

اتفاقی که در امامزاده واینترنت می افتد این است که مضامینی مانند وبلاگ نویسی در ایران، چت کردن و ازدواج اینترنتی و... تنها در حد یک تیتر عنوان می شود و فیلم در پرداختن آنها در سطح باقی می ماند: «با اینکه در قوانین فرانسه حقوق فیلم به کارگردان برمی گردد، اما شبکه محدودیت های زیادی را برای سازنده در نظر می گیرد. شاید به همین دلیل ما گاهی در فیلم از مقوله هنری دور شدیم و فقط به بیان برخی از موضوع ها در سطح اکتفا کردیم. چون شبکه اعتقاد داشت بیان این مطالب برای مخاطبینش در سراسر جهان می تواند جذاب باشد. نباید فراموش کرد که این فیلم برای پخش از یک رسانه عمومی ساخته شده است». یکی از مواردی که در فیلم به آن به خوبی پرداخته می شود مقوله مذهب و اینترنت است. نشان دادن طلاب جوانی که با لباس روحانی سایتهای مذهبی را جست وجو می کنند و دیسکت هایی که روی آنها دعای سفر و انواع دعا نوشته شده و در شهر قم به فروش می رسند، نشانگر اعتمادی است که مذهبیان جامعه ما به اینترنت دارند: «اینترنت رسانه ای مذهبی است. اکثر مراجع تقلید سایت مخصوص خود را دارند و می توان سؤالهای مذهبی را به وسیله پست الکترونیک از آنان پرسید. از طرفی برخورد طلاب با ما خیلی عالی بود و از آن جایی که افرادی که پشتوانه مذهبی قوی دارند آدمهای پیگیری هستند به جرأت می توانم بگویم از نظر اطلاعات اینترنتی با جوانهایی که در این عرصه خیلی مهارت دارند، برابری می کنند. به خاطر دموکراسی حاکم بر رسانه ای مانند اینترنت، مانند رسانه های دیگر ارتباط یکطرفه نیست و فرصت تبادل افکار و گفت وگو بین افراد را مهیا می کند. اینترنت رسانه خوبی برای مبلغان مذهبی است که در رابطه با دین واعتقاداتشان به گفت وگو بنشینند.» در صحنه ای از فیلم، پسر نوجوان را می بینیم که در دنیای مجازی مشغول جنگ است و بعد تصویری از پسر نوجوانی را با لباس نظامی می بینیم که در حال پوتین پوشیدن است و بعد دیزالوی داریم از صحنه کافی نت با صحنه جنگ: «خیلی از مخاطبان خارجی جنگ ۸ساله ما را فراموش کرده اند. انگار نه انگار ۱۵سال پیش ما درگیر چه جنگی بوده ایم. نوجوانان امروزی هم در دنیای مجازی جنگدند».
در سکانس پایانی فیلم، جوانی روستایی از مزایای کار با اینترنت صحبت می کند و از اینکه در یک روستای دور افتاده می تواند توسط اینترنت دنیا را بشناسد. در میان صحبتهای جوان برق قطع می شود و ما بقیه صحبتهایش را در سیاهی مطلق می شنویم و در همان سیاهی فیلم به پایان می رسد؛ پارادوکسی غریب میان تکنولوژی و فقر امکانات در ایران: «شبکه آرته، با نشان دادن سیاهی که حدود ۳۰ثانیه بود مشکل داشت می گفت تا به حال پیش نیامده فیلمی که در آن سیاهی است نشان دهد اما من تنها تلاشم را کردم که برای نخستین بار این اتفاق بیفتد. آن جوان هر روز با چندساعت قطع برق روبرو بود؛ در روستایی که حتی جاده نداشت و با یکی از مدرن ترین رسانه های قرن کار می کرد و همه اینها واقعاً جالب بود».
آخرین خبرها
یک دیدگاه بگذارید