یکی مثل من
فاطمه اکبری
مستند من هستم به بیماری ایدز میپردازد. کارگردان این مستند به بهانه شناساندن هر چه بیشتر این بیماری سراغ مبتلایان به ایدز و خانوادههایشان رفته است. امیر زبان آور میگوید، در زمان ساخت فیلم سعی کردم به این افراد نزدیک شوم و به آنها بگویم که با ما هیچ فرقی ندارند، اما ناآگاهی و عدم آموزش باعث شده تا جامعه به آنها برچسب بزند.
ایده ساخت این فیلم از کجا آمد و چرابه سمت ساخت مستندی درباره افرادی که به بیماری ایدز مبتلا هستند رفتید؟
آبان ماه 1383 گزارشی در یکی از روزنامهها نظر مرا به خود جلب کرد. این گزارش بدون اسم بردن از شخص مورد نظر به خانمی اشاره داشت که دچار بیماری اچ آی وی ایدز شده بود. مشکلات و سختیهای مصاحبه شونده خیلی برایم جالب بود. تا آن موقع شاید فقط اسم بیماری به گوشم خورده بود و هیچ آشنایی از این بیماری نداشتم. تلاش کردم با خبرنگار مورد نظر تماس بگیرم و پس از صحبت با خبرنگار که اتفاقا خانم هم بود فهمیدم که این مسئله جدی تر از آن چیزی است که فکرش را میکردم.
براساس تجربه فیلمسازی خودم میدانستم که نباید بدون تحقیق در مورد موضوعی سراغ ساخت آن بروم. تازه موضوعی پزشکی که مسلما نیاز به مشاوران پزشکی متخصص داشت. از همان اول کار، یکی از افرادی که به خوبی مرا راهنمایی کرد، خانم فرشته طائرپور بود. استفاده از تجربه ایشان برای ادامه کار من خیلی خوب بود.
چطور بیماران شما را در میان خودشان پذیرفتند؟ آیا برای جلب اعتماد افراد برای حضور مقابل دوربین، برنامه خاصی داشتید؟
یکی از مهمترین مسائلی که در طی پروژه تاکید زیادی روی آن بود، ایجاد اعتمادی بود که بیماران نداشتند. برچسب بدی که از سوی جامعه و اطرافیان به آنها خورده بود باعث شده بود که بصورت ناخودآگاه از همه افراد دوری کنند. حتی یادم هست که در مراحل اولیه تحقیقات، هیچ دوربینی برای ثبت تحقیقات گروه همراه نمیبردیم. حتی استفاده از ضبط صوت را نیز ممنوع کرده بودیم. ناآگاهی و عدم اطلاع از این بیماری به صورت بدی در جامعه وجود داشت. البته هنوز هم هست اما کمتر. حضور چند ساله من در کنار آنها (حتی در جاهایی من همسر و بچه کوچکم را با خود همراه میکردم) باعث اعتمادی شد که از طرف جامعه ندیدند. من با آنها نشستم، غذا خوردم، خندیدم، ناراحت شدم، به خانه آنها میرفتم، حتی با هم پیک نیک رفتیم. این بیماران از مردم و اطرافیان خود، همین چیزها را میخواهند که متاسفانه کمتر دیده میشد.
کار کردن در رابطه با سوژههایی سختی چون ایدز چه مشکلاتی دارد و به نظر شما کارگردانی که قصد کار کردن با چنین موضوعاتی را دارد باید به چه مواردی دقت و توجه کند؟
به نظر من اولین مسئله اطلاعات کامل و مناسبی است که کارگردان قبل از شروع کار باید بدست بیاورد. اینکه یک موضوع به نظر یک کارگردان زیبا بیاید و سراغ آن برود دلیل خوبی برای خوب بودن آن فیلم نمیشود. یک اصل در کلیه پروژهها، انجام تحقیقات کامل و خوب است که باعث میشود پروژه منسجم شود. من همیشه این تحقیقات را به فونداسیون یک ساختمان تشبیه میکنم که باعث محکم بودن و پابرجابودن آن ساختمان میشود. حالا در مواردی مانند موضوع مورد نظر من، مسلما در جوامعی مانند ایران، جدا از تحقیقات مناسب و منسجم، حفظ یکسری ملزومات مانند آبروی افراد، از مهمترین موارد است. من در طی انجام تحقیقات و تصویربرداری، محرم راز آنها بودم. یادم هست یک روز که با کل گروه و هماهنگی قبلی سراغ یکی از سوژهها رفتیم، همسر سوژه از کار ما جلوگیری کرد. نمیتوانست با وجود آشنایی چندی ساله با من و پروژه، قبول کند که ما در کنار او هستیم.
آیا قبلا مستندی با این سوژه در داخل کشور ساخته نشده بود؟
یکی از مهمترین کارهای من در طی تحقیق شش ساله، مشاهده فیلمهای مختلفی بود که در مورد این بیماری ساخته شده بود. در طی این شش سال مثل الان دسترسی به فیلمهای مستند و ... نبود. اما همکاری سازمانهای مختلف مثل یونیسف، باعث شد که من بیش از 50 فیلم ساخته شده در مورد بیماری اچ آی وی را ببینم. اما میتوانم به جرات بگویم که هیچ فیلم خوب با اطلاعات درستی در ایران تا همین الان ساخته نشده است. تمامی این فیلمها یا از این بیماری و بیماران آن هیولایی ساختهاند که مخاطب را میترساند یا در ارائه اطلاعات پزشکی بعلت عدم تحقیق درست و صحیح و عدم استفاده از کارشناسان و مشاوران مطلع، به راه اشتباهی رفتهاند. البته نمیگویم که فیلم من غلط ندارد، اما این غلط را در بعد فنی میتوانید ببینید. اما در زمینه اطلاعات پزشکی مرتبط با اچ آی وی ایدز با سند و مدرک میگویم که کاملترین فیلمی است که در ایران ساخته شده است. حتی شما در تلویزیون خودمان هم یا فیلم مرتبط و خوب نمیبینید یا فیلمها با اطلاعات غلط و ترسناک ارائه میشود.
در جایگاه یک منتقد من هستم را چطور میبینید؟
الان که فیلم را میبینم دوست دارم که بتوانم ادامه این فیلم را بسازم و موضوع را بیشتر برای بیننده گره گشایی کنم. شاید اگر در فیلم تلاش میکردم ریزتر و جزییتر به زندگی این زنان و کودکان بپردازم میتوانستم موفقتر باشم.
به اعتقاد خودتان چقدر در هدفی که در نظر گرفته بودید که همان آگاهی دادن راجع به این بیماری بود، موفق شدید؟
من سعی کردم تا حد امکان به این افراد نزدیک شوم و به همه بگویم که این افراد با ما هیچ فرقی ندارند؛ اما ناآگاهی و عدم آموزش باعث شده تا جامعه به آنها برچسب بزند. چقدر سعی من به سرانجام رسیده و تا چه حد موفق بودم؛ تماشاگر باید قضاوت کند. اما جمع بندی من در معدود جلسات نمایش فیلم و با توجه به بازخوردها خوب بوده. البته امید دارم این بازخوردها تاثیرگذار باشد و در رفتار آن افراد با این بیماران نمود داشته باشد نه اینکه فقط برای من فیلمساز مفید باشد.
یک دیدگاه بگذارید