گفت‌وگو با پیروز کرمی کارگردان فیلم کوتاه «زندگی رنگ بژ»

فیلمی برای مخاطب

مریم عربی
زندگی رنگ بژ
داستان زن و شوهری را روایت می‌کند که شک و تردید بر زندگی آنها سایه افکنده و رابطه آنها را مورد تهدید قرار داده است؛ زن و مردی که دغدغه فرزندان داشته یا نداشته، آنها را دچار نوعی سردرگمی و جنون کرده است.

چطور شد که به فکر ساخت فیلمی با این مضمون افتادید؟
بعد از ساخت دو فیلم، دنبال فیلمنامه‌ای بودم که در حوزه علاقه خودم یعنی سینمای اجتماعی باشد؛ فیلمی که به درد جامعه بخورد، گرهی را از مشکلات اجتماع باز کند یا هشداری بدهد. دوست داشتم فیلمنامه‌ای را کار کنم که کاراکترهای آن در یک فضای پرتعلیق به نوعی با هم درگیر شوند و از خلال این درگیری، یک اتفاق بیرون بزند. من قصه‌گویی را در فیلم کوتاه بسیار دوست دارم و اغلب سراغ فیلمنامه‌هایی می روم که قصه‌پرداز باشد. به اعتقاد من چه در فیلم بلند و چه کوتاه، اصل بر رضایت مخاطب است و قصه‌گویی در اغلب موارد مخاطب را راضی می‌کند. فیلمنامه زندگی رنگ بژ را که نوشین معراجی نوشته؛ تمام مولفه‌های ذهنی مورد نظر من را داشت و مرا وادار کرد که دست به کار ساخت آن شوم.
پروسه ساخت فیلم به چه شکل بود و تولید فیلم چقدر زمان برد؟
بعد از اتمام فیلمنامه، چند نوبت با فیلمنامه‌نویس جلسه گذاشتیم و درباره آن حرف زدیم. تنها موردی که در فیلمنامه با آن مشکل داشتم، پایان‌بندی کار بود که در نهایت بر سر پایان باز که در فیلم مشاهده می‌کنید، به توافق رسیدیم. پیش‌تولید فیلم دو ماه زمان برد که بخش اعظم آن مربوط به تمرین با بازیگرها بود. از طرف دیگر در انتخاب لوکیشن نیز کمی دچار مشکل شدیم. از آنجا که این فیلم با هزینه شخصی ساخته شده است، در مدیریت مسایل مالی می‌بایست دقت زیادی می‌کردیم و مشکلات بسیاری را در این زمینه پشت سر گذاشتیم؛ طوری که ناچار شدیم فیلم را در یک روز تصویربرداری کنیم.
چرا با تهیه‌کننده‌های دولتی کار نکردید؟
زندگی رنگ بژ سومین فیلم کارنامه کاری من بود و می‌بایست چند فیلم دیگر می‌ساختم تا بتوانم نظر تهیه‌کننده‌های دولتی را به خودم جلب کنم. امسال موفق به انجام این کار شدم و فیلمی را با حوزه هنری کار کردم. به زودی فیلم دیگری را هم با انجمن سینمای دفاع مقدس کار می‌کنم. این پروسه می‌بایست طی می‌شد تا من بتوانم خود را به عنوان یک فیلمساز فیلم کوتاه معرفی کنم.
چقدر از نتیجه نهایی کار رضایت دارید و فیلم را مطابق با ذهنیات اولیه خود می‌دانید؟
این فیلم در جشنواره‌های مختلف به نمایش درآمد و افراد مختلفی فیلم را دیدند. بازخوردی که در مورد این فیلم از آنها گرفتم، بسیار رضایت‌بخش بود. می‌توان گفت که تمام ذهنیاتم در نتیجه کار محقق شد. البته این فیلم به صورت دوربین روی دست تصویربرداری شد و می‌توان گفت که بیش از آن که مبتنی بر دکوپاژ باشد، بر بازیگری اتکا داشت. 50 درصد از دکوپاژ مربوط به خودم بود و 50 درصد از آن هم توسط بازیگران و در صحنه شکل گرفت.
شما در این فیلم از چهره‌های آشنای تئاتر و سینما استفاده کرده‌اید؛ به‌کارگیری بازیگران حرفه‌ای در فیلم کوتاه چه مزایا و معایبی دارد؟
