فیلمسازی در شرایط بحران
مریم عربی
فیلم کوتاه جزیره داستان کودکی را روایت میکند که در آرزوی رسیدن به دریاست؛ همان دریایی که او را از نعمت حضور پدر محروم کرده و مادر را به عذایی دایمی در سوگ پدر نشانده است.
ایده ساخت فیلم چطور به ذهنتان رسید؟
این فیلم بر اساس فیلمنامهای ساخته شد که من برای صدا و سیمای مرکز خلیج فارس نوشته بودم. من ساکن بندرعباس هستم و با فضای جنگلهای حرا آشنایی دارم. همین آشنایی باعث شد که به فکر ساخت فیلمی در این لوکیشن بیفتم.
بازیگران بومی حاضر در فیلم را بر چه اساسی انتخاب کردید؟
هیچ کدام از کسانی که در فیلم من حاضر شدند، تجربه بازی نداشتند. انتخاب بازیگر برای کار بر عهده همسرم بود که به عنوان دستیار با من همکاری میکرد. پسر بچهای که نقش اصلی فیلم را بازی میکند، در خیابان و در حال فوتبال بازی کردن توجه ما را به خود جلب کرد. از همان نگاه اول چهره و حرکات این پسر بچه را مناسب کار دیدیم. علاوه بر این، هم شنا بلد بود و هم پارو زدن و قایقسواری. دشوارترین بخش کار، انتخاب بازیگران زن بود؛ چرا که به خاطر شرایط فرهنگی خاص این منطقه، زنان قبول نمیکردند که مقابل دوربین حاضر شوند. حتی دختر بچهها هم اجازه حضور در مقابل دوربین را نداشتند. این بود که به ناچار بازیگران زن را از روستایی دور به آنجا آوردیم که سختیهای خاص خود را داشت.
کار با نابازیگران برایتان سخت نبود؟
این اولین تجربه من در زمینه بازی گرفتن از نابازیگران بود. این مساله هم مزایا و هم دشواریهای خاص خود را دارد. به نظر من با کمی تلاش میتوان از کسانی که تجربه بازی ندارند، بازی نابی گرفت؛ فقط کافی است که انتخاب بازیگر متناسب با نقش انجام بگیرد و فرد شخصیتی نزدیک به شخصیت خودش را بازی کند و به عبارتی فقط خودش باشد. من تجربه کار با بازیگران حرفهای و تئاتری را هم داشتهام که البته سختیهای خاص خود را دارد. در مجموع، فکر میکنم در فضای فیلم کوتاه، کار با نابازیگرها حتی کمی راحتتر از کار با حرفهایهاست.
اکثر صحنههای فیلم روی آب و حتی زیر آب تصویربرداری شده بود و این کار شما را سخت میکرد؛ چطور فضا را مدیریت کردید؟
ساخت این فیلم بسیار سخت بود. ما در این لوکیشن چندین مشکل همزمان داشتیم. بیشتر از سه ساعت در روز نمیتوانستیم کار کنیم. در جنگلهای حرا به خاطر جذر و مد، سه ساعت در روز و سه ساعت در شب آب کاملا بالا میآید و ما دیگر اجازه کار پیدا نمیکردیم. بنابراین در مجموع بیشتر از سه ساعت نمیتوانستیم روی آب بمانیم و این ساعات در روزهای مختلف تغییر میکرد. در کنار این مساله گاهی شرایط آب و هوایی هم نامساعد میشد و طوفان و باران امکان همان سه ساعت کار در روز را هم از ما میگرفت. اوایل که نسبت به این موضوع آگاهی کمتری داشتیم، با مشکلات متعددی مواجه میشدیم و حتی یک بار مجبور شدیم که یک روز تمام در این لوکیشن بمانیم تا شرایط مساعد شود.
چند روز تصویربرداری داشتید؟
ما پیشبینی نه روز فیلمبرداری را داشتیم که به خاطر شرایطی که آن اشاره کردم، حدود 25 روز طول کشید.
مسالهای که در فیلم شما به چشم میآمد، ریتم نسبتا کند و پلانهای بلندی بود که بخش اعظم کار را به خود اختصاص میداد. این مساله از قبل پیشبینی شده بود یا در زمان تدوین به این ساختار رسیدید؟
روال کار من به این شکل است که به عنوان کارگردان در مرحله تدوین حضور فعال دارم؛ بنابراین شاید بخشی از این ساختار در مرحله تدوین شکل گرفته باشد. با این حال، از روز اولی که فیلمنامه نوشته شد، قرار بر این بود که از پلانهای طولانی استفاده کنیم. همان طور که در فیلم هم میبینید، هیچ صحنه سه پلانهای در فیلم نداریم. به نظر من نوع فیلمنامه ایجاب میکرد که کار ریتمی کند داشته باشد تا حس و حال فیلم بهتر منتقل شود.
تجربه همکاری با مرکز گسترش چطور بود؟
این فیلم در اصل میبایست در سال گذشته ساخته میشد؛ اما به بادهای موسمی و طوفانهای پانزده روزه برخوردیم و امکان فیلمبرداری برایمان مهیا نشد. بنابراین با وجود این که برای دوربین و امکانات هزینه کرده بودیم، نتوانستیم کار را تصویربرداری کنیم. مرکز گسترش با وجود این مشکلات، خیلی خوب با ما همکاری کرد و پذیرفت که کار از اول ساخته شود و هزینههای صرف شده، جبران شود.
برای پخش بینالمللی فیلم برنامه خاصی دارید؟
من به موفقیت بینالمللی این فیلم امیدوارم؛ چرا که قصهای انسانی را تعریف میکند و کاملا بومی است. امیدوارم در جشنوارههای داخلی و خارجی برخورد خوبی با این فیلم بشود.
یک دیدگاه بگذارید