سینما نمیمیرد
مرضیه ریاحی
آشنا شدن با «فیلیپ ژالادو» یکی از اتفاقهای خوبی بود که در زمان حضورم در سومین جشنواره فیلم «دیدار» تاجیکستان رخ داد.
برای من که در «پایگاه خبری فیلم کوتاه» تجربه کار کردن با خواهرم را دارم، صحبت کردن درباره تفاهم، اختلاف سلیقه و هدفهایی که او و برادرش در سینما دارند؛ کاملا قابل درک بود.
«فیلیپ ژالادو» در سال ۱۹۷۹ به همراه برادرش «آلن ژالادو» جشنواره سه قاره نانت را برای حمایت از استعدادهای جدید فیلمسازی تاسیس کرده است.
او که به خوبی با سینمای ایران آشناست در این گفتوگو از برنامههای مختلف سیامین دوره جشنواره سه قاره نانت و سینمای ایران میگوید.
شما با برادرتان در جشنواره نانت کار میکنید. کار کردن با برادرتان چطور است؟ اختلاف سلیقه ندارید؟
ما هر دو یکجور به فیلمها نگاه میکنیم و زاویه دیدمان یکی است. هر دو دنبال خلاقیت در سینما هستیم. اول به مفهوم فیلم توجه میکنیم و بعد زبان سینماتوگرافی. یک فیلم خوب، فیلمی است که یک زبان جدید داشته باشد.
ما معمولا با هم موافقیم ولی بعضی وقتها تفاوتهایی در نظراتمان وجود دارد. برادرم بیشتر سینمای آسیای شرقی را دنبال میکند و من بیشتر سینمای کشورهای عربی، آمریکای لاتین و ایران.
تا آنجایی که من میدانم شما به این دلیل که اعتقاد داشتید جشنوارههایی مثل کن زیاد به استعدادهای جدید توجه نمیکنند به فکر راهاندازی جشنواره نانت افتادید. چه دلایل دیگری باعث راهاندازی جشنواره نانت شد؟
من و برادرم دوست داریم که برای پیدا کردن استعدادهای جدید ریسک کنیم. در جشنوارههایی مثل کن شما فقط چهرههای بزرگ را میبینید. ما دلمان میخواست در نانت فرصتی به فیلمسازان بااستعداد جوان بدهیم که مطرح شوند.
جشنواره نانت فیلمهای بلند داستانی و مستند را به نمایش میگذارد. میخواهم نظرتان را در مورد سینمای مستند و به طور مشخص سینمای مستند ایران بدانم؟
فیلمهای داستانی جایگاه ثابتی دارند اما به نظرم این سینمای مستند است که دارد پیشرفت میکند. اما در مورد سینمای مستند ایران، معمولا مستندهای ایرانی تلفیقی از مستند و داستانی هستند. مثلا فیلم 4+10 ساخته مانیا اکبری که سال گذشته در نانت حضور داشت؛ به نظرم یک فیلم داستانی است که با شیوه مستند ساخته شده است. من میگویم این فیلم نه داستانی است و نه مستند. شاید بشود یک ژانر جدید برای این فیلمها ساخت و به آنها گفت «مستند- داستانی».
جشنواره نانت فیلمهای سه قاره آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین را به نمایش میگذارد. چرا شما در نانت روی این سه قاره فوکوس کردید؟
چون سینما در این سه قاره نسبت به آمریکا و اروپا ناشناختهتر است. ما در نانت سعی کردیم به فیلمهایی از کشورهای این سه قاره مثل ایران اهمیت بدهیم و به آنها این شانس را بدهیم که در یک سطح یکسان با دیگر فیلمها دیده شوند.
همهی سینمای آمریکا آرنولد است! ما نیازی نمیدیدیم فیلمهایی از آمریکا، کانادا یا استرالیا را وارد جشنواره کنیم.
شما در جشنواره نانت به دنبال استعدادهای جدید هستید. معمولا استعدادهای جدید، فیلمسازی را با فیلم کوتاه شروع میکنند و در فیلمهای کوتاه استعدادهای درخشانی وجود دارد. چرا جشنواره نانت فیلمهای کوتاه را نمیپذیرد؟
چون اگر قرار باشد بخش فیلم کوتاه هم داشته باشیم، فیلمهای خیلیخیلی زیادی به جشنواره ارسال میشوند و ما امکان انتخاب و برنامهریزی کردن برای آنها را نداریم. فکر میکنم اگر قرار باشد فیلمهای کوتاه را هم نمایش بدهیم باید مثلا فقط به فیلمهای کوتاه ایران بپردازد.
چنین برنامهای نیاز به کارمند بیشتر، پول بیشتر، برنامهریزی بیشتر و سالنهای نمایش بیشتری دارد.
