میزان تاثیرگذاری اسکار کوتاه بر مسیر فیلمسازان جوان

حسین بهبودی‌راد

جایزه اسکار آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا تنها جایزه معتبر سینمایی نیست که هر ساله در فصل جوایز سینمایی برگزار می‌شود، اما جزو معدود جوایزی است که در ایران شناخته شده است و شاید بتوان آن را تنها جایزه سینمایی دانست که در بین فیلمسازان فیلم کوتاه ایران نیز به خوبی شناخته شده و طرفداران بسیاری دارد.
صد البته که اسکار را نه تنها می‌توان مهمترین جایزه سینمایی دنیا نام داد، بلکه شاید بتوان آن را مهمترین رخداد سینمایی دنیا قلمداد کرد. نه تنها از دیدگاه ایرانیان، بلکه از دیدگاه مخاطبان عام و مخاطبان فعال در صنعت سینمای سراسر جهان.
اخیرا و در حاشیه جشنواره «بی اف آی لندن» نظر گروهی از دانشجویان دانشگاه‌های لندن را در مورد جایزه اسکار و فیلم‌های کوتاه حاضر در آن را پرسیدم. تعداد قابل توجهی از دانشجویان این گروه معتقد بودند اینطور نیست که همه فیلم‌های کوتاه اسکار واقعا بهترین فیلم‌های سال باشند؛ اما همچنان به اتفاق آرا جوایز اسکار را مهمترین جایزه سینمایی می‌دانستند. نظر شما را به نقلی از یکی از این دانشجویان جلب می‌کنم: «اخیرا هرساله وقتی من فیلم‌های نامزد اسکار را می‌بینم واقعا از نامزد شدن برخی از آنها سورپرایز می‌شوم. متوجه نمی‌شوم آنها چطور این فیلم‌ها را نامزد می‌کنند در حالی که تعداد قابل قبولی از فیلم‌هایی بسیار خوب هرگز دیده نمی‌شوند. اما به هر حال اسکار، اسکار است و بزرگ. من خودم آرزو دارم روزی فیلمم آنجا باشد».
خوشبختانه فیلم‌های کوتاه ایرانی همواره جزیی از بهترین فیلم‌های تولیدی هر سال هستند، به ویژه در سال‌های اخیر، نمایندگانی از سینمای ایران حائز شرایط رقابت در این رخداد سینمایی شدند و برای انتخاب (شورت لیست شدن)، نامزد شدن و یا برنده شدن اسکار در «اتاق اکران آکادمی» به رقابت می‌پردازند. امسال نیز علاوه بر «قهرمان» اصغر فرهادی، که برای اسکار رقابت می‌کند؛ در بخش کوتاه نیز فیلم‌های مختلفی سینمای کوتاه ما را نمایندگی می‌کنند.
در بخش کوتاه داستانی، برخلاف چند سال گذشته که هر سال فیلم‌هایی به عنوان برگزیدگان بزرگترین جشنواره‌های دنیا مانند ترایبکا، AFI، بیلبائو و … سینمای کوتاه ایران را نمایندگی می‌کردند، امسال فیلم «سفید پوش» رضا فهیمی تنها با بردن جایزه بزرگ جشنواره فیلم کوتاه تهران در این رقابت‌ها حضور دارد. اما از طرفی دیگر همچنان در دو بخش مستند و انیمیشن، دو فیلم با جوایزی متعدد از چندین جشنواره بزرگ و شناخته شده برای اعضای آکادمی، سینمای کوتاه ما را نمایندگی می‌کنند.
«عروسک» الهه اسماعیلی برنده جشنواره «هات داکس» در بخش مستند و «نوازنده» رضا ریاحی برنده جشنواره ترایبکا، نشویل و پالم اسپرینگ در بخش انیمیشن (اگر چه «نوازنده» تولید فرانسه است، اما همچنان ساخته فیلمسازی است از دل جامعه فیلم کوتاه ما و نام آشنا برای ما).
