پیمان ماندگار سینمای خودش را دارد؛ فضای اجتماعی و حال وهوای شهرش آبادان را در نمابه نمای فیلم های ساده، با معنا و بی تکلفش می توان دید. او نه از لحن طنز در آثارش می هراسد نه از فیلم سازی ارزان قیمت ونه از هزاران اما و اگر که دراین آشفته بازار تولید فیلم های کوتاه شبه روشنفکرانه که سازندگانشان سعی می کنند با حرکت عجیب دوربین وکپی صحنه به صحنه آثار تارکوفسکی و پاراجانف و… بگویند خیلی سینما را می شناسند وآدمهای عمیق و بزرگی هستند.
آخرین اثر ماندگار کولاک با نگاهی به فیلم مالنا(جوزپه تورناتوره )سعی دارد مشکلات اجتماعی جوانان آبادانی را به تصویر بکشد.
در شکل گیری کولاک همه چیز از آنجا شروع می شود که (ماندگار)اعتقاد دارد فضای اجتماعی وشباهتهای اخلاقی بسیاری بین اهالی آبادان وکشور ایتالیا وجوددارد: «طبق مشاهدات اقوامی که در سالهای دور در ایتالیا زندگی می کردند، نحوه زندگی مردم ایتالیا، آداب و رسومشان ، سرک کشیدنشان در زندگی یکدیگر و رفتارهای اجتماعی آنها خیلی به مردم آبادان نزدیک است ، خیلی از اتفاقاتی که در آثار تورناتوره می افتد مصداق بیرونی در آبادان دارد».
با اینکه موقعیت ها واتفاقاتی که در کولاکرخ می دهد کاملاً جدی هستند ، اما با لحنی طنز آمیز بیان می شوند: «زندگی ما در آبادان واقعاً خنده دار است و در آثارم دخل وتصرف زیادی در واقعیت نمی کنم. من در شهرهای زیادی زندگی کرده ام. باور کنید حرف زدن عادی یک آبادانی در شهر دیگر با یک فرهنگ دیگر موجب خنده مردم آن شهر می شود. من یک سریال ساختم درباره فوتبال آبادان. فکر می کنم اگر یک قسمت از آن را یک شمالی و یا آذری زبان ببیند حتماً فکر می کند که آبادانی ها دیوانه هستند. چون این جا مثل برزیل وقتی یک تیم بازی دارد همه کارهایشان را تعطیل می کنند تا فوتبال تماشا کنند. ورودم به سینما با تصویربرداری از پشت صحنه فیلم مرسدس(مسعود کیمیایی) بود و چون ایشان فیلمساز مورد علاقه ام بود، فکر می کردم فقط باید شبیه به او فیلم ساخت. اما در این چند سال متوجه شدم طنز یک دستمایه فاخر است و نزدیک شدن به حال و هوای آن کار مشکلی است.»در سکانسی از فیلم روی تصاویر خرابه های سینما که شخصیت اصلی فیلم حضور دارد، صدای دیالوگهای بهروز وثوقی در فیلمهای سوته دلان و گوزنها را می شنویم که انگار این صداها در ذهن شخصیت اصلی مرور می شدند. ماندگار دلیل استفاده از آن دیالوگها را یادآوری سینمایی عاشقانه می داند: « گوزنها و سوته دلان نمونه های عالی این نوع سینما هستند. سینمایی که بعد از انقلاب به ندرت وجود داشته. به جز روسری آبی و سکانس هایی از دندان مار ما نمونه شاخصی از این نوع سینما نداریم.
کولاکبرخلاف دیگر آثار سازنده اش فیلم کم دیالوگی است:«از آنجا که علی اکبر اودود در تمام فیلم های من حضور پررنگی دارد، دوستانم اعتقاد داشتند وجود او و دیالوگهای بامزه اش فیلم ها را تحت تأثیر قرار می دهم. کم دیالوگ بودن این فیلم، جنگی بود با خودم. سعی کردم دیالوگ های او را کم کنم تا خودم را محک بزنم البته چند طرح و ایده جدید دارم که درفضای خارج از لوکیشن همیشگی و بدون بازیگران قدیمی ام می گذرد اما در زمان ساخت کولاک اتفاقاتی در پشت صحنه افتاد که تصمیم دارم قبل از ساخت ایده های دیگرم ابتدا یک متن بازسازی شده از اتفاقات پشت صحنه این فیلم بسازم.»
