مرضیه ریاحی
مستند مراسم صبحگاهی به اجرای مراسم صبحگاهی در مدارس و اتفاقاتی که به طور موازی در شهر میافتد میپردازد.
هادی آفریده مراسم صبحگاهی را فیلمی درباره خودش میداند و در فیلم با نگاهی نوستالژیک به برخی مشکلات سیستم آموزشی میپردازد.
این مستند ۱۴ تیرماه ۸۶ ساعت 17 برای نخستینبار در خانه هنرمندان ایران به نمایش درمیآید.
«مراسم صبحگاهی» در مجموعه مهر ساخته شد. این مجموعه با چه هدف و برنامهای ساخته شد؟
در نخستین ورکشاپ تخصصی سینمای مستند ایران که شهریور سال 8۵ به همت انجمن مستندسازان و مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی برگزار شد، 21 نفر حضور داشتند که قرار شد 21 فیلم با موضوع مهر بسازند. که فقط 10 نفر فیلم ساختند و میان این 10 فیلم داوری صورت گرفت و 3 فیلم برگزیده شدند که مراسم صبحگاهی یکی از آن 3 فیلم بود.
این فیلمها در واقع یک نوع پایاننامه آن دوره آموزشی بود. و این موضوع انتخاب شد چون ماهمهر یک حس نوستالژی برای همه به همراه دارد.
ایدهی اولیه فیلم چگونه شکل گرفت؟
من قبلا چند فیلم با موضوع کودک و نوجوان یا موضوعاتی مرتبط با آنها ساختهام. مراسم صبحگاهی شاید دغدغهی خودم باشد و دغدغهی همهی بچههای این نسل از سرزمین ما. نسل ما این فیلم را بهتر میفهمد چون با این شرایط بزرگ شده. درست است که فیلم درباره مدرسه دخترانه است اما در مدارس پسرانه نیز ما تجربههای مشترکی داشتیم.
وقتی قرار شد با موضوع مهر فیلم بسازم در ذهنم فلاشبکهایی بود که از گذشته با خودم داشتم و به نوعی احساس میکردم کسی تا به حال به این شکل بهش نگاه نکرده است. قوانین و ناهنجاریهایی که یک وقتهایی تو محیط مدرسه هست و بچهها را از کار اصلییشان که درس خواندن است دور میکند.
فیلم شما با یک تدوین موازی از اجرای مراسم صبحگاهی در مدرسه و تصاویری از ترافیک شهر پیش میرود. چر این نوع روایت را انتخاب کردید؟
واقعیتش این است که ما یک جامعه مدرسه داریم با حضور دانشآموزان و یک جامعه اجتماعی که همه در آن زندگی میکنیم. مدرسه محلی برای پرورش است جایی که بچهها باید با چیزهای خوب آشنا بشوند. باید و نبایدها را یاد بگیرند. از ناهنجاریها به دور باشند. اما گاهی ما میبینیم که کسانی که وظیفه و مسئولیت این آموزش و پرورش را برعهده دارند خودشان بانی و مسبب ناهنجاریها هستند.
مدرسه محیطی است که باید بچهها در آن شکوفا بشوند. فضیلت خوب انسانی یاد بگیرند. آداب و معاشرت یاد بگیرند. اما گاهی این اتفاق به درستی نمیافتد. خروجی این مدارس شاید بشود آن تدوین موازی که من زدم. شهری پر از شلوغی و ناهنجاری. شهری پر از چراغ قرمز. این شاید نتیجه عدم پرداخت درست به ریشهها باشد. یعنی اگر ما مدرسه را ریشه یک اجتماع قرار بدهیم، ساقهاش میشود شهر امروز، اجتماع امروز. اگر این ریشهها درست تربیت نشوند نتیجهاش میشود ناهنجاریهایی که در تدوین موازی فیلم میبینید.
نظر خودتان درباره برگزاری مراسم صبحگاهی در مدارس چیست؟
من نظر منفی به برگزاری این مراسم دارم. یک نکته جالبی که در مورد این فیلم برای من پیش آمد زمانی که میخواستیم زیرنویس انگلیسی فیلم را تهیه کنیم برای ترجمه واژه مراسم صبحگاهی مشکل داشتیم. چون در هیچ کجای دنیا چنین مراسمی وجود ندارد. ما فکر میکردیم که چطور باید این واژه را ترجمه کنیم که قابل فهم باشد.
در هیچ کجای دنیا تا آنجا که من تحقیق کردم چنین مراسمی در مدارس برگزار نمیشود این نوع مراسم فقط در پادگانها برگزار میشود. سیستم آموزشی دنیا دانشآموز محور است اما در ساختار آموزشی ما این حق از دانشآموز گرفته شده است. در صورتیکه دانشآموزان واقعا خیلی مهماند. شاید آن کاتهای موازی که در فیلم میبینید آیندهی این بچههاست.
من زمانی که تصمیم گرفتم این فیلم را بسازم قبل فیلمبرداری چند جلسهای رفتم در جلسه اولیا و مربیان مدرسه شرکت کردم. مسئولان مدرسه نمیدانستند که من فیلمسازم فکر میکردند من جزو اولیای دانشآموزان هستم.
در آن چند جلسه خیلی بچهها و مربیان را زیر نظر داشتم. وقتی بعد از سالها دوباره در حال و هوای مدرسه قرار گرفتم واقعا احساس کردم که باید این فیلم را بسازم. دوست داشتم آن چیزی را بسازم که در درجه اول خودم لمسش کردهام. من وقتی میدیدم بچهها زمانی را که باید استراحت کنند به برگزاری این مراسم میگذرانند خیلی اذیت میشدم.
چه شد که به فکر استفاده از آن نریشن پایانی فیلم افتادید. فکر نمیکنید استفاده از تصویر میتوانست حس بهتری به مخاطب بدهد؟
دوست نداشتم همه چیز را نشان بدهم. من وقتی میخواهم فیلمنامه بنویسم اول به این فکر میکنم که چطور دیالوگهایم را تصویری بنویسم. بعد که فیلمنامه را نوشتم به این فکر میکنم که چطور این تصاویر را کمتر نشان بدهم. به نوعی میخواهم با این کار به ایجاز برسم. به غیرمستقیم گویی و دور شدن از کلیشهها. یک وقتهایی نشان ندادن بعضی چیزها تاثیرگذارتر است.
یک دیدگاه بگذارید