سوغاتی که در راه ماند
فاطمه اکبری
در راه ماجرای چشم انتظاری زوج سالمندی برای گرفتن آب زمزم جهت شفا است که نهایتا به رفتن همه دردها منجر میشود. امیر صرافها در این کار از وجود عوامل حرفهای بهره برده و معتقد است حضور آنها تاثیر بسازی در کارش داشته است.
چرا اسم فیلم را از زندگی به در راه تغییر دادید؟
بعد از انتخاب اسم به این فکر کردم که یک مقداری تکراری است و معنای انگلیسی آن که لایف میشود چندان مفهومی ندارد.
به نظر شما اسم در راه در همان ابتدای کار ماجرا را لو نمیدهد؟
از نظر من فیلمنامه گرهای نداشت که نگرانی برای لو رفتن داستان داشته باشیم.
استفاده از عوامل حرفهای چه مقدار میتواند در روند ساخت فیلم موثر است؟
قطعا تاثیر بسزایی دارد، من تا قبل از این فیلم پیمان شادمان فر را ندیده بودم؛ ایشان با اینکه در آن زمان درگیر فیلم شیار 143 بودند ولی بعد از خواندن فیلمنامه اعلام همکاری کردند، و در خیلی موارد با تجربهای که داشتند در پیشبرد کار به ما کمک کردند.
فیلمنامه این کار حدود چهار سال پیش به دست شما رسیده؛ آز آن دست کارگردانهایی نیستید که معتقدند فیلنامهها تاریخ مصرف دارند؟
قطعا چرا ولی در مورد این فیلمنامه به دلیل اینکه متعلق به زمان و مکان خاصی نبود و بیانگر یک رابطه احساسی بود، خیر. با این حال فیلمنامه هنگام ساخت تغییراتی هم کرد، و بعضی دیالوگها به دلیل نچرخیدن آن در زبان بازیگران که سن بالایی هم داشتند عوض شد.
انتخاب لوکیشنها چطور بود؟
انتخاب لوکیشن یکی از مواردی بود که مدت زیادی از پیش تولید را به خود اختصاص داد، من و ظریف طراح صحنه مدت زیادی را دنبال خانههای قدیمی گشتیم تا اینکه به این خانه رسیدم، که البته در ابتدا هیچ شباهتی با صحنهای که در فیلم است نداشت، اما ظریف به من گفت که اینجا را دقیقا شبیه به آن چیزی خواهم کرد که فیلم نیاز دارد و این یکی از مزیتهای کار کردن با عوامل حرفهای است.
نقطه قوت فیلم را در چه میبینید؟
شاید کمی سخت باشد که بتوانم راجع به نقطه قوت کار خودم نظری بدهم، ولی از دیدگاه من میشود به فیلمنامه اشاره کرد که بیننده را همراه خودش میکند و همچنین بخش کارگردانی کار است به نظر خودم نسبت به کارهای قبلی خیلی بهتر شده است و همچنین بخش فنی کار مثل تصویربرداری و طراحی صحنه.
پیش تولید و تولید فیلم چقدر زمان برد؟
از زمانی که تصمیم گرفتم کار را شروع کنم تا آماده شدن نسخه اولیه فیلم تقریبا 30 روز زمان برد، که از این زمان 4 روز تصویربرداری داشتیم و تقریبا 15 روز پیش تولید کار بود. جلسات زیادی با آدمهای مختلف گذاشتیم تا به نتیجه نهایی رسیدیم.
یکی از دلایلی که باعث شد من خیلی پیش تولید طولانی داشته باشم همین بود که فیلم بطور کامل دکوپاژ شد و برای هر سکانس از فیلم زمان زیادی وقت گذاشتیم تا حتما با دکوپاژ کامل سر صحنه حاضر باشیم، حتی چند بار دکوپاژ فیلم را قبل از تصویربرداری عوض کردم تا به این چیزی که الان میبینید رسیدم، که به نظرم بهترین اتفاقی بود که میتوانست برای فیلم رخ دهد، همین بود.
به عنوان کارگردان چقدر در تدوین کار دخیل بودید؟
در اصل من دخالتی نداشتم و دلیل انتخاب غضنفری این بود که از دید من بهتر بود از یک آدم مسلط به کار بهره بگیرم و سعی کنم خیلی دخالتی در کار نداشته باشم. به هر حال با تعامل با ایشان به این شیوه مونتاژ رسیدیم.
از نتیجه کارتان چقدر راضی هستید و بازخورد مخاطبان فیلم چطور بوده است؟
از آنجایی که من با برنامه ریزی کامل سر صحنه آماده میشدم، فیلم تقریبا شبیه به همان تصور اولیه من بود، ولی معمولا آدم همیشه فکر میکند اگر کاری را قرار باشد دوباره انجام بدهد، قطعا کاملتر از قبل آن را انجام خواهد داد، فیلم هنوز جای زیادی نمایش داده نشده ولی دوستانی که فیلم را تماشا کردهاند فیلم را تاثیر گذار دیدند.
یک دیدگاه بگذارید