آخرین اثر ماندگار کولاک با نگاهی به فیلم مالنا(جوزپه تورناتوره )سعی دارد مشکلات اجتماعی جوانان آبادانی را به تصویر بکشد.
در شکل گیری کولاک همه چیز از آنجا شروع می شود که (ماندگار)اعتقاد دارد فضای اجتماعی وشباهتهای اخلاقی بسیاری بین اهالی آبادان وکشور ایتالیا وجوددارد: «طبق مشاهدات اقوامی که در سالهای دور در ایتالیا زندگی می کردند، نحوه زندگی مردم ایتالیا، آداب و رسومشان ، سرک کشیدنشان در زندگی یکدیگر و رفتارهای اجتماعی آنها خیلی به مردم آبادان نزدیک است ، خیلی از اتفاقاتی که در آثار تورناتوره می افتد مصداق بیرونی در آبادان دارد».
با اینکه موقعیت ها واتفاقاتی که در کولاکرخ می دهد کاملاً جدی هستند ، اما با لحنی طنز آمیز بیان می شوند: «زندگی ما در آبادان واقعاً خنده دار است و در آثارم دخل وتصرف زیادی در واقعیت نمی کنم. من در شهرهای زیادی زندگی کرده ام. باور کنید حرف زدن عادی یک آبادانی در شهر دیگر با یک فرهنگ دیگر موجب خنده مردم آن شهر می شود. من یک سریال ساختم درباره فوتبال آبادان. فکر می کنم اگر یک قسمت از آن را یک شمالی و یا آذری زبان ببیند حتماً فکر می کند که آبادانی ها دیوانه هستند. چون این جا مثل برزیل وقتی یک تیم بازی دارد همه کارهایشان را تعطیل می کنند تا فوتبال تماشا کنند. ورودم به سینما با تصویربرداری از پشت صحنه فیلم مرسدس(مسعود کیمیایی) بود و چون ایشان فیلمساز مورد علاقه ام بود، فکر می کردم فقط باید شبیه به او فیلم ساخت. اما در این چند سال متوجه شدم طنز یک دستمایه فاخر است و نزدیک شدن به حال و هوای آن کار مشکلی است.»در سکانسی از فیلم روی تصاویر خرابه های سینما که شخصیت اصلی فیلم حضور دارد، صدای دیالوگهای بهروز وثوقی در فیلمهای سوته دلان و گوزنها را می شنویم که انگار این صداها در ذهن شخصیت اصلی مرور می شدند. ماندگار دلیل استفاده از آن دیالوگها را یادآوری سینمایی عاشقانه می داند: « گوزنها و سوته دلان نمونه های عالی این نوع سینما هستند. سینمایی که بعد از انقلاب به ندرت وجود داشته. به جز روسری آبی و سکانس هایی از دندان مار ما نمونه شاخصی از این نوع سینما نداریم.
کولاکبرخلاف دیگر آثار سازنده اش فیلم کم دیالوگی است:«از آنجا که علی اکبر اودود در تمام فیلم های من حضور پررنگی دارد، دوستانم اعتقاد داشتند وجود او و دیالوگهای بامزه اش فیلم ها را تحت تأثیر قرار می دهم. کم دیالوگ بودن این فیلم، جنگی بود با خودم. سعی کردم دیالوگ های او را کم کنم تا خودم را محک بزنم البته چند طرح و ایده جدید دارم که درفضای خارج از لوکیشن همیشگی و بدون بازیگران قدیمی ام می گذرد اما در زمان ساخت کولاک اتفاقاتی در پشت صحنه افتاد که تصمیم دارم قبل از ساخت ایده های دیگرم ابتدا یک متن بازسازی شده از اتفاقات پشت صحنه این فیلم بسازم.»
آخرین خبرها
یک دیدگاه بگذارید