یک کلاس درس واقعی
مریم عربی
فیلم کوتاه روز ولنتاین یک روز نسبتا عادی از یک مدرسه پسرانه را به نمایش میگذارد که با اتفاقی ویژه همراه میشود. فیلمساز که خود معلم است، فیلم را با حضور همکاران و دانشآموزانش ساخته و همین مساله، به توجه ویژه فیلمساز به جزییات و نزدیکی فیلم به فضای رئال منجر شده است.
ساختن فیلم کوتاه در لوکیشن بزرگی مثل مدرسه و با حضور بازیگران متعدد چه تجربهای بود؟
با توجه به این که خود من معلم هستم و در همین مدرسهای که در فیلم میبینید تدریس میکنم، کاملا نسبت به محیط شناخت داشتم. این دانشآموزان کسانی بودند که من یک سال به آنها درس داده بودم و با روحیاتشان آشنا بودم؛ بنابراین کنترل فضا چندان برایم سخت نبود. البته فیلمهای قبلی من معمولا در لوکیشنهای کوچک و با بازیگران محدود ساخته شده، اما همین شناخت فضا و استفاده از دانشآموزان و همکارانم به من کمک کرده که بدون برخوردن به مشکل خاصی، پشت صحنه کار را مدیریت کنم. در مجموع میتوانم بگویم که این تجربه، تجربه بسیار خوبی بود.
بازیگران کار را بر چه اساسی انتخاب کردید؟
من حدود یک سال روی رفتار بچهها تمرکز کردم تا بتوانم بازیگران مورد نظرم را انتخاب کنم. در این مدت تستهای مختلفی روی دانشآموزان انجام دادم و در نهایت از میان حدود 350 دانشآموز، تیپهای مورد نظرم را انتخاب کردم. البته در مرحله پیشتولید، تغییراتی در چیدن بازیگران به وجود آمد؛ چرا که خانواده یکی از بچهها به او اجازه حضور در فیلم را نداد. با این حال، در کلیت چیدمان بازیگرها تغییر خاصی ایجاد نشد و معلمان حاضر در فیلم هم از انتخابهای اولیه من بودند.
شاید بتوان گفت که اگر خودتان تدوین فیلم را انجام نمیدادید، از نظر ریتم نتیجه بهتری میگرفتید. چطور شد که تصمیم گرفتید خودتان فیلم را تدوین کنید؟
من همه کارهایم را خودم تدوین میکنم و تصور این که کارم را برای تدوین به کسی دیگر بسپارم، برایم قابل قبول نیست. تدوین این فیلم هم در جشنواره البرز جایزه گرفت و به نظرم فیلم، ریتم تدوینی مناسبی داشت. من این سکوتهای فیلم را دوست دارم و به نظرم تدوین به بهتر شدن کار کمک کرده است. در فیلمهای قبلی من هم زمان داستانی با زمان دراماتیک یکی است و با حوصله به جزییات پرداخته شده است.
برای دکوپاژ فیلم چه برنامههایی داشتید؟
گاه اتفاق میافتد که من برای کسب تجربه بدون دکوپاژ به سر صحنه میروم؛ اما در این کار پیش از شروع فیلمبرداری، دکوپاژ مشخصی داشتم؛ با این حال استوری برد نداشتم. چون کنترل بچهها چندان آسان نبود، برخی از این دکوپاژها با توجه به شرایط صحنه تغییر کرد. به عنوان مثال، من مجبور شدم جلسه امتحان را به صورت واقعی برگزار کنم و دانشآموزان را در شرایط واقعی قرار بدهم تا حس کار بهتر دربیاید. بعد از چند دقیقه فیلمبرداری به آنها گفتم که میتوانند تقلب هم بکنند و چند پلان را هم در این شرایط ضبط کردم. بنابراین میتوان گفت که صحنه امتحان به صورت مستند تهیه شده است. همین مساله کمی پیشبینیهای من را درباره دکوپاژ تغییر داد؛ اما چارچوبهای کلی کار هیچ تغییری نکرد.
چه مدت با بازیگران تمرین کردید و چند روز تصویربرداری داشتید؟
ما شش روز تصویربرداری داشتیم که البته با کمک تصویربردار خوب کار، در سریعترین زمان ممکن اتفاق افتاد. در طول یک سالی که روی فیلم کار میکردم، با بازیگران درباره فیلم حرف میزدم؛ اما کل داستان فیلم را به آنها نگفته بودم و داستان را به صورت سکانس به سکانس برای بچهها تعریف میکردم. حتی معلمها هم فیلمنامهای نداشتند تا کار مستندتر و واقعیتر دربیاید.
به نظر میرسید که برای انتقال مضمون مورد نظرتان، روی عنوان فیلم حساب ویژهای باز کرده بودید. فکر میکنید این مساله نقطه قوت کار است یا میتواند به عنوان ضعف تلقی شود؟
این اولین باری است که اسم فیلم جزو عناصر فیلمنامه قرار میگیرد و در واقع گرهگشایی میکند. این چیزی بود که در تدوین به آن رسیدم و تصمیم گرفتم که نام فیلم را در انتها بیاورم تا گرهگشایی از طریق آن انجام بشود. البته در زمان نوشتن فیلمنامه هم این مساله را در ذهن داشتم؛ اما از انجام آن مطمئن نبودم. اگر اسم فیلم را عوض کنیم یا در ابتدای فیلم بیاوریم، تاثیر خود را از دست میدهد؛ اما با قرار گرفتن نام فیلم در انتهای کار، المانهای موجود در کار جمعبندی میشود. عموما واکنشها به نام فیلم مثبت بود و این روش را نوعی زیرکی خاص میدانستند.
با توجه به این که فیلم در فضایی پربازیگر اتفاق میافتاد و کنترل چندانی روی پشت صحنه وجود نداشت، چند درصد از پیشبینیهای شما به حقیقت پیوست و چقدر از نتیجه نهایی کار رضایت دارید؟
طبیعتا با توجه به تعدد بازیگران و شرایط خاص کار، نتیجه کار با فیلمنامه اولیه تفاوت نسبتا زیادی داشت. با توجه به تغییراتی که در دکوپاژ کار صورت گرفت، مرحله تدوین کار نزدیک به شش ماه طول کشید تا یک چیدمان مجدد انجام شود. اما از آنجا که به لوکیشن کار اشراف داشتم و تصویربرداری کار در شهریور ماه و در زمان تعطیلی مدارس انجام شد، نتیجه نهایی کار به پیشبینیهای من نزدیک بود و از آن رضایت داشتم.
بهترین بازخوردی که از فیلم گرفتید، چه بود؟
این فیلم در جشنواره حسنات، جایزه دوم بخش داستانی را گرفت. در این جشنواره، پرداخت هوشمندانه جزییات را نقطه قوت فیلمنامه دانستند. فیلمهای قبلی من هم همه مبتنی بر جزییات است و این مساله را اصلیترین مشخصه کارهایم میدانم.
یک دیدگاه بگذارید