دوبارهها
مرضیه ریاحی
مستند فرشتگان آلوده صورت به زندگی افرادی میپردازد که در اثر سوختگی صورتهایشان را از دست دادهاند. این مستند از پس سوژهای تلخ، دریچه جدیدی را به تماشاگر نشان میدهد. از این دریچه شما آدمهایی را میبینید که از پشت چهرههای به ظاهر وحشتناک، همچنان در جستجوی زندگیاند.
آرزو برادرانابراهیمی کارگردان این مستند میگوید در مواجهه با این آدمها دنبال چیزی بودم که در ورای چهره آنها جریان داشت.
چطور با کاراکترهای فیلم آشنا شدید؟
برای تحقیق از طریق دانشگاه علوم پزشکی ایران به بیمارستان سوانح سوختگی مطهری ارجاع شدم. بیماران در مراحل اولیه سوختگی آنجا بستری و بعد به بیمارستان حضرت فاطمه منتقل میشوند.
پس از چند روزی تحقیق در بیمارستان مطهری در بیمارستان حضرت فاطمه مستقر شدم و بیش از یک ماه که هر روز مثل یک کارمند به بیمارستان میرفتم و از همه بخشها مثل آرشیو و اسناد، سمعی بصری، بایگانی، اتاق عمل و... استفاده میکردم. طی جلسات متعددی که با بیماران و پزشکها داشتم، سرانجام کاراکترهای مورد نظرم را به تدریج گزینش کردم.
معمولا آدمهایی که چهرههای اینچنینی دارند، دوست ندارند زیاد دیده شوند. کاراکترهای فیلم چطور راضی شدند جلوی دوربین شما بیایند؟
بخشی از کار فیلمسازی همین است. وقتی سراغ آدمهایی میروید که دچار ضایعه هستند باید قادر باشید به شیوهای گارد آنها را بشکنید تا اجازه ورود به دنیایشان را پیداکنید. باید بتوانید اعتمادشان را جلب کنید. این جلب اعتماد افراد، یکی از ظرافتهای فیلمسازی است.
خب؛ شما چطور اعتماد آنها را جلب کردید؟
من معمولا در ارتباط با پرسوناژها ارتفاع هم تراز دارم. به این مفهوم که نه از بالا به آنها نگاه میکنم و نه از پائین. نه به آنها تقدس میدهم و نه تحقیرشان میکنم. طبیعی است که
مخاطب خیلی زود این صداقت را درک میکند و دل میدهد. از طرف دیگر مدتی طولانی با کاراکترهای این فیلم ارتباط داشتم که برای جلب اعتمادشان کفایت میکرد...
ایده سوزاندن عکس چهرههای قبل از سوختگی کاراکترها از کجا آمد؟
یک بخش مهمی از درمان این بیماران، روان درمانی است. در کشورهای پیشرفته در یونیتهای سایکوتراپی ده، پانزده نفر روی هر بیمار و خانوادهاش به طور همزمان کار میکنند تا بتوانند آنها را از شوک وارد آمده بیرون بیاورند. ایجاد توان پذیرش واقعیت، بخشی از درمان این بیماری است.
آتش زدن عکس چهرههای قبل از سوختگی، یک آئین و بخشی از روان درمانی است. در این آئین یا به تعبیری «جشن آتش» بیماران با آتش آشتی میکنند و در یک حرکت جمعی به استقبال پذیرش واقعیت میروند.
شاید برای کسانی که از بیرون به این آئین نگاه میکنند یک مراسم فیگوراتیو به نظر برسد ولی برای خود بیماران مهم و تاثیر گذار است و قابلیت تغییر داشتههای ذهنی را دارد.
چه شد که به فکر آشنا کردن آن زوج افتادید؟
طراحی این زوج از ابتدا نه تنها در فیلمنامه که در پلات وجود داشت. قرار بود این رومنس شکل بگیرد. قبل از شروع تحقیق فکر نمیکردم مشکلی وجود داشته باشد. اما وقتی وارد مرحله تحقیق شدم دیدم این ضایعه بیشتر مختص جهان سوم و اقشار فقیر است. دیگر از پیدا کردن این زوج و به طبع ساخت فیلم منصرف شده بودم که ناگهان هر دو مثل اجل معلق پیدا شدند!
آن زوج بالاخره توانستند با هم ارتباط بگیرند؟
این بستگی به ذهن شما دارد! این که این ارتباط شکل بگیرد یا نه زیاد برای من مهم نبوده و نیست. من صرفا از عشق به عنوان مجسمترین شکل امید استفاده کردم. اینکه دریچه مسدود شده ذهن این افراد دوباره گشوده شود؛ برایم مهم بود. این فکر که میتوان دوباره عاشق شد و مورد عشق واقع شد...
ظاهر این آدمها زمان کار اذیتتان نمیکرد؟
نه. شاید چون من دنبال چیزی بودم که در ورای چهره آنها جریان داشت و یا شاید به این جهت که اصولا آدم دل نازکی نیستم!
درحالیکه این قضیه به شدت روی افراد دخیل در تولید فیلم و تماشاگران تاثیر گذاشته بود.حقیقت این است که من با آنها لحظههای دلچسبی را پشت سر گذاشتم.
مرتبط :
گالری عکس فرشتگان آلوده صورت
یک دیدگاه بگذارید