معضلات را در مرحله جنینی به تصویر بکشیم
مریم عربی
مستند زیبایی در اغما به معضل استفاده بیرویه زنان و دختران جوان ایرانی از لوازم آرایشی میپردازد؛ مسالهای که با بالا گرفتن قاچاق لوازم آرایشی شیمیایی، دیگر نه فقط زیبایی، بلکه سلامت جسمانی بانوان ایرانی را نیز با تهدید مواجه کرده است.
چطور شد که به فکر ساخت فیلمی درباره لوازم آرایش ایرانی افتادید؟
دیدار یکی از دوستانم که بعد از سالها به ایران آمده بود، مرور برخی از مقالات و البته دیدن آرایشهایی که مناسب با سن و سال دختران جوان نبوده و نیست، جرقهای را در ذهن من ایجاد کرد که در خصوص این موضوع، یک اثر مستند بسازم. میخواستم دلایل استفاده زنان و دختران جوان ایرانی از آرایشهای غیرمعقول را مورد کنکاش قرار بدهم تا شاید به این وسیله راهی پیدا شود که بتوان متوجه عوارض و عواقب معضل استفاده بیرویه از لوازم آرایشی شده و دریابند که این مواد آرایشی در آینده بر سلامت ظاهرشان چه تاثیراتی خواهد گذاشت. دوست داشتم در این مسیر راهگشا باشم و بتوانم اطلاعاتی را در اختیار مخاطبین کار قرار بدهم.
آیا قبلا مستندی با این سوژه در داخل کشور ساخته نشده بود؟
نه؛ تا به حال درباره آرایش خانمها هیچ مستندی ساخته نشده است؛ گویی انجام این کار به خود خانمها واگذار شده بود و من به عنوان کسی که سالهاست در عرصه پژوهشهای اجتماعی و زنان فعالیت میکنم، وظیفه خودم دانستم که در این خصوص اطلاعرسانی داشته باشم.
چرا تصمیم گرفتید این سوژه را به شیوه کلاسیک و خطی روایت کنید و با اشاره به تاریخچه آرایش در ایران، به وضعیت فعلی زنان ایرانی برسید؟
من اصلا قصد نداشتم با ساخت این فیلم اعلام کنم که آرایش چیز بدی است؛ چرا که وظیفه یک محقق ومستندساز نصیحت کردن نیست؛ بلکه آگاهیرسانی است. هدف من این بود که تاریخچهای از این موضوع را که زنان از دیرباز به آرایش گرایش داشتهاند، ارایه دهم و بعد تاثیرات دنیای امروزی را بر نوع آرایش زنان بررسی کنم که شامل کنار گذاشته شدن لوازم سنتی آرایشی و گرایش به سمت لوازم شیمیایی است. بنابراین فکر کردم که شیوه روایت خطی برای رسیدن به این هدف مناسبتر است.
در فیلم این طور به نظر میرسد که سوژهها برای قرار گرفتن مقابل دوربین بسیار مشکل داشتند. این قضیه چقدر در کار شما مشکلساز شد؟
در جریان ساخت فیلم با سوژههای مختلفی مواجه شدم که حاضر به همکاری نبودند؛ به عنوان مثال، خانمی به خاطر استفاده مداوم از رنگ موهای غیراستاندارد، موهای سر خود را از دست داده بود؛ به گونهای که مجبور شد مورد عمل جراحی قرار بگیرد تا بخشی از پوست بدن او را جایگزین پوست سرش کنند. این صحنه واقعا تاسفآور بود و امکان گفتوگو با این فرد برایم فراهم نشد. علاوه بر اینها، در تصاویری که در مترو ضبط کردم، بسیاری از خانمها علاقهای نداشتند که به دلایل خرید لوازم آرایشی غیراستاندارد اشاره کنند. اکثر این افراد فکر میکردند که از این طریق، با پرداخت هزینه کم، میتوانند چهره خود را زیبا کنند و از عواقب این عمل خود غافل بودند. البته این گفته من به این معنا نیست که هزینه بیشتری را باید صرف آرایش کنیم؛ بلکه به اعتقاد من، این لوازم باید از جایی خریداری شود که تاییدیههای بهداشتی لازم را دارا باشد.
ساخت فیلم چقدر طول کشید؟
ما حدود ده روز تصویربرداری داشتیم؛ اما کار تحقیقاتی پروژه شش ماه طول کشید. یک ماه را هم به تدوین فیلم اختصاص دادیم.
آیا بیشتر بر مبنای فیلمنامه از پیش نوشته شده عمل میکنید یا بر اساس اتفاقات لحظهای رفتار کرده و با جریان فیلم پیش میروید؟
هر دو مورد. من در کار مستند فقط به یک مساله اعتقاد دارم و آن هم تحقیق است. قبل از اقدام به ساخت هر اثری باید مستندات مرتبط با آن را جمعآوری کرد. من کار را دقیقا بر اساس تحقیقاتی که انجام دادهام، پیش میبرم.
به عنوان کارگردان چقدر در تدوین کار دخیل بودید؟
شیوه کاری من به این شکل است که خط کلی روایت را با تدوینگر در میان میگذارم و باقی کار را به او میسپارم. البته دخالتهای فکری کوچکی را هم در مرحله تدوین انجام میدهم. من سالهاست که با این تدوینگر در اکثر پروژههایم کار میکنم و او به خوبی با نوع تفکر و شیوه کار من آشناست. معمولا سعی میکنم که حتی قبل از تصویربرداری کار، با تدوینگرم مشورت کنم.
به جز مساله عدم رضایت سوژهها برای حضور مقابل دوربین، در طول کار با مشکل دیگری مواجه نشدید؟
دوست داشتم که تصاویری را از مکانهای ارایه لوازم آرایشی قاچاق ضبط کنم که این امکان برایم فراهم نشد. این لوازم در سولههای بسیار غیربهداشتی انبار شده بودند و به صورت انبوه به بازار عرضه میشدند. شاید اگر مخاطبین این تصاویر را میدیدند، بیشتر از کار تاثیر میگرفتند.
چقدر از نتیجه نهایی کار خود رضایت دارید؟
کار هنری نوعی زایش است؛ حال این که حاصلش چقدر پالایش و تربیت یافته باشد را تنها مخاطبین تشخیص میدهند.
اصلیترین چالش پیش روی مستندسازی در کشور را چه میدانید؟
به اعتقاد من بزرگترین مشکل، عدم آگاهی در حوزه مستند است. اغلب مسئولان و مستندسازان ما منتظر مینشینند تا معضلات اجتماعی به نقطه بحرانی نزدیک شود و بعد سراغ آن میروند. به اعتقاد من به محض این که ریشهای از یک مشکل دوانده شد، مسئولان و مستندسازان باید سراغ آن بروند و با مطرح کردن و به نمایش گذاشتن آن، این مشکل را در همان مرحله جنینی حل و فصل کند. علاوه بر این، در مستندسازی به ویژه در حوزههای مرتبط با زنان، فقط نباید به نمایش تلخیها بسنده شود.
چقدر به آینده مستندسازی در کشور امیدوارید؟
اگر این روشنگری نزد عوام ایجاد شود که با نگاهی عمیقتر و مهربانتر به حوزه مسنتد بنگرند، بیتردید آینده روشنی در انتظار مستندسازی خواهد بود.
یک دیدگاه بگذارید