گفت‌وگو با پیروز کلانتری کارگردان مستند «تهران چند درجه ریشتر؟»

تحقیق در دل تحقیق

مرضیه ریاحی
مستند تهران چند درجه ریشتر؟ پیش از این جایزه بهترین تحقیق و پژوهش جشنواره فیلم فجر و جایزه بهترین کارگردانی مستند و  بهترین تحقیق و پژوهش جشن مستند سینمای ایران را دریافت کرده است.
پیروز کلانتری سازنده این اثر که سال‌ها به عنوان منتقد در مطبوعات سینمایی فعال بوده است، هم‌اکنون مشغول نگارش و تکمیل کتاب «سینمای مستند امروز ایران» با همکاری مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی است. در این کتاب به سینمای مستند 10 سال اخیر ایران و فضای جدید مستند ایران پرداخته می‌شود. پیروز کلانتری همچنین مستند شعر در تهران را در مجموعه «تهران در هفت هنر» با تمرکز بر شعر نو در مرحله تدوین دارد.
 
چه شد که به زلزله تهران پرداختید؟
من اغلب فیلم‌هایم سفارشی بوده‌اند و بر مبنای یک سفارش و در یک مجموعه شکل گرفته‌اند. پیش از این با آقای عطارپور در مجموعه «گنج‌های پنهان» مستند غرقاب را کار کرده بودم.
در مجموعه «بیست شب» یک فضای شهری مدنظر بود. اولین باری بود که تلویزیون این رویکرد را پیدا کرده بود که به مسائل زنده و روز توجه کند. در ادامه رابطه‌ی قبلی با آقای عطارپور، پیشنهاد کردند که در این مجموعه با ایشان همکاری کنم. 
سوالی که برای خودم وجود داشت این بود که چطور تهرانی که این‌قدر معضل و مسئله دارد و خودش در واقع یک زلزله با ریشتر پایین است، می‌تواند با زلزله روبرو شود یا زلزله چطور باید جای خودش را در مسائل تازه پیدا کند.
در مسیر تحقیق و فرم کار حس و سوال اصلی‌ام را دنبال کردم و این در فیلم جاری شد. تصمیم گرفتم یک فیلم «گفتار محور» بسازم.
خیلی‌ها «گفتار محور» بودن را به نوعی ضعف فیلم می‌دانند...
متاسفانه به این دلیل که در دهه‌های گذشته، گفتار همیشه بعد از ساخته شدن فیلم نوشته می‌شد، تاثیر مخربی بر سینمای مستند گذاشته بود. البته فیلم‌های گفتار محور خوبی مثل آثار ابراهیم گلستان و فروغ فرخزاد هم داشتیم. اما اغلب یک جور ضدگفتار می‌شدند. کم پیش می‌آمد که با گفتار کار بشود و در ساختار فیلم بیاید.
من از ابتدا این حس را داشتم که 24- 2۵ دقیقه گفتار داشته باشم و این گفتار خودش بتواند جذاب باشد. و نگران نبودم که خسته‌کننده بشود. تقریبا همه چیز طراحی شده بود. در فیلم بیش از 20 فضا داریم و در هر فضایی یکی‌، دو دقیقه سر می‌کنیم. گفتار پرسه می‌زد از یک فضا به فضای دیگر.
گفتار متن این فیلم پنج‌بار کامل بازنویسی شد و هر بار با تصاویر به گفتار آخر رسیدیم. علی‌رغم این‌که اطلاعات زیادی در گفتار هست، سعی شده گوینده برخورد عادی و خنثی با موضوع داشته باشد و خود گوینده فضا را تشدید نکند.
شما جایزه بهترین تحقیق و پژوهش فیلم مستند را از جشنواره فیلم فجر و جشن مستند سینمای ایران دریافت کرده‌اید. روش تحقیق‌تان برای این فیلم چگونه بود؟
