پویان شاهرخی که تا به حال بیشتر به عنوان مدیر خانه سینماگران جوان شناخته می شد، پس از حدود دو سال که اولین خبرها درباره ساخت فیلمی درباره چه گوارا توسط او منتشر شد، این مستند را آماده نمایش کرده است. جشنواره فجر نخستین نمایش خداحافظ ارنستو محسوب می شود.
برای ساخت یک فیلم مستند به کوبا سفرکردن کار کوچکی نیست و احتیاج به انگیزه و دغدغه بزرگی دارد ، انگیزه شما از ساخت فیلمی در مورد زندگی چهگوارا چه بود ؟
چهگوارا محبوبترین شخصیت زندگی من بوده و هست.تصویر چهگوارا از کودکی در برابر چشمان من بوده و همواره در محیط خانواده بحث های مفصلی راجع به این قهرمان اسطورهای وجود داشت.از زمانی که من به شکل پیگیر سینما را دنبال کردم و وارد دانشگاه شدم،دوست داشتم تا فرصتی پیش بیاید و من بتوانم یک کار تصویری در مورد چهگوارا انجام دهم . اوایل سال 80 به شکل جدی مشغول کار روی یک طرح مستند شدم به نامخداحافظ ارنستو.
تحقیقات این طرح و تکمیل شدنش بیش از 2 سال طول کشید و من در این زمان بیش از هزاران صفحه مطلب و منبع از چهگوارا، اندیشههای اقتصادی، سیاسی، رفتار اجتماعی و روابط خانوادگی و... درباره او جمع آوری کردم. این که جوانی 35 ساله پست و مقاوم وزارتی،جایگاه مناسب اجتماعی،زندگی ایدهآل زناشویی،فرزندان و همه چیز را رها کند و برای مبارزهای آرمانی به کشوری برود که هیچ تعلق ژنتیکی به آن ندارد، برایم بسیار با اهمیت و جذاب بود. اندیشههای انسانی چهگوارا رفتارهای ویژه اجتماعی و تفکرات انترناسیونالیستی او همواره دغدغه ذهنی من بوده و هست.فکر میکنم اینها کافی باشد تا پویان شاهرخی را وادار به عزیمت به کوبا کند تا فیلمی مستند از زندگی چهگوارا بسازد.
خانواده چهگوارا چگونه حاضر شدند که مقابل دوربین بیایند و تصورشان از کشوری مثل ایران چه بود ؟
خانواده چهگوارا به دلیل شرایط ویژهای که دارند، در برابر هر رسانهای ظاهر نمیشوند. البته در گفت و گوهایی که با آنها داشتم،دلایلشان برای این کار منطقی و مورد قبول بود.ما از تهران و از طریق سفارت کوبا رایزنیهای گستردهای را با خانواده چهگوارا آغاز کردیم تا بتوانیم آنها را راضی به حضور در مقابل دوربین کنیم،از طریق همین گفت و گوها توانستم اطمینان آنها را به این پروژه جلب کنم . بعد از حضور در کوبا نیز تلاشم این بود که رابطه دوستانهای را با (کامیلو ) پسر چهگوارا برقرار کنم که خوشبختانه موفق شدم و آنها نیز با اطمینان مقابل دوربین ما حاضر شدند. البته (آلئیدا مارچ) همسر چهگوارا شرایط خاصی دارد،او از زمان مرگ چهگوارا در سال 1967 تا به حال کلمهای حرف نزده است،شما حتی یک جمله نمیتوانید به نقل از او در یک روزنامه،فیلم یا هر چیز دیگری پیدا کنید. البته فرزندان او نیز غیر از یک مورد دیگر،در هیچ فیلمی حضور پیدا نکرده بودند.حتی الیوراستون برای فیلم مستندفرمانده که در مورد فیدل کاسترو است موفق به جلب رضایت آنها برای حضور در فیلم نشده بود.
در مورد اینکه آنها چه تصوری از ایران داشتند باید بگویم تقریباً هیچ،زیرا به جهت فاصله زیاد جغرافیایی و عدم ارتباط فرهنگی آنها ایران را در حد یک کشور خاورمیانهای میشناختند. البته(کامیلو ) به جهت سفرهای متعدد و مطالعاتی که دارد،شناخت بیشتر و جامع تری نسبت به ایران داشت که آن هم بیشتر مربوط میشد به شرایط اجتماعی و سیاسی حاکم بر ایران .
