میترا تمجیدی کارشناس علوم ارتباطات است ودوره کارگردانی را درانجمن سینمای جوانان ایران گذرانده است.اوکه تابه حال چندین فیلم مستندوکوتاه را در کارنامه کاری خود ثبت کرده است. امسال با فیلم بالاتر از خورشید درجشنواره فیلم فجر حضور پیدا کرده است.با او درباره آخرین اثرش به گفتگو نشستیم.
در فیلم شما با اینکه کارکتراصلی بسیار غمگین است اما فضا سازی ،طراحی صحنه ولباس وفضای پیرامون او شاد است دلیل ایجاد این کنتراست چه بود؟
شاید اگر همه چیز رنگ غم داشت،مغموم بودن سیما این چنین تاثیر گذار نمی شد.درواقع تمام این رنگ ها وفضاهای امید بخش وشاد یادگار مادر از دست رفته نسیما است .او به هر طرف که نگاه می کند نشانی از مادرش می بیند .حتی لباسی که به تن دارد،دوخته دست مادر است و نسیما هیج وقت فکر نکرده که بعد از رفتن مادر باید لباس تیره به تن کند.او ترجیح می دهد یادگارهای مادر را همیشه همراه داشته باشد.همانطور که در یکی از سکانس های خواب نسیما می بینیم که با همان لباس به سمت مادر می رود،دور هم می چرخند و خوشحالی می کنند و صدای خنده هایشان فضا را پر می کند.
رنگها نقش مهمی در فیلم شما ایفا می کنند آیا این مسئله تعمدی بود؟
مطمئنا اصولا من دوست دارم بجای استفاده از دیالوگ های زیاد مفهوم را با ابزارهایی از قبیل رنگ،اشیاء وفضاهای متفاوت عنوان کنم وحتی انتخاب رنگ ها به مرور زمان بر اساس تحقیق و مشورت باطراح صحنه ولباس بدست می آید.مثلا در تصور ما روح ها همیشه با لباس سفید ظاهر می شوند و این ذهنیت و رویای نسیما از مادری است که در دریا غرق شده و همیشه منتظر آمدن مادر از بین آب ها است و او را هم رنگ و هم جنس دریا می بیند و طراحی خاص لباس مادر،ذهنیت نسیما از دنیای دیگری است که مادر به آن پیوسته یا مثلا در مورد رنگ خانه (نارنجی-اخرایی) که دقیقا متضاد رنگ دریا(آبی) است.دریا همیشه برای آدمیان در عین زیبایی وحشت آفرین است و این رنگ سرد بیش تر هم به ترس کمک می کند.ولی این خانه نارنجی برای نسیما می تواند جای امنی باشد که مادر برایش فراهم کرده.
کلبه ای که دخترک در آن زندگی می کند هم از نظر ظاهری و هم از نظر جغرافیایی انگار از دنیای پیرامونش جدا است. آیا می خواستید با این کار تنهایی دخترک را پررنگ تر کنید؟
دقیقا همین طور است. نسیما در این خانه تنها است و خانه در این فضا.ولی باز هم این خانه امن ترین جایی است که او می تواند داشته باشد و در تصورش همیشه می داند که مادرش شب ها از دریا بیرون می آید و لحظه ای را پشت پنجره خانه به دیدن نسیما می ایستد و دوباره به میان آب ها بر می گردد و شاید همدم روزهای تنهایی نسیما به جای یک عروسک مو طلایی ، یک مترسک بی چهره است.
طراحی صحنه و لباس نقش مهمی در بالا تر از خورشید دارد چیزی که معمولا در فیلم های کوتاه به آن اهمیت داده نمی شود آیا همیشه به طراحی صحنه و لباس در آثارتان اهمیت ویژه می دهید؟
از آنجایی که همزمان با نوشتن فیلمنامه به فضاها و لباس ها توجه زیادی دارم،بیش تر اوقات اتفاقات فیلمنامه همزمان با طراحی صحنه پیش می رود البته نه بر اساس آن و به نظر من میزانسن خوب،مستلزم داشتن صحنه خوب و مناسب است.با تغییر طراحی صحنه می توان حتی معنی دیالوگ ها و بازی بازیگران و فضای حاکم بر فیلم را به کلی تغییر داد.شاید اگر فیلم بالا تر از خورشید در فضای طراحی شده دیگری ساخته می شد،مخاطب معنی متفاوتی را درک می کرد.
یک دیدگاه بگذارید