مرضیه ریاحی
مستند همچون در یک آیینه در بردارنده گفتوگوهایی با سینماگرانی از جمله منوچهر محمدی، محمدرضا شرفالدین، حبیبالله کاسهساز، کیومرث پوراحمد، مسعود کرامتی، احمد نجفی، سیامک انصاری، گلشیفه فراهانی و ... به همراه گفتوگوهای منتشر نشدهای از مرحوم رسول ملاقلیپور، نمایش بخشهایی از فیلمهای این کارگردان به همراه پشت صحنه برخی آثارش است. این مستند با نگاهی گزارشی میکوشد از پس نگاه دوستان و همکاران مرحوم ملاقلیپور شخصیت وی را به تصویر بکشد.
«همچون در یک آیینه» به سفارش موسسه رسانههای تصویری ساخته شده؟
بله. پایان سال 8۵ از موسسه رسانههای تصویری با من تماس گرفتند و گفتند یک فیلم میخواهند که در مراسم چهلمین روز درگذشت رسول ملاقلیپور پخش شود. زمان خیلی کمی داشتیم. درست در آستانه تعطیلات نوروز بودیم. با این حال قبول کردم که فیلم را بسازم.
در فیلم با شخصیتهای سینمایی زیادی مصاحبه کردید. گزینش این شخصیتها چطور صورت گرفت؟ برای جلوی دوربین آوردنشان مشکلی نداشتید؟
مشکلی نداشتیم. رسول ملاقلیپور را خیلیها دوست داشتند و خودشان میخواستند که در فیلم حضور داشته باشند. و دربارهی او صحبت کنند. ملاک انتخاب ما این بود که کسانی را جلوی دوربین بیاوریم که یا با مرحوم ملاقلیپور به عنوان بازیگر، دستیار، تهیهکننده و... کار کرده باشند یا از دوستانش باشند.
خوشبختانه توانستیم با 18 – 19 نفر در این باره گفتگو کنیم. که البته خیلیهای دیگر هم بودند که دوست داشتند در فیلم حضور داشته باشند مثل نیکی کریمی که خیلی مایل بود در فیلم باشد اما به خاطر سفری که داشت نتوانست یا جمشید هاشمپور که در شرایطی بود که نمیتوانست جلوی دوربین ما بیاید.
تنها مشکل ما این بود که چطور در یک مدت زمان کوتاه این تصاویر را بگیریم. دوستانی که برای حضور در فیلم جواب مثبت دادند به استودیو ما آمدند و کار به سرعت پیش رفت.
در این فیلم ما سعی کردیم یک مقدار تحلیلیتر جلو برویم و راجب کاراکتر ملاقلیپور چیزهای جدیدی پیدا کنیم. برای ساخت این تیپ فیلمهای مناسبتی یا پرتره محدودیتهایی برای گزینش آدمها وجود دارد. ممکن است همهی آدمهایی که جلوی دوربین میآیند بخواهند تنها از خوبیهای آن شخصیت بگویند.
ما در این فیلم سعی کردیم بیشتر به اصل ماجرا برسیم. مرحوم رسول ملاقلیپور کاراکتر ویژهای داشت. مهربانیها و تندخوییهای خاص خودش را داشت. ما در مونتاژ فیلم از بخشهایی استفاده کردیم که کاراکتر مرحوم ملاقلیپور را بهتر به تصویر بکشد.
در واقع این فیلم برای مخاطب عام ساخته شده است.
با حضور چهرههای شناخته شدهای که در فیلم هستند میشود گفت برای مخاطب عام ساخته شده است. و به غیر از این ما دو بخش گفتگوی منتشر نشده از مرحوم ملاقلیپور در فیلم داریم که به لطف آقای حمیدیمقدم و آقای محمدی در اختیار ما قرار گرفت و بخشهایی از پشت صحنههای فیلمهای مرحوم ملاقلیپور که کمتر جایی دیده شده است. این فیلم در واقع یک تابلو یا یک آیینه است از مرحوم ملاقلیپور.