در این خصوص نظرات مختلفی وجود دارد. برخی معتقدند فیلم کوتاه را باید با نابازیگر ساخت و برخی دیگر مخالف این نظر را دارند. به‌کارگیری چهره‌های آشنا در کار به علاقه شخصی من برمی‌گردد؛ چرا که من بازیگر تئاترم و مقوله بازیگری در فیلم کوتاه برای من بسیار اهمیت دارد. این انتخاب بر اساس سلیقه شخصی من انجام شده و نمی‌توان فرمول خاصی را برای آن در نظر گرفت. حضور بازیگران حرفه‌ای در فیلم کوتاه به کارگردان کمک می‌کند که را‌حت‌تر به اهداف مورد نظر در داستان فیلم دست پیدا کند. من در زندگی رنگ بژ این خوشبختی را داشتم که با رضا بهبودی و نگار عابدی کار کنم. این دو بازیگر هر دو از بازیگران بداهه‌پرداز و قدرتمند تئاتر و سینما هستند و تا حد زیادی در کار به من ایده دادند. به نظر من اگر بازیگر کاراکتر را به خوبی بشناسد، ما نیمی از راه را طی کرده‌ایم. این دو بازیگر توانستند به خوبی نقش‌های خود را درک کرده و خواسته من را برآورده کنند.
به عنوان کارگردان در پروسه تدوین کار چقدر دخالت داشتید؟
من عادت دارم که در بخش‌های مختلف کار، دست عوامل را باز بگذارم و تا حد امکان در کار آنها دخالت نکنم. معمولا سر میز تدوین نمی‌روم و اجازه می‌دهم تدوینگر یک فکر جدید را وارد کار کند. تصمیم‌گیرنده نهایی کارگردان است؛ اما ورود ایده‌های جدید به بهبود نتیجه کار کمک می‌کند. در این فیلم هم در تدوین دخالتی نداشتم و پس از پایان کار میثم لطفعلی تدوینگر فیلم، نتیجه کار را دیدم و نظرات خود را ابراز کردم. در چند مورد اختلاف نظر داشتیم که با مشورت با هم آن را حل کردیم. اگر در سینما هر کس کار خود را انجام بدهد، به نتیجه قابل‌قبول‌تری می‌رسیم.
فیلم را به جشنواره‌های بین‌المللی هم فرستاده‌اید؟
هنوز نه؛ ترجیح می‌دهم که فیلم اول در جشنواره‌های داخلی به نمایش دربیاید و بعد درباره پخش بین‌المللی آن تصمیم‌گیری کنیم. البته فیلم کوتاه باید مولفه‌های لازم برای حضور در بخش بین‌الملل را دارا باشد و من هنوز درباره زندگی رنگ بژ مطمئن نیستم. البته از طرف دو پخش‌کننده خارجی پیشنهاد داشته‌ام؛ اما به نظر خودم باقی فیلم‌هایم برای حضور در عرصه بین‌المللی مناسب‌تر هستند. به هر حال شانس خود را امتحان می‌کنم تا ببینم چه نتیجه‌ای می‌گیرم.
اصلی‌ترین چالش پیش روی فیلمسازان فیلم کوتاه را چه می‌دانید؟
نبود تهیه‌کننده‌های خصوصی و اسپانسرهایی که حاضر به سرمایه‌گذاری در این فیلم‌ها باشند و عدم حمایت نهادهای دولتی. اوضاع در دو- سه سال اخیر بدتر هم شده است و به عنوان مثال، می‌توان گفت که مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی حداقل در حوزه فیلم کوتاه داستانی عملا تعطیل شده است. من به عنوان یک فیلمساز بعد از حضور در چندین جشنواره داخلی و خارجی، هیچ انگیزه‌ای برای ساخت فیلم ندارم. اگر تهیه‌کنندگان حرفه‌ای سینما از فیلم‌های کوتاه هم حمایت کنند، اتفاق بسیار خوبی خواهد افتاد. فیلم کوتاه اگر برای مخاطب ساخته شود و مخاطب داشته باشد، قطعا بازگشت سرمایه هم خواهد داشت. دو سال است که موسسه رسانه‌های تصویری در اقدامی قابل‌تقدیر فیلم‌های برتر جشنواره‌ فیلم کوتاه تهران را در قالب DVD‌ عرضه می‌کند. چه اشکالی دارد اگر شرکت‌های ویدئویی و موسسه رسانه‌های تصویری این اقدام را در طول سال تکرار کنند و فیلم‌های کوتاه را به بازار عرضه کرده و برای آن تبلیغ کنند. اقداماتی از این دست، می‌تواند مشوق فیلمسازان فیلم کوتاه باشد.

یک دیدگاه بگذارید

لطفا حاصل عبارت زیر را به عدد در کادر مقابل آن بنویسید.
آخرین خبرها