مستند را جدی بگیرید
مریم عربی
دختربس مستندی است درباره باورهای عشایر لر و تمایل آنها به داشتن فرزند پسر. سپیده جعفری در این اثر که نخستین تجربه کارگردانی او نیز هست، با نگاهی طنزآمیز و به دور از هر گونه سیاهنمایی، فقط به بیان موضوع اکتفا کرده و نتیجهگیری و تحلیل را بر عهده تماشاگر میگذارد.
چه شد که به فکر ساختن فیلمی از این سوژه افتادید؟
من در کاری از فریدون نجفی دستیار بودم و با فردی آشنا شدم که نامش خدابس بود. همین مساله باعث شد که ناخودآگاه روی این اسم حساس بشوم. موضوع برایم جالب شد و مدتی در این خصوص تحقیق کردم. به این نتیجه رسیدم که این موضوع میتواند سوژه خوبی برای ساخت یک مستند، البته با نگاهی نو باشد.
چرا عشایر لر را انتخاب کردید؟
من میدانستم که در ترکها نام قیزبس وجود دارد، در کردها خاتمه و در لرها دربس که من به زبان امروزی آن را به دختربس تبدیل کردم. قصد من این بود که این مساله را در هر یک از این اقوام با نگاهی ویژه پیگیری کنم. فعلا این کار را درباره عشایر بختیاری انجام دادم؛ چرا که از طریق فریدون نجفی با این قوم آشنایی داشتم و همین امر به من کمک کرد تا همکاری خوبی با مردم این ناحیه اتفاق بیفتد.
در فیلم به هیچ عنوان به نظر نمیرسید که زنان این ناحیه از وضعیتی که دارند، ناراضی باشند. این مساله تا چه حد درست است؟
همینطور است. زنان از این که اسمهایی مثل دختربس را روی آنها میگذارند، راضی هستند. متاسفانه من مشکل اصلی این ناحیه را باور غلط زنان بومی میدانم. خودشان به این باور رسیدهاند که مردان نسبت به آنها برتری دارند و خود را کوچک میشمارند. به نظر من سختی زندگی به قدری به زنان این اقوام فشار آورده است که بیش از مردان از زن بودن خود ناراضی هستند. این در حالی است که بخش اعظم کارها و زحمات در این ناحیه بر دوش زنان است. حتی در بخش شاهنامهخوانی که اصلیترین بخش مرتبط با مردمنگاری در کار به شمار میرود، با برداشت این قوم از شاهنامه فردوسی آشنا میشویم که شخصیتهای زن شاهنامه مثل تهمینه را جدی نمیگیرند و فقط به دنبال قدرت و زور مردانه هستند.
پروسه ساخت فیلم چقدر زمان برد و چه مراحلی را برای ساخت آن طی کردید؟
کارهای تحقیقاتی فیلم دو ماه طول کشید و تصویربرداری آن هم هفت ماه زمان برد. تحقیقات برای این سوژه بسیار گسترده بود. طی این پروسه متوجه شدم که خدابسهایی بودهاند که در فرهنگ مردم این ناحیه اسطوره شدهاند و شخصیت خدابس جایگاهی مشابه شخصیتهای اساطیری دارد. طولانی شدن زمان تصویربرداری هم به این خاطر بود که لوکیشن کار دایما عوض میشد؛ ما از روستاها به شهرها و از کوهرنگ و چهارمحال و بختیاری تا خوزستان سفر کردیم و حتی بخشی از کار را در اهواز تصویربرداری کردیم؛ چرا که این دیدگاه در تمامی این نواحی جریان داشت.
بنابراین باید هزینه نسبتا زیادی را متحمل شده باشید؟
بله؛ فریدون نجفی تهیهکننده کار بود و هزینههای بالایی را متحمل شدیم. شاید باور نکنید، اما ما هنوز دستمزد برخی از عوامل فیلم را پرداخت نکردهایم. منتظر جوایز جشنوارهها هستیم تا بتوانیم دستمزدها را پرداخت کنیم. الان اوضاع به شکلی شده که اکثر عوامل بیشتر دوستانه با مستندسازان همکاری میکنند و چشمانتظار ماحصل کار هستند.
چرا سراغ تهیهکنندههای دولتی نرفتید؟
ما بودجهای داشتیم که قرار بود فریدون نجفی با آن فیلمی را بسازد؛ وقتی این ایده ذهن من را درگیر کرد، تصمیم گرفتیم که ساخت آن را جلو بیندازیم و هزینهای را که قرار بود صرف ساخت یک مستند دیگر بشود، به دختربس اختصاص دهیم. از طرفی من تا حدی در کار عجول هستم و مراجعه به تهیهکنندههای دولتی و پشت سر گذاشتن مراحل اداری کار برایم دشوار بود. این بود که ترجیح دادیم نقد را بچسبیم.
در طول ساخت فیلم با مشکل خاصی مواجه نشدید؟
اصلیترین مشکل ما راه پیدا کردن به خانههای مردم این ناحیه بود. به عنوان مثال با تلاش زیاد دختری را راضی کردم که جلوی دوربین بیاید؛ اما وقتی برادرانش متوجه شدند، از ادامه این کار ممانعت کردند. دوست داشتم کارم شخصیتمحور باشد، نه موضوعمحور؛ اما عدم همکاری مردم این ناحیه باعث شد که به این هدفم نرسم. قصد من زیر سوال بردن این قوم نیست؛ اما باید گفت که حساسیتهای خاصی داشتند که کار را دشوار میکرد. وارد شدن به زندگی خصوصی این اقوام اصیل بسیار دشوار است.
در این کار چقدر بر مبنای فیلمنامه عمل کردید و چه درصدی از کار در لحظه اتفاق افتاد؟
من فقط سوژه را داشتم و طرح کلی کار را از قبل میدانستم. بخش اعظم فیلم در صحنه و در حین کار شکل گرفت و پیشبینی نشده بود.
چقدر از نتیجه نهایی کار راضی هستید؟
با توجه به این که این فیلم اولین تجربه مستقل من بود، از آن راضی هستم.
اصلیترین چالش پیش روی مستندسازان کشور را چه میدانید؟
نبود اسپانسرهای خوب.
پیشنهاد خاصی برای بهبود اوضاع مستندسازی در کشور دارید؟
یک پیشنهاد به مسئولین دارم و آن این است که همان قدر که به سینمای داستانی بها میدهند، مستند را هم جدی بگیرند. خواسته من به عنوان یک مستندساز از اسپانسرها و تهیهکنندههای دولتی این است که به کارهای دلی مستندسازان بیشتر از کارهای سفارشی اهمیت بدهند.
حرف آخر؟
امیدوارم در کارهای آتی هم بتوانم سوژههایی را انتخاب کنم که تا حدی در جهت حمایت از بانوان کشور باشد. امیدوارم ذهنیت بانوان اقوام اصیل ایرانی تا حدی تغییر کند و باورهای غلط خود را اصلاح کنند. در جریان ساخت فیلم، اصلیترین نگرانی من این بود که یک قوم اصیل را زیر سوال نبرم؛ خوشحالم که این مساله محقق شد و خود مردم بختیاری هم از دیدن این فیلم لذت بردند و از آن حمایت کردند. باید گفت این اقوام در کنار این رسومات نازیبا، رسومات بسیار زیبایی هم دارند که امیدوارم به این زیباییها هم پرداخته شود.
دیدگاهها
فرشته
۳:۳۱ ۱۹ مهر ۱۳۹۲
سپیده جان عزیزم مهشر بود تو فوقالعاده ای آینده ای خوب برات امیدوارم عزیزم از طرف من تینا<3<3