مرضیه ریاحی
محمد جعفری سالها در زمینه ساخت فیلم کوتاه و مستند تجربه دارد. نمره انضباط صفر، آسمان رستمآباد ابریست، به خودت اعتماد کن، کریستین، لاله و لادن و کارت سبز از جمله کارهای جعفری در این حوزه است.
مستند لاله و لادن وی که درباره خواهران دوقلوی بهم چسبیده ایرانی بود، در زمان فوت این دو خواهر به عنوان تنها آرشیو تصویری آنها بارها از تلویزیون پخش شد. جعفری به جز فیلمسازی در زمینه تدوین نیز فعالیت دارد. و پیش از این دبیری جشنواره فیلمسازان زن (فروغ) را نیز برعهده داشته است. با او درباره یکی از آخرین مستندهایش گفتوگو کردیم.
ایده پرداختن به موضوع «کودک آزاری» ایده خودتان بود یا پیشنهاد مجموعه «بیستشب»؟
من جزو اولین کسانی بودم که برای ساخت فیلم به مجموعه «بیستشب» دعوت شدم. ارد عطارپور یک لیست به من داد که موضوعات زیادی در آن بود و من موضوع «کودک آزاری» را انتخاب کردم. از سال ۶۸ تا به حال من بیش از ۴0 فیلم کوتاه و مستند کار کردم که چیزی در حدود دو سوم آنها مربوط به کودکان و نوجوانان بوده است. گرایش من به طور خودآگاه یا ناخودآگاه به سوی کودکان بوده است.
و جدا از این، یک مستندساز زمانی که میخواهد فیلم بسازد دنبال موضوعات بکر است نه موضوعاتی که دستمالی شده است و بارها فیلمهایی در آن زمینه دیدهایم.
من در این مورد تحقیق کردم و دیدم تاکنون هیچ مستندی درباره «کودک آزاری» ساخته نشده و فیلمهایی که قبلا ساخته شده بیشتر در مورد سوءاستفاده کاری از کودکان بوده است.
در واقع این فیلم باتوجه به منشور حقوق کودک که از طرف یونسکو تنظیم شده و با در نظر گرفتن تمام مصداقهای آزار و اذیت کودکان ساخته شده است.
«صورتهای رنگپریده» یک مستند سفارشی است و برای تلویزیون ساخته شده است. این سفارشی بودن به کار لطمه نزد؟
ما مستندسازان سالها در مقابل تلویزیون جبهه میگرفتیم و تلویزیون را یک نهادی میدانستیم که همیشه ضد مستند اجتماعی عمل کرده است. در حالیکه تلویزیون هر شب در برنامههایش مستند نمایش میداده و میدهد. این چیزی است که بعضیها به آن اشراف ندارند. منتها مستندهایی که پخش میکرده یا در زمینه آوای وحش بوده یا آثار باستانی. مستند اجتماعی رویکردی بوده که همیشه تلویزیون از نمایش آن ابا داشته است. به خاطر اینکه متهم بوده به وجه سیاهنمایی.
شبکه ۴سیما ابتکار عملی که کرد این بود که وارد مقوله سینمای مستند اجتماعی شد. تنها مواردی که سفارشدهنده در کار من دخالت داشته است حذف یکسری راشهایم بود که مربوط به آزار جنسی کودکان بود که به نظرم با توجه به اینکه قرار است این فیلم از تلویزیون پخش شود و مخاطب عام داشته باشد، حق داشتند.
مراحل تحقیق و ساخت فیلم چقدر طول کشید؟
ما 13 ماه روی این فیلم کار کردیم. در واقع این 13 ماه صرف این شد که سماجت کنیم برای پیدا کردن لوکیشنهای موردنظرمان. ما لوکیشنهای زیادی داشتیم مثل کانون اصلاح و تربیت، اورژانس اجتماعی، بهزیستی، محل نگهداری دختران فراری، محل تجمع کودکان خیابانی و کودکان کار، ترمینال جنوب و...
ما چیزی در حدود 10-12 لوکیشن داشتیم. یک ماه پژوهش تصویری کردیم. با روانشناسان و جامعهشناسان زیادی گفتگو کردیم. که در فیلم شما خیلی کم این گفتگوها را میبینید. چون من میخواستم تماشاگر بیشتر با خود این بچههای مورد آزار قرار گرفته روبرو شود.
