدهم.
چطور حس و مفهوم ذهن خود را به بازیگران انتقال دادید و به این هماهنگی رسیدید؟
در واقع مهمترین میثاق بین ما فیلمنامه بود که بعد از خواندن آن و جلساتی که با هر سه بازیگر داشتیم کم کم توانستیم به جزییات بیشتری دست پیدا کنیم. همچنین با پیشنهاد من دوستان بعضی صحنههای بخصوص را در بعضی فیلمها که مد نظر من بود دیدند، پیشنهاداتی دادند و در نهایت نتیجه رضایت بخش بود.
همچنین راجع به بازیگر نقش انقلابی باید بگویم من در فیلمنامه ذکر کرده بودم که حتما بازیگر نقش مرد باید کسی باشد شبیه به فرامرز قریبیان در فیلم گوزنها، در نگاه اول بازیگر مرد هیچ شباهتی به آنچه که مد نظرم بود نداشت، اما بعد از اینکه با جلال موسوی طراح گریم، مشورت کردم ایشان من را در مورد نزدیک شدن کاراکتر به آنچه در فیلمنامه بود مطمئن کردند و همه اینها تلاشی بود برای ارجاع به کاراکتر قدرت در فیلم گوزنها.
وجود عوامل حرفهای چون مرتضی قیدی به عنوان تصویربردار چقدر در پیشبرد کار تاثیر گذار بود؟
بدون شک حضور عوامل حرفه ای در همه زمینهها و بخصوص تصویربرداری به عنوان نزدیکترین شخص به کارگردان برای به تصویر کشیدن ایده هایش بیتاثیر نخواهد بود.
ولی اساسا فکر میکنم در طول کار هر جا که نظر مخالفی وجود نداشته باشد و کاربدون چالش پیش برود حتما یک مشکلی وجود دارد.
یک دیدگاه بگذارید