به سینما حقیقت اعتقاد دارم
مریم عربی
مستند حاج کاظم در روایتی موازی با فیلم آژانس شیشهای به مشکلات اعزام یک جانباز شیمیایی به خارج از کشور برای درمان میپردازد؛ مشکلاتی که با حضور پرویز پرستویی بازیگر نقش حاج کاظم در آژانس شیشهای، رنگ و بوی دیگری به خود میگیرد.
چطور شد که به فکر ساخت این فیلم افتادید؟
ایده ساخت فیلم در واقع یک ایده خبری و گزارشی برای ایسنا بود. پرویز پرستویی با من تماس گرفت و از من خواست به مناسبت هفته دفاع مقدس به موضوع یک جانباز شیمیایی بپردازم که برای اعزام خود به آلمان دچار مشکل شده است. برای این که این خبر بازتاب داشته باشد، از پرویز پرستویی خواهش کردم تا خودش هم من را در دیدار با این جانباز همراهی کند. از همان جلسه اول، تصویربرداری از گفتوگوها را آغاز کردم و تصمیم گرفتم مستندی را هم در رابطه با این موضوع بسازم. پرویز پرستویی هم از این موضوع استقبال کرد و رفته رفته کار شکل گرفت.
پرویز پرستویی چقدر در جریان کار به شما ایده داد؟
ایده اصلی کار در واقع توسط پرویز پرستویی بیان شد؛ اما فکر این که از این سوژه یک مستند ساخته شود، ایده خودم بود و پرویز پرستویی هم به خوبی با من همراهی کرد.
انگیزه اصلیتان از ساخت فیلم چه بود؛ معرفی شخصیت ناصر افشاری یا پرویز پرستویی؟
نکتهای که در این فیلم برای من جالب بود، این بود که اتفاقاتی که 15 سال پیش در فیلم آژانس شیشهای افتاده بود، الان در دنیای واقعی تکرار میشد. در فیلم، پرویز پرستویی در نقش حاج کاظم به دنبال این بود که عباس را راهی لندن بکند و در زندگی واقعی هم پرویز پرستویی به دنبال کار این جانباز بود؛ با این تفاوت که انگلیس به آلمان تبدیل شده بود و این جانباز برخلاف جانباز آژانس شیشهای به خارج رفت و درمان شد و الان وضعیت بهتری دارد. قصد من فقط نمایش تکرار این اتفاق بود؛ وگرنه ما جانبازانی که با چنین مشکلاتی دست و پنجه نرم میکنند، زیاد داریم و این موضوع، موضوع نادری نیست. آنچه این شخصیت را برای ما برجسته کرد، همان حضور پرویز پرستویی و تکرار نقش حاج کاظم بود.
ساخت فیلم چقدر طول کشید؟
ما کار را در اوایل مهر و هفته دفاع مقدس کلید زدیم و آخرین پلان را در سیویکم دی ماه مصادف با رفتن ناصر افشاری به آلمان گرفتیم. به سرعت تدوین کار را انجام دادیم و فیلم را به جشنواره فجر رساندیم. در مجموع ساخت فیلم حدود چهار ماه زمان برد.
صحنه بازسازی شده هم داشتید یا فقط اتفاقات را همان طور که بود، ثبت کردید؟
هیچ صحنهای را بازسازی نکردیم و تمام اتفاقات فیلم، کاملا مستند بود. حتی یکی از ایراداتی که به فیلم وارد است، کیفیت برخی از تصاویر آن است؛ اما نوع کار و صد در صد مستند بودن آن، این گونه ایجاب میکرد که به این شکل تصویربرداری شود. از همان جلسه اول، من از اضافه شدن افراد و عوامل به صحنه پرهیز کردم؛ چرا که اولا اتفاقاتی که قرار بود بیفتد، پیشبینیشده نبود و دوم این که نمیخواستم صمیمیت آن جمع خودمانی با حضور عوامل فیلم، از بین برود. دلیل دیگر این ماجرا این بود که ما زمان کافی نداشتیم تا هماهنگیهای لازم برای حضور تیم فیلمبرداری و صدابرداری را انجام بدهیم. به عنوان مثال، در صحنهای که در دفتر نماینده مجلس گرفته شد، برای نامهنگاری و انجام هماهنگیهای لازم میبایست یک پروسه زمانی طولانی را طی میکردیم. این بود که تصمیم گرفتم خودم با یک دوربین فول اچدی کوچک در صحنهها حاضر شوم و تصویر بگیرم. البته در یکی دو صحنه هم از کمک دوستان استفاده کردم.