اگر قرار باشد روی فیلم کوتاه فوکوس کنیم باید روی فیلمهای کوتاه یک کشور فوکوس کنیم و نمیشود این برنامه را برای فیلمهای کوتاه سه قاره اجرا کرد.
ما قبلا چنین برنامهای را در اکوادور و آفریقا اجرا کردیم برای اینکه میخواستیم آنها را از نظر مالی برای ساخت فیلم بعدیشان حمایت کنیم. اجرای چنین برنامهای در آن کشورها امکانپذیر بود چون ما با تعداد کمی فیلم کوتاه مواجه بودیم و میتوانستیم برایشان برنامهریزی کنیم.
کلا با شما موافقم که استعدادهای جدید در فیلم کوتاه وجود دارد اما ما در این زمان نمیتوانیم چنین برنامهای را برای نانت برنامهریزی کنیم.
شما مدتها روی سینمای کشورهای آسیای میانه تحقیق کردهاید. میخواهم بدانم این تحقیقها به خاطر یک علاقه شخصی بوده یا در ارتباط با جشنواره نانت؟
من تحقیق در مورد این فیلمها را دوست دارم. چون آنها یک فرهنگ دیگری دارند. فیلمهای آمریکایی و حتی استرالیایی خیلی به فرهنگ ما نزدیکاند اما فیلمهای عربی، ایرانی و یا مثلا تاجیکی که در همین جشنواره «دیدار» با هم دیدیم، از یک فرهنگ دیگر هستند.
در مورد فرمها بحث نمیکنم، منظورم مفهومی است که در فیلمها وجود دارد. آنها کاملا یک داستان دیگری دارند، یک دنیای دیگری دارند.
میدانم که سینمای ایران را به خوبی میشناسید. نظرتان در مورد سینمای ایران چیست؟
شما دقیقا صنعت سینما را مثل همه جای دنیا بکار میگیرید. هم فیلمهای تجاری دارید و هم فیلمهای هنری. فیلمهای تجاری شما خیلی شبیه فیلمهای آمریکایی است که این اصلا مورد توجه ما نیست و ما را تحت تاثیر قرار نمیدهد.
ولی سینمای هنری شما بسیار مورد توجه ماست. ما فیلمهای بهمن قبادی، ابوالفضل جلیلی، جعفر پناهی، عباس کیارستمی و دیگر استعدادهای درخشان ایرانی را دوست داریم.
ما هر سال یک فیلم ایرانی در بخش مسابقه فیلمهای داستانی بلند نانت داریم و هرسال یک کارگردان جدید را کشف میکنیم. سینمای ایران خیلی خلاق است. سینمای ایران مکتب خاص خودش را دارد. نه دقیقا یک مکتب؛ یعنی یک زندگی خاصی در سینمای ایران هست که خاصاش میکند. زندگی ایرانی سینمای ایران را خلاق میکند و البته داستانهای ایرانی.
کارگردانهای ایرانی فیلمهای بزرگ با پلاتهای بزرگ نمیسازند آنها یک داستان کوچک و قابل لمس را تعریف میکنند و این فیلمهای ایرانی را باکیفیت میکند.
به جز بخشهای روتین جشنواره، سیامین دوره نانت برنامه ویژهای هم دارد؟
یک برنامه ویژه برای 4 کارگردان داریم که هر کدام تا به حال 2 بار جایزه بزرگ نانت را دریافت کردهاند.
در سیامین دوره نانت 4 روز، هر روز یک ساعت به سینمای امیر نادری، ابوالفضل جلیلی، هوشیائو شین (تایوان) و جیا ژانکه (چین) میپردازیم.
بزرگترین آرزویتان برای جشنواره نانت چیست؟
این یک سوال خیلی بزرگ است! ما همیشه فیلم جدید میگیریم. مستندهای جدید را معرفی میکنیم. برنامه کلی ما همیشه حمایت از خلاقیت در سینماست.
یک برنامهای با نام «کارکردن برای دیگران» را در حال برنامهریزی داریم تا بتوانیم به کارگردانهایی که به دلیل کمبود بودجه فیلمهایشان را ناتمام گذاشتهاند کمک کنیم تا فیلمهایشان را به پایان برسانند. فیلمسازی در دنیای امروز هم سخت است و هم آسان. امکانات دیجیتال فیلمسازی را به طریقی آسان کرده اما از طرف دیگر رسیدن به کیفیت خوب سخت است.
سینما هیچوقت نمیمیرد. هیچ وقت نمیتواند که بمیرد. آرزوی ما در نانت این است که از سینما حمایت کنیم.
یک دیدگاه بگذارید