تفکیک یا ادغام؟
مرجان ریاحی
بیست و دومین جشنواره فیلم کوتاه تهران امسال درحالی برگزار شد که برخلاف سال های گذشته فیلمسازان به جای این که دغدغه کیفیت آثار ارائه شده و نحوه عملکرد اعضای هیات انتخاب و داوری را داشته باشند، اکثرا در تشویش سرنوشت مدیریت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و انجمن سینمای جوانان ایران بودند. وحشت سپردن مدیریت این مراکز به شخصی بدون دغدغه این نوع سینما چنان به جان فیلمسازان رخنه کرده بود که اکثر برگزیدگان در اختتامیه با تشکر از زحمات ناصر باکیده مدیرتولید انجمن سعی کردند حمایت خود را از او برای کسب مدیریت انجمن به گوش مسئولان برسانند. اتفاقی که شاید در فضای اختتامیه جشنواره جدی گرفته نشد، اما حکایت از احساس ناامنی جوانانی بود که از سپردن تنها مراکز موجود به یک تازه وارد به شدت بیمناک بودند. در اینجا بحث ما در موافقت یا مخالفت با این جوانان نیست. بلکه روایت واقعیت موجود و فضای پیرامون فیلمسازان جوانی است که در یک سال گذشته با معلق ماندن تمام کارهای جاری در انجمن و مرکز بلاتکلیفی بدی را پشت سر گذاشته اند. جوان هایی که برای ورود به مراسم اختتامیه مهم ترین جشنواره فیلم کوتاه کشور با وجود داشتن کارت دعوت باید در ازدحام صف طولانی سینما فلسطین ساعت ها انتظار بکشند و بعد از گرفتن شماره صندلی در هیاهوی جمعیت زیر دست و پا لگد شوند و تازه وقتی وارد سالن سینما می شوند بینند اغلب صندلی ها توسط افرادی اشغال شده که هیچ ربطی به سینمای مستند و فیلم کوتاه ندارند. بعد هم با سخنرانی هایی مواجه شوند که محتوایشان از فضایل فیلم کوتاه، زلالی سازندگانش و اهمیت احترام به خلاقیت جوانان می گوید.
فیلم های ازمد افتاده
همه خوب می دانیم که به غیر از نبودن فضای مناسب نمایش برای فیلم های کوتاه یکی از معضلات بزرگ این فیلم ها نبودن افراد متخصص و موسسه های بازاریابی خصوصی است. امسال فیلمسازان جوان امیدوار بودند در نشست بازاریابی فیلم کوتاه که در آن تعدادی از بازاریابان انگشت شمار موجود حضور داشتند، بتوانند راه حل هایی منطقی برای حضور آثارشان در رویدادها و بازارهای بین المللی بیابند. اما مهمانان جلسه در ابتدای صحبت های شان اعلام کردند که در زمینه بازاریابی فیلم کوتاه دیگر فعالیت نمی کنند، چون هزینه بازاریابی یک فیلم کوتاه با یک فیلم بلند تفاوتی ندارد، اما مبلغی که مورد فیلم کوتاه به بازاریاب می رسد، بسیار کمتر از فیلم بلند است. با این حساب مشخص نشد که آنها چرا در این جلسه شرکت کرده اند! بازاریاب ها در ضمن به فیلمسازان جوان گوشزد کردند بازاریابی شخصی خود فیلمسازان کار درستی نیست. یکی از بازاریاب ها پا را از این هم فراتر گذاشت و گفت فیلم کوتاه در دنیا از مد افتاده و بازاریابی آن مقرون به صرفه نیست. او گفت که حاضر به بازاریابی فیلم کوتاه نیست، مگر با یک شاهکار مواجه شود. این حرف ها در برابر فیلمسازان جوانی بیان شد که با ذوق و شوق برای یافتن راهکار در این نشست شرکت کرده بودند!
تماشاگران کم طاقت
امسال هم مانند دوره های گذشته استقبال از جشنواره در خور توجه بود. این بزرگترین گردهمایی سالانه فیلمسازان و مخاطبان فیلم کوتاه در ایران است و همه علی رغم انتقادهای بجا و نابجا می آیند و در آن شرکت می کنند. اما امسال پدیده جدیدی که مشاهده شد، مخاطبانی بودند که ظاهرا آشنایی چندانی با ماهیت فیلم کوتاه نداشتند و خیلی زود حوصله شان سر می رفت. طوری که در میانه سانس ها با شروع یک فیلم بی تاب تمام شدن فیلم بودند و حتی تحمل نمی کردند تیتراژ ابتدایی تمام شود. واکنش این مخاطبان کم طاقت البته گاهی توهین آمیز هم بود و به نظر می رسید چون به دلیل ازدحام امکان خارج شدن ندارند، این کار را می کنند. میانگین سنی این دسته از تماشاگران پایین بود و احتمالا باید به نحوی توجیه شوند که چنین جشنواره هایی محل نمایش فیلم کوتاه و مستند است، نه فیلم های تجاری جوان پسند.
نه تفکیک، نه ادغام
در آستانه جشنواره، زمزمه های تفکیک انجمن سینمای جوان و مرکز گسترش به گوش می رسید و این زمزمه ها با صحبت های جعفری جلوه معاون امور سینمایی به یقین تبدیل شد. طرح ادغام که در دو سال گذشته با دفاع و حمایت معاون سابق امور سینمایی صورت گرفته بود، حالا منتفی شده است. هرچند باید امیدوار بود با تفکیک این دو مرکز و اختصاص دو بودجه جداگانه به آنها این مراکز از رکود و رخوت اخیر نجات پیدا کنند، اما به راستی برای جوانان مشتاقی که مدتها در انتظار گرفتن بودجه برای ساخت فیلمنامه تصویب شده شان به سر می برند واقعا چقدر کلمات تفکیک یا ادغام می تواند مهم باشد؟ آیا زمان آن نرسیده که مسئولان به جای بازی با کلمات و طرح های کسل کننده و خشک اداری، به ماهیت و بقای فیلم کوتاه توجه کنند؟
الماس های گرانبها!
امسال تعدادی از مدیران جشنواره های معتبر فیلم کوتاه مانند اوبرهاوزن آلمان و کرک ایرلند هم آمده بودند که فی نفسه اتفاق در خور تحسینی است، اما طبق معمول مدیران امور بین الملل جشنواره مانند الماسی که هر آن امکان سرقتش می رود، از دسترسی فیلمسازان و خبرنگاران به آنها جلوگیری می کردند. این اتفاق البته سابقه دیرینه دارد و ظاهرا کاری هم از دست کسی برنمی آید.
یک دیدگاه بگذارید