یک فیلم تجربی واقعی
مریم عربی
فیلم تجربی پاندورا نمایشگر وضعیت دو مرد است در دو دنیای موازی؛ یکی روی آب و دیگری زیر آب. فیلمساز تلاش کرده است تا در قالب یک فیلم کوتاه تجربی، دغدغههای فلسفی خود را با زبانی نسبتا پیچیده روایت کند.
اصولا تعریف شما از یک فیلم تجربی چیست و چه مرزبندیهایی را برای این گونه از فیلمسازی قایل هستید؟
در سینمای روز دنیا فیلم تجربی به فیلمی گفته میشود که در آن اثری از قصه و روایت دارای آغاز و پایان دیده نمیشود. فیلمساز تجربی با توجه به دیدگاههای شخصی خودش نسبت به دنیا، تصاویری را کنار هم میچیند که یک کلیت را به بیننده ارایه میدهد؛ اما در عین حال روایت ندارد و نمیتوان قصه مشخصی را به آن نسبت داد.
نگران نبودید که اگر بخواهید در این قالب کار کنید، در انتقال مضمون مورد نظر خود دچار مشکل شوید؟
این دقیقا همان مشکلی است که من با اکثر بینندگان فیلمم داشتم. وقتی این فیلم را برای یکی از منتقدین مطرح نمایش دادم، او به من گفت فیلم تصاویر خوبی دارد؛ اما شاید بهتر باشد که یک نریشن روی آن بگذاری تا فیلم قابل فهمتر شود. شنیدن این مساله کمی برای من ناخوشایند بود؛ چرا که انتظار نداشتم از یک فرد اهل سینما چنین بازخوردی بگیرم. فعالین عرصه سینما هنوز فیلمهای تجربی را فیلمهای دهه 20 و 30 میدانند؛ به این معنا که فیلم روایت مشخصی داشته باشد، ولی کمی الکن به نظر برسد و ابهاماتی در آن وجود داشته باشد. در جشنواره فیلم کوتاه تهران هم آن بازخوردی را که توقع داشتم، از مخاطبان نگرفتم و اکثر دوستان هم معتقدند که باید از طریق نریشن یا موارد دیگر، کاری کنم که فیلم قابل فهمتر شود. همین مساله باعث شده که من دیگر به این زودیها به سمت تجربه چنین فرمی نروم.
خودتان تم اصلی فیلمتان را چه میدانید؟
سعی کردم در این فیلم دو دنیای مختلف را نمایش بدهم و این دو دنیا را از طریق رنگ و نور از هم متمایز کردم. به وسیله اصلاح رنگ، یک قسمت از آن را سیاه و سفید کردم و قسمت دیگر را تکرنگ. آنچه در ذهن فرد میگذرد، ابژه متعالی میلش است؛ یک بدن قدرتمند و تنومند که از پس هر کاری برمیآید. در حالی که فردی که بالای استخر ایستاده است، بدنی ضعیف و وارفته دارد. با این حال، هر کسی از ظن خودش باید یار فیلم تجربی شود. البته نباید به بهانه این که فیلم تجربی است، تعدادی تصویر بیربط را به هم بچسبانیم تا هر کس از آن برداشت خاص خود را داشته باشد.
دلیل علاقه شما به سینمای فرمگرا چیست؟
بزرگترین ایرادی که به سینمای آیزنشتیان گرفته میشود، این است که با دیدن نمای اول و دوم، نمای سوم در ذهن تماشاگر شکل میگیرد. این سینما به شدت از تماشاگری که داستانپسند است، آشنازدایی میکند. ایرادی که به سینمای فرمگرا وارد است، سختفهمی این سینما است و این که هر کس بنا به برداشت شخصیاش یک مضمون را از فیلم دریافت میکند که ممکن است مضمون مورد نظر فیلمساز نباشد. اما من این مساله را یک مزیت میدانم؛ چرا که به این ترتیب، تماشاگر در اثر خلق شده، مشارکت مستقیم دارد. به اعتقاد من سالهاست که تئوری مولف از بین رفته و سینمای داستانگو به اوج خود رسیده و این سینمای فرمگراست که امکانات ویژهای را در اختیار فیلمساز قرار میدهد تا لذتی مضاعف را به سینما تزریق کند. من این نوع سینما را دوست دارم و حتی در کارهای داستانیام هم به فرم توجه ویژهای کردهام. از نظر من اشکالی ندارد که فیلم نه به ایهام، بلکه به ابهام بزند؛ هرچند در ایران اگر فیلم شما ابهام داشته باشد، فورا سازنده آن را به نابلدی متهم میکنند.
کمی درباره سبک تصویربرداری خاص فیلم و گرفتن نماهای زیر آب توضیح بدهید.
تصویربرداری این فیلم فقط سه ساعت طول کشید. من یک دوربین زیرآبی تهیه کرده و تصاویر مورد نظرم را به وسیله آن ضبط کردم. مشکل این دوربینها آن است که نمیتوان با آنها به صورت همزمان فیلم را پلی کرد. این بود که دوربین را زیر آب میکاشتیم و تصویر میگرفتیم؛ بعد رم آن را بیرون میآوردیم و تصاویر ضبط شده را در لپتاپ میدیدیم. اگر قابها به اصلاح نیاز داشت، با صلاحدید تصویربردار کار منصور حیدری دوباره آن را تکرار میکردیم. این زیر آب بودن برای من تداعیگر حس جنین در رحم مادر است. صداگذار فیلم دوست خوبم عادل افتخاری به القای این حس کمک بسیاری کرد. از آنجا که دوربینهای زیرآبی امکان صدابرداری با کیفیت مطلوب را ندارند، بسیاری از صداهایی را که در فیلم میشنوید، برای این فیلم ساخته شده است. این صداها قرار بود احساس خفقان را به مخاطب منتقل کند که فکر میکنم در انتقال این حس موفق بوده است.
بهترین بازخوردی که از نمایش فیلم گرفتید، چه بود؟
من این فیلم را به استادم، دکتر الستی تقدیم کردم. وقتی فیلم را برای ایشان گذاشتم، به من گفتند که این فیلم یک نمونه خوب برای فیلمسازی تجربی در سینمای ایران است و این مساله انرژی زیادی به من داد. آرش رصافی از فیلمسازان و نویسندگان سینمایی خوب کشورمان هم این فیلم را به تعاریف ذکر شده از سینمای تجربی در کتابهای مختلف، نزدیک دانست. این حس که تا حدودی توانستهام به آنچه در سطح دنیا کار میشود نزدیک شوم، برایم امیدوارکننده بود.
یک دیدگاه بگذارید