دوران جدیدی آغاز شده. دورانی که نویدبخش امید و نظم و انضباط است. قرار نیست تصمیمهای یک شبه و ناگهانی سرنوشت افراد را تغییر دهد. سینماگران ایرانی دو سال پیش شاهد تعطیل شدن خانهشان بودند و وعدههای متنوع و رنگارنگ برای بازگرداندن این خانه را دیگر باور نمیکنند. شاید هم بدبیناند که خانهشان باز شود، اما دیگر آن خانه سابق و آشنا نباشد. سینماگران به دوران جدید امید بستهاند و حق هم دارند. بشارت بازگشت عقلانیت میتواند حق داشتن صنف مستقل و فعالیت صنفی سالم را به آنها بازگرداند.
دو سال از تعطیلی خانه سینما میگذرد. سینمای مستند و فیلم کوتاه در این مدت به اندازه صنفهای دیگر دچار ضرر و زیان شده و البته سینماگران جوان مستقل و معتقد به فعالیت صنفی واقعی فریب وعدههای پوشالی را نخوردهاند. خانه سینما به زودی باز میشود و کسی در قطعیت این گزاره شک ندارد. اما در دوران جدیدی که قرار است عقلانیت و اعتدال حاکم باشد و اکثریت مردم به این گرایش رای دادهاند، باید از آسیبهای گذشته عبرت گرفت. در فعالیت صنفی و بخصوص در حوزه اصنافی که با فیلم کوتاه و مستند ارتباط دارند، باید هوشمندانهتر رفتار کرد.
همه میدانیم که فیلمسازان این حوزه همانقدر که میتوانند مستقل و فارغ از مناسبات قدرت باشند، به همان اندازه هم در خطر آلودگی به منافع بالا دستیاند. فیلم کوتاه و مستند گیشه برای بازگشت سرمایه ندارد. شبکههای تلویزیونی خصوصی به هر دلیل در کشور ما وجود خارجی ندارند و تلویزیون هم علاقه چندانی به خرید آثار مستقل و نمایش آنها ندارد. حتی تاسیس شبکه مستند هم در عمل کمکی به کسب و کار سینمای مستند نکرد. مجموعه این عوامل باعث میشود چشم فیلمسازان این حوزه به بودجه نهادهای دولتی و سفارشهایی باشد که بر اساس سلیقه مدیران به شکل قطرهچکانی به سمت تولید آثار مستند و کوتاه میآید. اتکا به این بودجهها و سفارشها خطر مخدوش شدن استقلال ذاتی فیلمسازان فعال در این حوزه را به همراه میآورد.
از سوی دیگر، خطر فرقهگرایی و باندبازی فارغ از آن که گرایش مدیریت دولتی چه باشد، همواره فعالیت صنفی را تهدید میکند؛ این که ما باشیم و دوستانمان و دور هم بنشینیم و برای صدها همکار و همصنف تصمیم بگیریم و به تاثیر این تصمیمها بر وضعیت آنها فکر نکنیم. دلسردی و سرخوردگی از حضور مسئولانه در فعالیت صنفی اصلیترین پیامد باندبازیست. ضعف و انشقاق درونی به اندازه فشارهای بیرونی فعالیت صنفی را تهدید میکند و حتی میتواند مشوق گروههای فشار بیرونی باشد. اگر خانه سینما در طول دو سال تعلیق فعالیتش همچنان زنده و موثر و پویا به نظر رسیده، دلیلش وحدت و همسویی چندین هزار سینماگر بوده است. صنفهای فیلم کوتاه و مستند که عمرشان کوتاهتر از صنفهای مشهورتر سینماییست، در این وحدت نقش داشتهاند و وقتی خانه سینما بازگشایی شد و به جمع صنفهای فعال بازگشتند، باید در مناسبات درونی هم این اتحاد را حفظ کنند.
برقراری تعامل سازنده و سالم با مدیران فرهنگی جدید و آلوده نشدن به مناسبات بالادستی از یک سو و پرهیز از باندبازی و زمینهسازی برای حضور انواع گرایشها در فعالیت صنفی دو نکته مهمی است که در دوران جدید باید مورد توجه فعالان صنفی سینمای مستند و فیلم کوتاه قرار گیرد.
یک دیدگاه بگذارید