در این فیلم با بازیگری مثل پرویز پرستویی طرف بودید که به راحتی میتوانستید برخی صحنهها را با کمک او بازسازی کنید. آیا صرفا در این فیلم از بازسازی اجتناب کردید یا در مجموع به این قضیه اعتقاد ندارید؟
من به سینما حقیقت اعتقاد دارم و معتقدم نباید در واقعیت دست برد و حتی آن را بازسازی کرد؛ چرا که در این صورت کار ارزش مستندگونه خود را از دست میدهد. به نظر من اگر در کار مستند اتفاقات را عینا به تصویر بکشیم، به نتایج بهتری دست پیدا میکنیم.
در طول ساخت فیلم با مشکل خاصی مواجه نشدید؟
در جریان کار از این میترسیدم که با بنیاد شهید دچار مشکل شوم؛ اما مشکل خاصی به وجود نیامد و کار طبق برنامه پیش رفت.
چه بازخوردهایی از نمایش فیلم گرفتید؟
این فیلم سه بار در جشنواره فجر و یک بار در تصویر سال به نمایش درآمد. نمایش اول فیلم در برج میلاد با استقبال خوبی همراه بود و به خاطر حضور مدیر روابط عمومی بنیاد شهید و اعتراض او به فیلم، حواشی خاصی را هم به دنبال داشت. صحبتهای مردم و دفاع آنها از موضع این فیلم نشان میداد که با کار ارتباط برقرار کرده و تاثیر گرفتهاند. نمایش فیلم در سینما آزادی هم با استقبال مواجه شد و نظرات تماشاگران درباره فیلم مثبت بود. البته در این دو نمایش به خاطر قانون جشنواره فجر، نسخه 66 دقیقهای کار پخش شد؛ اما مطابق با اظهار نظرهایی که درباره طولانی بودن کار شنیده بودم، برای نمایشهای بعدی 20 دقیقه از فیلم را کوتاه کردم. نسخه 47 دقیقهای فیلم در خانه هنرمندان به نمایش درآمد که خوشبختانه آن هم بازخوردهای خوبی را به همراه داشت. در مجموع تلاش من بر این بود که فرآیند اعزام این جانباز را بدون هیچ دخل و تصرفی به تصویر بکشم و قضاوت را بر عهده بیننده بگذارم؛ حتی جوابیه بنیاد شهید را هم به صورت کامل به کار اضافه کردم. قضاوت نهایی را مخاطبان فیلم انجام میدهند.
چرا خودتان تهیهکنندگی کار را به عهده گرفتید؟
با توجه به این که پیشبینی خاصی از روند پیشروی فیلم نداشتم، ترجیح دادم که پای شخص یا سازمان دیگری را وسط نکشم. علاوه بر این، برای این که دستم در کار بازتر باشد و اعمال نظری صورت نگیرد، خودم تهیهکنندگی کار را عهدهدار شدم.
برای پخش بینالمللی فیلم برای خاصی دارید؟
هنوز هیچ برنامهای برای این کار ندارم و فکر میکنم با توجه به سوژه فیلم و این که یک مشکل داخلی را مطرح میکند، نمایش آن در خارج از کشور چندان مناسب نباشد. علاوه بر این، ارتباط برقرار کردن با فیلم، مستلزم شناخت فیلم آژانس شیشهای است و از این نظر شاید مخاطبان خارجی نتوانند مفهوم اصلی فیلم را به خوبی درک کنند.
حرف آخر؟
از وقتی ناصر افشاری به سلامت به کشور برگشته، به این فکر افتادهام که گفتوگویی با او داشته باشم و و در واقع خبر بهبودی او را به کار اضافه کنم. شاید این کار را انجام بدهم. در پایان دوست دارم یادی از امید بهکار تدوینگر فیلم کنم که به شدت تحت تاثیر این سوژه قرار گرفته بود و وضعیت این جانباز را پیگیری میکرد و بعد از تحویل کار از دنیا رفت. لحظه لحظه این فیلم من را به یاد امید بهکار و زحمات او برای به سرانجام رسیدن کار میاندازد.
یک دیدگاه بگذارید