آوازهای درباره چهگوارا که در فیلم از آن ها استفاده شده، خیلی با حال و هوای فیلم هماهنگ است. چگونه آنها را انتخاب کردید ، آیا از شخص خاصی در کوبا برای دستیابی به چنین موسیقیهایی مشورت گرفتید ؟
موسیقیهایی که در فیلم هست تقریباً از میان نزدیک به 650 قطعه که در مورد چهگوارا ساخته شده انتخاب شدند.من کار روی موسیقیها را تقریبا همزمان با آغاز کار پژوهشی پروژه یعنی از سال 80 شروع کردم که با همکاری آرشیو موسیقی TNF فرانسه موفق شدم بیش از 650 قطعه موسیقیایی را جمع آوری کنم.در زمانی هم که در کوبا بودم با چند نفر از آهنگسازان کوبایی از جمله Joan Poeblo پسر Carlos Poeblo آهنگساز شهیر کوبایی مشورتهایی انجام دادم، ولی باید از آقای ایمان تحسینزاده که کار انتخاب نهایی موسیقیها را در تهران انجام دادند نیز یاد و تشکر ویژه کنم .
در فیلم شما تصاویر آرشیوی چهگوارا دیده میشود . دستیابی به این تصاویر چگونه امکان پذیر شد؟ فرایند ساخت و تدوین فیلم چقدر زمان برد؟
برای تصاویر آرشیوی نیز روندی همانند بخش موسیقی را طی کردیم.البته در بخش تصویری، مراکزی مثل آرشیو فیلم دانشگاه بوستون،شبکه History فرانسه،شبکه TVE اسپانیا،آرشیو فیلم ایکاک ( مرکز سینمایی کوبا ) و آرشیو فیلم Mundo Latino ( کوبا ) ما را بسیار کمک و حمایت کردند.
دستیابی به برخی تصاویر بسیار دشوار و غیرممکن بود و ما برای استفاده از آنها در فیلم و فرایند دریافت(حق استفاده) سختیهای زیادی متحمل شدیم.در بخشی از فیلم سخنرانی چهگوارا در مجمع عمومی سازمان ملل را میبینیم که تا به حال در هیچ فیلم یا رسانه تصویری دیگر ارائه نشده بود.پروسه ساخت فیلم با احتساب زمان پیش تولید و تحقیقات و پژوهشهای اولیه نزدیک به 3 سال برای من زمان برد ولی فیلمبرداری کار 1 ماهه انجام شد.کار تدوین و صداگذاری هم متأسفانه بدلایل مشکلاتی که برای تهیهکننده پیش آمد نزدیک به یکسال طول کشید یعنی دی ماه 82 که ما از کوبا برگشتیم کار تدوین را آغاز کردیم تا آذر 83 که فیلم آماده نمایش شد.به راحتی میتوانم بگویم خداحافظ ارنستو مجموعاً یک پروژه 4 ساله است.
در خبرها شنیده شد که قرار است فیلم در چند کشور به نمایش در آید ، درباره چگونگی این نمایشها توضیح دهید .
تهیهکننده فیلم که موسسه فرانسوی Cut Shot است از ابتدا تصمیم به اکران فیلم در اروپا داشت. از این جهت بلافاصله بعد از آماده شدن فیلم به ما اطلاع دادند که فیلم را در سراسر اروپا اکران میکنند،در گام اول خداحافظ ارنستو در فرانسه، سوئد، نروژ، اسپانیا و ایتالیا اکران میشود.البته این فیلم یک تور نمایش هم در ایالت های آمریکا خواهد داشت که این از همه چیز برای من باارزشتر است، چون تا حدی به رسوایی سیاست های کثیف آمریکا و نابودی تلاش 40 سالهاش برای خدشهدار کردن چهره چهگوارا میانجامد. در ایران هم اگر موفق به اکران عمومی نشویم،قطعافیلم تا قبل از سال جدید به شکل CD و DVD روانه بازار خواهد شد.البته خداحافظ ارنستو در یک نمایش ویژه در کوبا برای خانواده و همرزمان چهگوارا و همچنین رهبران سیاسی و نظامی کوبا پخش خواهد شد.در آخر لازم میدانم برای چندمین بار تأکید کنم که تلاش من در این فیلم نمایش چهره واقعی و تحریف نشد (چهگوارا) بود،چهره ای دوست داشتنی که خیلی از ما به خاطر علاقههای خاصمان گاهی او را به شکل یک (رمبو)، گاهی(فیلسوف) ، گاهی(سمبل مد)، گاهی(خوش چهره و جذاب) و گاهی(ماجراجو)در میآوریم و البته به گفته خودش شاید او یک ماجراجو بود، ولی نه از آن دست ماجراجویانی که به دنبال مرگ میگردند. بلکه ماجراجویی که برای رسیدن به آرمانش دست به هر کاری میزند.من حقیقتاً نمیتوانم « چهگوارای جدید قرن بیست و یکمی » را که ساخته دست آمریکا و ایادیاش هست به رسمیت بشناسم و تردید دارم که جوانان دنیای امروز دریابند مردی که پوسترهایش روی دیوارها بیداد میکند ربطی به آن مترسکی که آن ها از او ساختهاند ندارد.
یک دیدگاه بگذارید