نگاهی به «وضعیت سفید»؛ یادداشتی از شبنم قلی‌خانی

طعم گس خاطره

شبنم قلی‌خانی

وضعیت سفید به کارگردانی سهیلا گلستانی به کوتاهی یک پلک زدن یادآور خاطره‌ای کوتاه از دوران جنگ است. همزمان با شنیدن صدای آژیر سفید افراد خانواده برای مادربزرگ‌شان تولد می‌گیرند. در این هیاهوی خانوادگی ما آدم‌های مختلف را در لحظات کوتاه می‌بینیم که همگی به خوبی شخصیت‌پردازی شده‌اند، حتی صدای زنی که به دنبال پسر بازیگوشش پله‌ها را دوان دوان پائین می‌آید به ما تصویر کاملی از یک مادر می‌دهد.
در وضعیت سفید ما دو دوران را تجربه می‌کنیم. یکی دوران جنگ و دیگری پس از جنگ. جالب این است تضاد فضای این دو دوران ما را دچار تناقض می‌کنند. در دوران جنگ خانواده دور هم‌اند و انرژی خوبی در فضا حاکم است؛ در حالی‌که در دوران پس از جنگ سکوت است و تنهایی!
گرچه شاید این مسئله به دلیل فرهنگ ایرانی‌مان باشد که تا احساس می‌کنیم در خطریم و سختی و ناراحتی وجود دارد می‌خواهیم کنار هم باشیم؛ ولی وقتی همه چیز خوب و آرام است هر کس به کار خود مشغول است و مادربزرگ تنهاست.
وضعیت سفید ساختاری فرمالیستی دارد، فرمی که فیلمساز در این فیلم انتخاب کرده بسیار متناسب با موضوع جنگ و صلح است.
فیلم با هیاهو و شلوغی شروع می‌شود و در سکون اتمام می‌یابد، به همین خاطر حرکات دوربین هم از حرکاتی تند به حرکاتی کند تغییر می‌کند.
نکته خاص و جالب کارگردانی وضعیت سفید این است که تمام فیلم در یک پلان گرفته شده، فیلم در واقع یک پلان- سکانس است که ظاهرا گروه بازیگران، کارگردان و فیلمبردار برای همین یک پلان احتیاج به تمرین زیادی داشتند و در نهایت خوب از عهده آن برآمدند.
انتخاب صدای آژیر وضعیت سفید در ابتدای فیلم برای ما که آن دوران را از نزدیک لمس و تجربه کردیم به کندن زخمی خشک شده می‌ماند که هم لذت دارد و هم ناراحت کننده است، خاطراتی تلخ و شیرین درهم آمیخته می‌شود و حسی دوگانه را با دیدن فیلم در ما ایجاد می‌کند. شاید به یاد تمام کسانی می‌افتیم که روزی بودند و حالا... 

[email protected]         

دیدگاه‌ها

  • محمد حمزه ای
    ۲۲:۰۳ ۲۷ شهریور ۱۳۹۰

    نقد منصفانه‌ای در مورد فیلم بود . ممنون

یک دیدگاه بگذارید

لطفا حاصل عبارت زیر را به عدد در کادر مقابل آن بنویسید.
آخرین خبرها