فیلم را با همکاری آقای وحید باقرزاده تدوین کردید. با توجه به سابقه کار تدوینی که شما دارید چرا تدوین مشترک کردید و ایدههای تدوین چطور شکل گرفت؟
البته یک نفر دیگر را هم باید اضافه کنم. ارد عطارپور مشاور و کمک حال خوبی برای این کار بود. نریشن فیلم را هم ایشان گفتند. و خیلی دلسوزانه پیگیر کار بودند. و در واقع ما این کار را 3 نفری تدوین کردیم.
این فیلم یک تدوینی میخواست که تلویزیون بتواند پخش کند. من به عنوان کارگردان دلم نمیآمد یکسری نماها را حذف کنم. مثلا ما یک سکانسی داشتیم درباره بچههایی که در کورهپزخانه کار میکردند و من دوست داشتم در فیلم باشد اما در بدهبستانهای تدوین صلاح دیده شد که حذف شود.
آقای باقرزاده چندین کار تدوین تلویزیونی انجام دادهاند و اشل تلویزیون را میشناسند و فیلم را نسبت به استانداردهای تلویزیون تدوین میکنند.
همیشه حسرتی که ما مستندسازان داریم این است که فیلممان دیده شود. یعنی به جز چندتا دوست و آشنا که فیلممان را میبینند مخاطب بیشتری داشته باشد. وقتی فیلم از تلویزیون پخش شود بیننده دارد . اگر من خودم فیلم را تدوین میکردم شاید نمیتوانستم این استانداردهای لازم برای نمایش در تلویزیون را رعایت کنم.
ما میخواهیم یک اعتمادسازی میان مستندسازان و مسئولین تلویزیون ایجاد شود و کوشش مستندسازان موثر باشد. و تلویزیون تهیهکنندگی این فیلمها را برعهده بگیرد. من خوشحالم که این اعتماد سازی دارد بوجود میآید.
مراحل تصویربرداری فیلم شما یک سال طول کشیده، تهیهکننده چطور با این مدت زمان طولانی کنار آمد؟
ارد عطارپور بهترین تهیهکننده در سینمای مستند است. به عنوان مثال ما 3 ماه تمام وقت گذاشتیم فقط برای اینکه با وزیر دادگستری یک مصاحبه بکنیم و بپرسیم که چرا قوه قضائیه دربرابر پدرانی که فرزندانشان را میکشند سکوت میکند. تو این مدت ما مدام میرفتیم و میآمدیم و نامهنگاری میکردیم. بعد که مصاحبه را گرفتیم متاسفانه پاسخهای خنثی دادند و ما اصلا از این مصاحبه که 3 ماه برای گرفتنش وقت گذاشته بودیم استفاده نکردیم.
«صورتهای رنگپریده» با دادگاه پدری که فرزندش را کشته شروع میشود. با اشراف به این موضوع که فیلم درباره معضل «کودک آزاری» است. اما احساس میکنم این خط داستانی میتوانست پررنگتر باشد. چرا این اتفاق نیفتاد؟
ما راشهای زیادی درباره دادگاه داشتیم. اما من ترجیح میدادم در همان حدی که در فیلم هست از آنها استفاده شود. چون فیلم درباره کودک آزاری بود و کودک کشی یکی از اشکال این موضوع بود. و ما میخواستیم شکلهای دیگری را نیز در فیلم نشان دهیم. و به جز آن صحنههایی که در فیلم هست صحنهی موثرتری نبود که بخواهیم به فیلم اضافه کنیم.
مصاحبه گرفتن از کودکانی که در بهزیستی، کانون اصلاح و تربیت و... هستند کار سادهای نیست. چطور با این کودکان عاصی و پریشان کنار آمدید؟
من این بخش کارم را کاملا مدیون همسرم (آذر مهرابی) هستم. همسرم گفتوگو با کودکان را در شرایطی انجام داد که من اصلا سرکار نبودم. او در یک اتاق با یک دوربین بدون حضور هیچکس این مصاحبهها را گرفت. و فکر میکنم این توانایی برمیگردد به تجربههایی که در زمینه مربیگری در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان دارد.
یک دیدگاه بگذارید