1000 نسخه از این فیلم برای اولین بار در اختتامیه «جایزه بزرگ شهید آوینی» بین مردم پخش شد. البته آن نسخه اشکالات کوچکی داشت. در کاور سیدی نام عوامل تولید فیلم درج نشده بود و... که این اشکالات رفع شده است و این فیلم با یک طراحی و کاور جدید برای فروش به مردم همهی کشور در مراکز فروش موسسه رسانههای تصویری هست.
با اشراف به این موضوع که این فیلم قرار بوده با مخاطب عام ارتباط برقرار کند اما فکر میکنم میشد نگاه خاص شما به عنوان کارگردان در فیلم مستتر باشد. میتوانستید خیلی بازیهای فرمی و... داشته باشید. چرا این کار را نکردید؟
من به عنوان کارگردان با این موضوع که وقتی قرار است فیلمی درباره یک شخصیت ساخته شود چقدر کارگردان میتواند نگاهش را دخالت بدهد، مسئله دارم. معضلی که به نظر من وجود دارد این است که خیلی از کارگردانهای جوان ما وقتی قرار است از شخصیتی فیلم بسازند فقط فیلمهای بامزهای میسازند که در آن بازیهای فرمی کردهاند. و ما هیچ چیز از آن شخصیت نمیفهمیم. ما به عنوان یک تماشاگر باید بفهمیم که شخصیتی که داریم فیلمی دربارهاش میبینیم کی بوده چی بوده.
مثلا من فیلمهای زیادی در بیبیسی دیدهام که در ۴0 دقیقه خیلی ساده همهی زندگی یک آدم گفته میشود. من فکر میکنم فیلمهای پرتره بایستی اینجوری باشند. ولی خیلی کارهای دیگر هم میشود کرد. من میتوانستم در این فیلم نظرم را به عنوان کارگردان بدهم. بگویم ملاقلیپور چنین بود. اما آگاهانه میخواستم فاصله بگیرم. این فیلم قرار بود مرحوم ملاقلیپور را معرفی کند.
اکبر نبوی هم در مجموعه مستند «شاخصهای سینمای ایران» مستندی درباره مرحوم ملاقلیپور ساخته که نیمی از آن در زمان حیات ملاقلیپور ساخته شده و گویا آن فیلم نیز با استفاده از منابع آرشیوی به پایان رسیده است. با آگاهی از این موضوع که چنین فیلمی ساخته شده است چه شد که سراغ این سوژه رفتید؟
من آن فیلم را در مراسم چهلم مرحوم ملاقلیپور که در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد و من خودم هم کارگردان آن مراسم بودم، دیدم. من نمیدانستم آن فیلم برای نمایش در مراسم چهلم آماده میشود. در آن فیلم تصاویر زیادی از مرحوم ملاقلیپور وجود دارد و کاملا هم متفاوت است با کاری که من کردم.
ولی من فکر میکنم هنوز جا دارد که یک فیلم مفصل و تحلیلی درباره مرحوم ملاقلیپور ساخته شود. درباره وجوه مختلف او که به نظر من و خیلیها بهترین سینماگر جنگ بود. او با فیلمهای سبک مداری مانند مزرعه پدری، هیوا و... جریال سیال ذهنی را در سینمای ایران بوجود آورد که کم بود. من فکر میکنم هنوز جا دارد که فیلمهای زیادی درباره او ساخته شود.
الان که فیلم شما به بازار آمده و در دسترس مردم است حس شما به عنوان یک تماشاگر نسبت به فیلم چیست؟
دیشب من جایی بودم که مجبورشدم دوباره فیلم را ببینم. حالا که دوباره دیدم حس میکنم خیلی کارهای بهتری میشد کرد. ما در فرصت کم و با عجله این فیلم را ساختیم. در مدت زمان کوتاهی که داشتیم فکر میکنم که فیلم خوبی شده است. فیلمهای اینچنینی که برای مصارف خاص اطلاعرسانی یا شخصیتنگاری ساخته میشوند را نباید با یک فیلم هنری که مثلا در جشنوارهای تخصصی به نمایش درمیآید، مقایسه کرد.
یک دیدگاه بگذارید