مرز میان رویا و واقعیت
فاطمه اکبری
حرمان ماجرای دوری مادر و فرزندی را به تصویر میکشد که فاصله هیچگونه تاثیری در کم شدن عشق و مهربانی مادر نگذاشته است. فیلم به گفته کارگردان بهانه و عرض ارادتی به امام مهربانی، امام هشتم است، تنها امامی که لقب رئوف را دارد.
ایده ساخت فیلم چطور به ذهنتان رسید؟
فاصله نسلها و متقابلا ارتباط ناب مادر، فرزندی برای من یک دغدغه ذهنی بود. از طرفی حدیثی از امام رضا خوانده بودم که «دین همان محبت است» و فکر کردم هیچ محبتی پاک تر از محبت مادرانه نیست. در واقع این محبت پلی شد بین فیلم حرمان و آستان مقدس امام مهربانی امام رضا (ع)، تنها امامی که لقب رئوف دارند. در واقع فیلم بهانه و عرض ارادت یک فیلمساز به امام هشتم است.
به نظر میرسید که برای انتقال مضمون مورد نظرتان، روی عنوان فیلم حساب ویژهای باز کرده بودید. فکر میکنید این مساله نقطه قوت کار است یا میتواند به عنوان ضعف تلقی شود؟
برای رسیدن به اسم خیلی وقت صرف شد اما در نهایت حرمان به معنی جدایی نظرم را تامین کرد. از دیدگاه من فیلم کوتاه باید بتواند از تمامی ظرفیتهایش، حتی عنوان هم بهره برداری کند. نام در واقع یک رمز بود که در آخر مشخص میشد.
همچنین نام فیلم برداشتی دارد از سبک برائت استهلال در ادبیات، مثل شاهنامه که در همان آغاز داستان رستم و سهراب فردوسی میگوید: یکی داستانی است پر آب چشم. حال این فراق در چند لایه تصویر میشود، جدایی فرزند از مادر و جدایی امام از ماموم، در نهایت سعی داشتم درونمایه فیلم را برای مخاطب تا حدودی بصورت مبهم اطلاع رسانی کنم.
بازی گرفتن از بازیگری که در تمام طول فیلم دیالوگ ندارد و همچنین باید بازی احساسی داشته باشد، چه تجربهای بود و بازیگر کار را بر چه اساسی انتخاب کردید؟
برای بازیگر مرد حق زیادی انتخاب نداشتم، اما خانم بدیعی که در ماه رمضان با دهان روزه سر صحنه تصویربرداری حاضر میشدند برای من خیلی ارزشمند بود. اگر خانم رقیه چهره آزاد مادر سینمای ایران محسوب می شوند، ایشان مادر سینمای یزد هستند.
نگاه معصوم و مادرانه خانم بدیعی تمام سرمایه معنوی فیلم من بود، ایشان یک انسان نورانی و شخصیت معنوی بودند، بطوریکه بارها عوامل صحنه را تحت تاثیر خودشان قرار میدادند. تعهد ایشان به کار و از طرفی دل مشغولی ایشان در ماه رمضان به ختم قرآن خیلی اتفاقات خوب را در فیلم رقم زد و من باز هم از ایشان تشکر میکنم.
در جریان ساخت فیلم با مشکل خاصی مواجه نشدید؟
با توجه به اینکه مارتن رساندن فیلم به هشتمین جشنواره رضوی به علت کمبود زمان، ما را تحت فشار قرار میداد و همچنین تمام تجهیزات و عوامل را حرفهای انتخاب کرده بودم؛ این امر باعث شد دوبرابر بودجه برای فیلم حرمان هزینه کنم. اما در کل از انتخاب عوامل فیلم راضی هستم.
به عنوان کارگردان چقدر در تدوین کار دخیل بودید؟
خطوط کلی تدوین را با تدوینگر صحبت کردم، اما آرایهها و جزییات را به تدوینگرم سپردم، اما در فیلمنامه سعی کردم تکلیف همه جزییات را مشخص کنم. من فیلم را بارها در ذهنم ساخته بودم.
به نظر میرسید که در فیلم شما روی استفاده از موسیقی برای القای حس، حساب شده بود موسیقی در صحنههای مختلف کار و تیتراژ، همه حاکی از این بود که برای این بخش برنامه داشتید. در این مورد چه صحبتی دارید؟
من به استفاده درست از موسیقی مناسب اعتقاد دارم. بازیگران فیلم دیالوگ نداشتند پس موسیقی میتوانست به شکلی سخنگوی فیلم حرمان باشد، اما در کنار فیلم، یک برنامه رادیویی هم ساختم که راوی فیلم بود. آنجا دیگر موسیقیها را متناسب با استانداردهای رادیو و موسیقی متن انتخاب کردم.
در زمینه دکوپاژ کار چه ایدههایی را پیاده کردید؟
فیلم تلفیقی از دو فضای ماورایی و رویایی با دنیای رئال بود. حرمان تلاش میکند مرز میان رویا و واقعیت را به تصویر بکشد، ذهن یک مادر دور از فرزندش نیست و این یک قانون ثابت شده است. برای هر فرزندی با هزاران کیلومتر فاصله مشکلی پیش بیاید مادر مطلع میشود. در واقع پاکی مادرانه با یک روشن بینیهایی همراه هست.
بهترین نقدی که درباره کار شنیدید و فکر میکنید اگر اعمال میکردید به نتیجه بهتری میرسیدید، چه بود؟
راستش من از اول قرار بود نقش هر دو پسر فیلم را به یک نفر بسپارم، اما نگران بودم این شیوه باعث سردرگمی مخاطب بشود. بعد از نمایش فیلم برایم عجیب بود که خیلی از تماشاگران به من میگفتند، کاش هردو نقش را به یک بازیگر میدادید.
زمانی که فیلم را میساختید به حضور در فضای بینالمللی هم فکر می کردید و به نظر شما این فیلم می تواند مخاطب بین المللی هم داشته باشد؟
من فکر میکنم اگر یک داستان محلی به زبان بینالملی سینما برگردان بشود دیگر نباید نگران مخاطب بینالمللی بود. اگر حرمان در حوزه مخاطبان جهانی فهمیده نشود به ضعف من بر میگردد نه مشکل مخاطبان. سینمای کوتاه ایران خارج از مرزها هم شناخته شده است، اما حقیقتا در هنگام ساخت به مخاطب داخلی فکر میکردم.
چقدر از اوضاع فیلمسازی در یزد راضی هستید؟
گرایش نسل جوان یزد به هنر بسیار زیاد است. دانش آموختههای تمام رشتههای هنری تا سطوح عالی در یزد پر تعداد هستند. یزد علاوه بر اینکه اولین شهر خشت خام دنیاست و بیش از 6500 اثر تاریخی را در صدف تمدن خودش جای داده است، این روزها یک شهر دانشجویی نیز محسوب میشود، از هر ده نفر در یزد حداقل یک دانشجو در حال تحصیل است، در واقع به تعبیر دوست نویسنده ام محسن آخوندی یزد شهر هندسه و مدرسه و حسینیه است. من مطمئن هستم از میان فیلمسازان نسل فعلی شاهد فیلمهای فاخری در آینده خواهیم بود.
دیدگاهها
Saman Sojoudi
۱۸:۴۴ ۱۰ خرداد ۱۳۹۳
حسين صباغ جواني با استعداد و با دانش هست برايش آرزوي موفقيت دارم
mohammad
۲۱:۱۰ ۲۰ خرداد ۱۳۹۳
آقای صباغ انشا الله موفق باشین و مستند جدیدتون هم جایزه بگیره.