عصر روز گذشته (یکشنبه 16تیر) دو فیلم مستند «مدرسهای که میرفتیم» و «سفر یک مسافر» از تولیدات جدید مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، در سالن «سینماحقیقت» مرکز به نمایش درآمد و سپس با حضور احمد طالبینژاد و عباس روزبهانی (کارگردانان) و سعید قطبیزاده (منتقد سینما) مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
به گزارش «پایگاه خبری فیلم کوتاه» به نقل از روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، احمد طالبی نژاد در ارتباط با دلایل ابتدایی ساخت مستند «مدرسهای که میرفتیم» گفت: این فیلم به نوعی ادای دین به مدرسه عبرت محمدیه محسوب می شود که سال هایی از عمر خود را آنجا گذراندم. اردیبهشت گذشته عدهای از دوستان تصمیم گرفتند به مناسبت 70 سالگی این بنا جشنی ترتیب دهند که از این جشن فیلمبرداری کردیم و پس از آن بود که تصمیم گرفتم مستندی با همین موضوع بسازم تا بتوانم از این اتفاق، یک حدیث نفس خلق کنم.
وی همچنین به دوران تحصیل در این مدرسه و افرادی که از آن فارغالتحصیل شدند اشاره کرد و افزود: در فیلم افرادی مثل آقای عابدیننژاد را میبینیم که موزه تاریخ طبیعی اصفهان را با هزینه شخصی خود بنیان گذاشت، همچنین دکتر غلامحسین مصائب جزو اولین نویسندگان دایرهالمعارف در ایران را میبینیم و بسیار جالب است طی یک دوره 20 ساله، عدهای از افراد نخبه کشور در مدرسهای تربیت میشوند که همچنان 80 درصد مردم آن بیسواد هستند!
سعید قطبیزاده قبل از آغاز نقد این فیلم و در پاسخ به سوال مجری برنامه (شهنام صفاجو) که جریان مستندسازی امروز ایران را چگونه ارزیابی میکند، با ذکر مقدمهای اظهار کرد: به نظرم آنچه در سینمای داستانی ایران وجود ندارد، سینمای مستند به شدت دارد و آن هم جسارت کارگردانانی است که برای به تصویر کشیدن ایده خود، تمام توان را بهکار میگیرند. سینمای مستند در ایران فرصتی برای تنفس افرادی محسوب میشود که قصد انجام کار هنری دارند و من امیدوارم این فرصت به کمک نهادهای دولتی و خصوصی همچنان باقی بماند و سینمای مستند بتواند به حیات خود ادامه دهد.
وی با اشاره به مستند «مدرسهای که میرفتیم» افزود: نکته جذاب فیلم برای من روایت اثر بود که به شیوه نگارش سفرنامههای آقای طالبینژاد در مجله فیلم شباهت زیادی داشت، بهخصوص سفرنامه هند که از سالها قبل همچنان در خاطر من مانده است. اثر صمیمی و گرم است وکارگردان قصد مرعوب کردن مخاطب را ندارد؛ اما از طرفی بر لبه تیغ حرکت میکند چون میتوانست به اثری تبدیل شود که تنها خاطراتی را برای ما زنده کند و تمام شود که خوشبختانه چنین اتفاقی نیفتاد.
قطبیزاده ادامه داد: یکی از نکات دیگری که در سینمای مستند اهمیت پیدا میکند این است که اساسا چه چیزهایی میتواند موضوع سینمای مستند باشد؟ این فیلم با هزینه کمی ساخته شده، اما موضوع مهمی را مورد توجه قرار میدهد و میتواند به عنوان تمثیلی باشد از کلیت نظام آموزشی کشور.
بخش بعدی جلسه نقد بررسی به مستند «سفر یک مسافر» به کارگردانی عباس روزبهانی اختصاص داشت که این کارگردان جوان با ارائه توضیحاتی از روند ساخت فیلم عنوان کرد: با آقای حسن دارابی (بازیگر نوجوان فیلم سینمایی «مسافر» عباس کیارستمی) در جلسهای آشنا شدم که گله بسیاری از عدم توجه به خود داشت و اصلا تصور نمیکردم که وی در ملایر زندگی میکند و با توجه به اینکه من هم متعلق به همین شهر هستم، دغدغه ساخت فیلمی با موضوع زندگی او در ذهن من شکل گرفت تا اینکه با حمایت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، این مستند به مرحله ساخت رسید و خوشحالم که برای اولین بار در این سالن به نمایش درمی آید.
وی تصریح کرد: آقای دارابی نیز بسیار پیگیر آغاز کار بود، اما وقتی امکان ساخت اثر فراهم شد از نظر روحی در شرایط خوبی به سر نمیبرد و خود را در اتاقی منزوی کرده بود که تولید اثر با مشکلات زیادی مواجه شد، اما در نهایت با وساطت برخی، کار را آغاز کرده و به سرانجام رساندیم.
قطبیزاده با تاکید بر اینکه چون کارگردان تحصیل کرده رشته سینما محسوب میشود پس میتوانیم در نقد اثر صراحت بیشتری به خرج بدهیم، اظهار کرد: به عقیده من کار مستندساز پیراستن سوژه است نه آراستن آن. این سینمای داستانی است که قرار بر نمایش دادن دارد، اما در سینمای مستند یک اثر زمانی می تواند ماندگار باشد که مستندساز نسبت به سوژه و چهارچوب سینمای مستند صادق باشد. فکر میکنم که آقای روزبهانی قصد داشته اثری جذاب بسازد، اما فیلم به شکلی پیش رفت که احساس کردم کارگردان هیچ قیدی برای نزدیک شدن به واقعیت ندارد!
روزبهانی در همین رابطه توضیح داد: اتفاقا این یکی از موارد گفتگوهای من با تصویربردار کار بود چون به واسطه فعالیت در سینمای داستانی اعتقاد داشت باید به این شیوه عمل کنیم و از طرفی در مسیر ساخت فیلم، راشها را به آقای کیارستمی هم نشان میدادم که برخلاف شما، ایشان آغاز کار را پسندید و همچنین در ارتباط با پایانبندی کار هم نظر مساعدی داشت. اما یکی از مشکلات ما این بود که آقای دارابی از مشکلات زیادی رنج میبرد و بیشتر اوقات درحال نقش بازی کردن بود و خود را فردی تصور میکرد که نتوانسته به حق خود برسد. من در آثار قبلی خود دقیقا مطابق با آنچه آقای قطبی زاده عنوان کردند عمل کردم، اما در این فیلم قصد داشتم به نوعی متفاوت عمل کنم.
قطبیزاده در پایان اظهار کرد: من از وقتی فیلم ژان پیر لیموزین را دیدم احساس کردم آقای دارابی چقدر بابت بازی در اثر کیارستمی طلبکار است! اصولا هم قرار نیست که یک کارگردان سینما سالها بعد از ساخت فیلم خود، به مسائل شخصی بازیگرانش هم توجه داشته باشد و مدام آنها را زیر نظر بگیرد...
در انتهای این نشست، جلسه پرسش و پاسخ حضار با کارگردانان مستندهای «مدرسهای که میرفتیم» و «مسافر یک سفر» برگزار شد. در پایان نیز لوح تقدیر و هدایایی به رسم یادبود از طرف مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی به کارگردانان و منتقد حاضر در این نشست اهدا شد.
یک دیدگاه بگذارید