هفت روز، هفت کاست، هفت خاطره
مرضیه ریاحی
«بهزاد خداویسی» کار در سینمای حرفهای را با بازیگری در فیلم «تحفهها» آغاز و سپس با بازی در فیلم «ضیافت» به کارگردانی مسعود کیمیایی به شهرت رسید. اما حضور وی در سریالهای تلویزیونی از جمله «روزگار جوانی» بیشتر مورد توجه قرار گرفت. خداویسی علاوه بر بازیگری سالهاست که در حوزه سینمای مستند و فیلم کوتاه فعال است.
«قطار هشتونیم»، «دربست مولوی»، «رقص عشق»، «دخمه»، «نغمههای دلتنگی» و... از جمله آثار او در این حوزه است. خداویسی به زودی نخستین فیلم بلند سینماییاش را با نام «هنوز زندهایم» جلوی دوربین میبرد.
شما کارتان را با بازیگری در سینمای حرفهای آغاز کردید. چه شد که به سمت فیلمسازی آن هم در حوزه سینمای مستند و فیلم کوتاه آمدید؟
تحصیلات من در هر دو زمینه بازیگری و کارگردانی بوده، کارم را با بازیگری شروع کردم و به شهرت رسیدم اما علاقه شخصیام به سمت فیلمسازی بود. حرفهایی که نمیشد با بازیگری زد، در فیلمهایی که میساختم میزدم.
و چرا در حوزه سینمای مستند و فیلم کوتاه؟
معمولا شروع کار فیلمسازی هر کسی با فیلم کوتاه است. چون بودجه کمتری صرف ساخت فیلم کوتاه میشود. حرفهایی هست که فقط در فیلم کوتاه میشود زد. الان دیگر خیلی زمان رمانهای 15 جلدی نیست. در دنیای ماشینی مدرن، داستانهای مینیمالیستی جواب میدهند. فیلم کوتاه همیشه مخاطب خودش را دارد و هر روز بیشتر هم میشوند. البته من فیلمهای نیمهبلند هم برای تلویزیون ساختهام و به زودی ساخت نخستین فیلم بلند را هم شروع میکنم.
تعریف شما از فیلم کوتاه چیست؟
به نظرم فیلم زیر یک دقیقه تا 45 دقیقه فیلم کوتاه است.
یعنی فقط زمان ملاک شماست؟
نه قطعا عوامل دیگری هم هستند. فیلم کوتاه موجز است. به یک موضوع میپردازد و درگیر حواشی نیست. مثل داستان کوتاه، فیلم کوتاه باید در پایان یک ضربه بزند. همیشه یک نکاتی در داستان کوتاه هست که در یک داستان بلند نیست، فیلم کوتاه هم همینطور است.
قواعدش با فیلم بلند فرق میکند. در یک فیلم بلند شما وقت دارید که کمکم به شخصیتهای مختلف بپردازید، مقدمهچینی کنید و هر 30 دقیقه یک نقطه اوج دارید. در فیلم کوتاه این قواعد بهم میریزد. باید مخاطب در یک زمان کوتاه جذب فیلم شود.
گفتید که به زودی ساخت نخستین فیلم بلندتان را شروع میکنید. درباره این فیلم توضیح میدهید؟
اسم این فیلم هنوز زندهایم است. طرح فیلمنامه از خودم است اما فیلمنامه نهایی را با کمک خانم نادیا معقولی نوشتهام. شباهتهایی هم به هفت خاطره دارد.
داستان فیلم راجع به پیرمردی است که در کنار یک مدرسه زندگی میکند و کمکم به دنیای بچهها وارد میشود و ارتباط نزدیکتری با آنها برقرار میکند و حس میکند که بچهها چه دنیای زیبا، عجیب و دوستداشتنیای دارند.
هنوز زندهایم در واقع یک جور چالش بین نسلهاست که به تهیهکنندگی مشترک مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و خودم ساخته میشود.
احساس شخصی من این است که «هفت خاطره» فیلم کوتاه نیست. یک فیلم سینمایی است در زمان کوتاه. چقدر با این قضیه موافقید؟
قبول دارم. آن موقع که من ساخت این فیلم را شروع کردم، قرار بود فیلم بلند بسازم. اما به دلیل مشکلاتی که بعدا بوجود آمد دیدیم به اندازه ساخت یک فیلم کوتاه بودجه داریم. من هم فکر میکنم هفت خاطره قابلیت یک فیلم بلند را دارد.
«هفت خاطره» قصه جذابی دارد. اما به نظرم در اجرا میتوانست جذابتر روایت شود. ایدهی تابلویی از تلفیق چهرهی هفت زن، ایدهی جالبی است اما فکر نمیکنید بهتر بود به جای اینکه به شکل آن نامه به گوش مخاطب برسد، در لایههای زیرین قصه روایت میشد؟
ما میخواستیم آن هفت زن هر کدام به نوعی در این روایت سهیم باشند. از آن هفت زن، دو نفر مرده بودند و یکی در جای دوری زندگی میکرد که نامهاش به پیرمرد میرسد.
در واقع پیرمرد در 90 سالگی تنهاست و به یک ناامیدی رسیده و این نامه بهش گوشزد میکند که در زندگیش چیزهایی هست که نباید دست کم بگیرد. ایده این نامه برای من خیلی جذاب بود. دوست داشتم این نامه باشد.
البته همانطور که شما میگویید میشد تصویریتر روایت شود اما به دلیل محدودیت زمان در فیلم کوتاه این امکان را نداشتیم. اگر این فیلم بلند بود میتوانستیم به ارتباط پیرمرد با تکتک آدمها بپردازیم. هر کدام از آن آدمها گذشتهای داشتند که پرداختن به آن جذاب بود اما زمان طولانی میشد.
و حرف آخر؟
ما هفت روز فیلمبرداری داشتیم، روی هفت کاست و شد هفت خاطره. در مجموع کسانی که این فیلم را دیدند ارتباط خوبی برقرار کردند و این برای من کافی است. حس و حال این فیلم را دوست دارم و در مجموع از کار راضی هستم.
مرتبط :
گالری عکس هفت خاطره
یک دیدگاه بگذارید