«هری لایم» به پرسه زدن در خیابان های اتریش ادامه می دهد، جایی که با خونسردی پنی سیلین های فاسد برای بچه ها را می فروشد و به شکل سحرآمیزی از مردن بازگشته است.
به گزارش «پایگاه خبری فیلم کوتاه» دیوید گرمین نویسنده سینمایی آسوشیتدپرس گزارش خود درباره مستند ردیابی مرد سوم به کارگردانی فردریک بیکر درباره فیلم کلاسیک کارول رید(مرد سوم) را که در پنجاه و هشتمین جشنواره بین المللی به نمایش درآمد، با این جمله ها آغاز کرده است.
در این فیلم سیاه و سفید که محصول 1949 است، جوزف کاتن، آلیدا ولی، ترور هوارد و اورسن ولز(در نقش هری لایم) بازی می کنند.
بیکر درباره مرد سوم می گوید: این دنیای پس از جنگ جهانی دوم است، سه سال پس از وقایع آشوویتس و هیروشیما. دومین فیلم پس از کازابلانکا. کازابلانکا درباره خوش بینی نبرد با دشمن و آزادسازی اروپا از شر حاکمان ظالم بود، اما مرد سوم درباره نوعی مالیخولیاست، تبعات جنگ جهانی دوم. تباهی، ویرانی و تردید اخلاقی. چه کسانی خوب هستند و چه کسانی بد؟
ردیابی مرد سوم روند ساخته شدن فیلم کارول رید را بررسی می کند، از منبع اولیه اش اثر گراهام گرین تا اختلاف ها و کشمکش ها میان دو تهیه کننده فیلم(الکساندر کوردا و دیوید ا. سلزنیک).
نسخه کوتاه تری از این مستند پاییز گذشته به مناسبت صدمین سالگرد تولد کارول رید به نمایش درآمد. نسخه کامل ماه آینده در DVD مرد سوم در فرانسه عرضه می شود.
اغلب از مرد سوم به عنوان فیلم اورسن ولز یاد می کنند و حتی این شایعه وجود دارد که آن را در عمل ولز ساخته است. اما این مساله تایید شده است که ولز در نوشتن برخی از مشهورترین دیالوگ های فیلم نقش داشته است. مثل این دیالوگ هری لایم به هالی مارتینز(جوزف کاتن): در ایتالیای تحت حکومت بورگیاس سی سال جنگ و وحشت و جنایت و خونریزی بود، ولی آنها میکل آنجلو و لئوناردو داوینچی و رنسانس تولید کردند. اما سوییسی ها عشق و دوستی داشتند. آنها 500 سال دموکراسی و صلح دارند و در عوض چی تولید می کنند؟ ساعت دیواری زنگ دار!
لایم بدین ترتیب فروختن پنی سیلین های فاسد را توجیه می کند.
اما گای همیلتن 82 ساله سازنده چند فیلم جیمز باند مانند گلدفینگر و الماس ها ابدی اند که در مرد سوم دستیار کارول رید بوده، هنوز با این ذهنیت که اعتبار این فیلم به خاطر حضور اورسن ولز بوده، می جنگد. او که بخشی از خاطرات و مصالح قدیمی درباره مرد سوم را برای مستند بیکر فراهم کرده است، به کن آمده و می گوید که رید مثل پدرش بوده و او هرچیزی را که می داند، از او آموخته است: آبروی او برایم اهمیت دارد. دوست دارم ببینم که عدالت اجرا شده، یا حداقل عدالتی که من می دانم. به همین دلیل اینجا هستم. هر اتفاقی بیفتد، این ستایش من برای کارول است.