«مستند سبز»؛ یادداشتی از مرجان ریاحی

مرجان ریاحی
موفقیت ناگهانی و دور از انتظار فیلم مستند یک حقیقت ناخوشایند که در آن ال گور سیاستمدار دموکرات و معاون سابق رئیس جمهور آمریکا حضور دارد، اتفاقی بود که معادله‌ها را تغییر داد.
تا پیش از نمایش این فیلم، گفته می‌شد که فروش دو میلیون دلاری یک موفقیت بزرگ خواهد بود. اما این مستند درباره گرم شدن زمین فقط در سینماهای آمریکا 23 میلیون دلار فروش داشت. سپس جایزه اسکار را به دست آورد و دی‌وی‌دی آن هم به بازار آمده است. به نظر می‌رسد موضوع‌های مربوط به محیط زیست روزنه‌ای جدید برای سینمای مستند ایجاد کرده‌اند؛ نه تنها در زمینه بازگشت سرمایه، بلکه برای تحت تاثیر قرار دادن عامه مردم و باقی ماندن در حافظه جمعی.
شاید به همین دلیل است که ال گور در ارائه مجموعه فیلم‌های کوتاه با موضوع محیط زیست در افتتاحیه جشنواره ترایبکا پیشقدم می‌شود و به علاوه چند مستندساز مطرح مانند کوین مک‌دانلد، هیدی اوینگ، ریچل گریدی و امی برگ هم در این پروژه حاضر می‌شوند و مستند کوتاه می‌سازند.
اما فقط مستندسازان حرفه‌ای و رقیب جرج بوش در انتخابات ریاست جمهوری سال 2000 نیستند که به طرح موضوع‌های محیط زیست علاقمند شده‌اند. ستاره‌های سینما هم وارد عرصه شده و خودی نشان داده‌اند؛ مستند سبز  تولید جدید شبکه ساندنس از حضور رابرت ردفورد بهره می‌برد و لئوناردو دی‌کاپریو هم در ساعت یازدهم به عنوان گوینده گفتار متن و تهیه‌کننده ایفای نقش کرده و این مستند در بخش نمایش‌های ویژه شصتمین جشنواره فیلم کن روی پرده می‌رود.
نکته جالب آن است که هیچوقت کمبود مستندهای با موضوع محیط زیست وجود نداشته است؛ تلویزیون‌های سراسری همواره به این نوع فیلم‌ها علاقه داشته‌اند و شبکه‌هایی مانند «نشنال جئوگرافیک» و «دیسکاوری» هم به شکل تخصصی‌تر به این موضوع پرداخته و مستندهای معتبری به نمایش گذاشته‌اند. اما اکنون به نظر می‌رسد که سیاست محبوبیت ساختن برای این نوع مستندها و حضور افراد مشهور به عنون راوی یا میزبان در فیلم‌ها با اهداف اقتصادی مانند عرضه گسترده‌تر و جذب سرمایه‌گذار و اسپانسر انجام می‌شود.
وجه هشدار دهنده مستندهای محیط زیست هم نکته‌ای است که نمی‌توان نادیده‌اش گرفت. فیلم‌های جدید معمولا درباره شرایط دشواری در آینده دور یا نزدیک صحبت می‌کنند که پیامد دخالت انسان در طبیعت از گذشته تا حال است و می‌تواند در قامت یک فاجعه جلوه کند. مساله گرم شدن زمین بر اثر تولید گازهای گلخانه‌ای در یک حقیقت ناخوشایند یا کمبود نفت و وضعیتی که برای جوامع وابسته به آن پدید می‌آید در بیداری خشن: سقوط نفت نمونه‌هایی از چنین رویکردی است.
به نظر می‌رسد انسان‌ها همان‌قدر که در آسیب رساندن به طبیعت و سیاره‌ای که در آن زندگی می‌کنند، مصرند، به همان اندازه هم از وهم آینده ناشی از اقدامات خود می‌ترسند و تهیه‌کنندگان و پخش کنندگان مستندهای با موضوع محیط زیست با درک این مساله، دست روی نقطه ضعف مردم گذاشته‌اند.
اما این نکته را هم نباید نادیده گرفت که ساخت چنین مستندهایی (از تولید تا پخش) زمان زیادی می‌برد. فیلمبرداری همه چیز خنک است که اخیرا در دو وب‌سایت شبکه ساندنس و Vanity Fair به نمایش گذاشته شده است، از سال 2003 آغاز شد. جودیت هلفاند و دانیل گلد، سازندگان این مستند مدت‌ها در ایالت بوتا مدت‌ها منتظر ماندند تا هوا سرد شود و برف ببارد.
این اتفاق درباره مستند پادشاه ذرت نیز افتاد و آرون ولف و یان چنی که به شکل تصادفی متوجه شدند که اجداد هردو در شهر کوچکی در آیوا کشاورز بوده‌اند و از اواخر سال 2003 فیلمبرداری فیلم را در مزارع ذرت منطقه آغاز کردند.
نمونه دیگر، سبز شدن یک مستند کوتاه به کارگردانی ماری پروتو و جودیت وگلسانگ است که در سال 200۵ آماده نمایش شد، اما به گفته سازندگان، بیش از یک سال طول کشید تا ایستگاه‌های شبکه PBS متقاعد شوند که فیلم را پخش کنند.
این درحالی است که بر اساس یک تحقیق که در دانشگاه معتبر UCLA انجام شد، صنعت سینما و تلویزیون آمریکا در رتبه دوم انتشار گازهای گلخانه‌ای قرار داشته است! رتبه اول در اختیار صنعت نفت این کشور بوده و این یک رسوایی برای سینما و تلویزیون آمریکا بود. به همین دلیل، تدابیری برای کاستن از این میزان نقش‌آفرینی در گرم کردن زمین در میان فیلمسازان آغاز شد.
با توجه به تمام مواردی که از آنها یاد شد، به نظر می‌رسد که سینمای مستند با موض‌عای مربوط به محیط زیست - که اخیرا با عنوان «مستند سبز» از آن یاد می‌شود- وارد دوران شکوفایی خود شده است و تا پایان این دهه، نقش پر رنگ‌تری در صنعت سینمای جهان ایفا خواهد کرد.

یک دیدگاه بگذارید

لطفا حاصل عبارت زیر را به عدد در کادر مقابل آن بنویسید.
آخرین خبرها