تحقیق در شکل آکادمیک سه فضای مکتوب، گفت‌وگو با موضوع و میدانی را شامل می‌شود. مساله مهم‌تر این است که وقتی وارد تحقیق می‌شوید از ابتدا باید یک محور اولیه داشته باشید. سوال داشته باشید. خام نسبت به موضوع وارد تحقیق نشوید. باید سوال اولیه و یک محور تحقیق وجود داشته باشد.
ممکن است تحقیق در دل تحقیق تغییر کند اما باید با آن شروع کنید. اگر یک محور و چهارچوب اولیه نداشته باشید، گیج می‌شوید.
من در رابطه با این فیلم آن سوال اولیه را داشتم. «آیا در تهران امروز با این معضلات گوناگون جایی برای فکر کردن به زلزله وجود دارد؟» و در ساختار هم می‌خواستم یک فیلم گفتار محور بسازم.
مهم‌ترین فیلم‌های مستند ایران اون شب که بارون اومد به کارگردانی کامران شیردل و یا خانه سیاه است به کارگردانی فروغ فرخزاد، به نظر می‌رسد تحقیق ندارند.
شیردل که یک روز این خبر را در روزنامه می‌خواند و راه می‌افتد می‌رود و دو هفته بعد با فیلم برمی‌گردد و خانه سیاه است هم حاصل یک سفر چند روزه فروغ است.
اما در این دو مورد چیزی که جای تحقیق را می‌گیرد، همین سوال ابتدایی است و این تکلیف کار را در برخورد با موضوع مشخص می‌کند.
شما از تصاویر آرشیوی زیادی در فیلم‌تان استفاده کردید. چطور این تصاویر در بافت فیلم جای گرفت؟
استفاده از تصاویر آرشیوی را از مستند غرقاب شروع کردم. نوعی که باهاش سر کردم و تو خرد فیلم رفت؛ برایم جذاب و علاقه‌ام شد. نمی‌توانم خیلی تعریفش کنم و بگویم چطور این اتفاق افتاد. اساسا فیلم مستند با تاریخ و زمان و آرشیو سروکار دارد. من و مهرداد اسکویی امسال به جشنواره تسالونیکی رفته بودم و آنجا یک فیلم روسی با نام محاصره دیدم که تماما با آرشیو ساخته شده بود.
جامعه ما می‌طلبد که با آرشیو کار کنیم. ما دو دوره انقلاب و جنگ را داشتیم اما با این آرشیوها کار تازه‌ای نمی‌کنیم.
این مسئله همیشه در نشست‌های مستند مطرح بوده که باید این راش‌ها را در اختیار فیلمسازان جوان بگذاریم و ببینیم چه جوری فیلم‌هایشان را از دل این آرشیوها بیرون می‌کشند.
فیلم شما در مجموعه «بیست شب» و به تهیه‌کنندگی اردعطارپور ساخته شده است. کار با عطارپور چطور بود؟
بسیار جذاب بود. ایشان هم تهیه‌کننده خوبی هستند و هم فیلمساز خوبی و مهم‌تر اینکه با تمام روزهای شکل‌گیری تک‌تک فیلم‌ها سر می‌کنند. حتی زمانی که کارگردان فکر می‌کند فیلم‌اش به سامان رسیده، اگر احساس نیاز کنند پیشنهاد فیلمبرداری تازه می‌دهند. این برای خود من پیش آمد. ایشان به فضای مستند اشراف دارند.
در جایگاه یک منتقد «تهران چند درجه ریشتر؟» را چطور می‌بینید؟
من اگر می‌خواستم امروز این فیلم را بسازم چون گفتار محور است، همه‌ی فیلمبرداری را ابتدا انجام نمی‌دادم. نیمی از فیلمبرداری را قبل از نوشتن گفتار انجام می‌دادم و وقتی گفتار را پیش می‌بردم، فیلمبرداری را کامل می‌کردم. این باعث می‌شد تصاویر به ساختار منسجم‌تری برسد. اما به طور کلی در گفتار 90 درصد به نتیجه رسید‌ه‌ام و در تصویر ۶0 درصد آن ساختاری که فکر می‌کردم باید حاصل شود، حاصل شده است.  

یک دیدگاه بگذارید

لطفا حاصل عبارت زیر را به عدد در کادر مقابل آن بنویسید.
آخرین خبرها