این حضور متناوب فیلم‌های ایرانی و شوق حضور و رقابت برای این جایزه، زمینه را بیش از پیش فراهم می‌کند تا به این موضوع بپردازیم که اهمیت واقعی این رخداد در چیست؟
در این نوشتار سعی داریم تا بدون قضاوت شخصی و با استفاده از روشی تحقیقی، این موضوع را بررسی کنیم که «اهمیت واقعی این رخداد از کجا نشات می‌گیرد؟» و «چرا تا این میزان مورد توجه قرار دارد؟»
سوال اصلی که در این نوشتار قصد داریم به پاسخ آن بپردازیم این است که «آیا واقعا اسکار فوایدی فراتر از فواید عایدی فیلمسازان کوتاه رخدادهای بزرگی مانند «کن» یا «برلین» برای ارائه به فیلمسازان نامزد و برنده‌اش دارد؟»
به عنوان مثال «کن» بزرگترین گردهمایی صنعتگران سینمای دنیا شناخته می‌شود. اما چرا اسکار مهمترین رخداد سینمایی قلمداد می‌شود؟ آیا اصلا این اهمیت اسکار واقعی است؟ تمرکز اصلی ما در بررسی اهمیت این موضوع نیز بر روی فیلم‌های کوتاه و فیلمسازان جوان است. چرا که حتما اهمیت این رخداد برای فیلم‌های بلند سر منشاهای متفاوتی را داراست که ممکن است الزاما این فاکتورها برای یک فیلمساز کوتاه و نوظهور -و یا حتی برای یک فیلم کوتاه- حائز اهمیت نباشد.
در حاشیه جشنواره «کن» گفت و گویی داشتم با «کتلین مک لین». او به عنوان مشاور تخصصی و مدیر روابط عمومی در هالیوود و همینطور سینمای آمریکای شمالی شناخته شده است. اما او تخصص اصلی خودش را استراتژیست رشد فیلمسازان نوظهور می‌داند. از او پرسیدم که وقتی یک فیلم نامزد اسکار می‌شود، بعد از آن، عموما چه اتفاقاتی برای فیلمساز و یا فیلم رخ می‌دهد که تا این میزان اهمیت اسکار را بالا می‌برد؟ پاسخ او می‌تواند نکته شروع خوبی برای بررسی ما باشد. به عقیده او هنگامی که فیلمسازی با فیلمی کوتاه وارد اسکار می‌شود، پروداکشن کمپانی‌های هالیوودی تشنه کار کردن با او می‌شوند. و به طبع آن فیلمساز با منابع بسیاری به سمت سینمای بلند سوق داده می‌شود. در رابطه با اتفاقی که ممکن است برای فیلم بیفتد، او معتقد بود حضور در اسکار به نوع خود مهمترین اتفاق ممکن برای یک فیلم کوتاه است. اما اگر بخواهیم بگوییم بعد از اسکار برای فیلم‌های کوتاه چه پیش می‌آید می‌توان گفت که در مواردی پروداکشن کمپانی‌ها مایل به ساختن نسخه‌ای بلند از فیلم‌های کوتاه ارایه شده می‌شوند. این همچنان در همان راستای ورود فیلمساز به چرخه اصلی فیلمسازی است.
اولین نکته‌ای که بعد از گفت و گو با کتلین نظر من را جلب کرد این بود که آیا فیلمسازان موفق و بزرگی که بسیاری از ما تک تک فیلم‌های آنها را می‌شناسیم یا دیده‌ایم اصلا هرگز فیلم کوتاهی در اسکار داشته‌اند؟ و یا آیا اصلا این کارگردان‌ها فیلم کوتاه هم ساخته‌اند؟ به عنوان مثال حداقل از این آگاه هستیم که اصغر فرهادی، کارگردان کشور خودمان که به خوبی از کارهای او آگاهیم، هرگز فیلم کوتاهی نه تنها در اسکار بلکه در هیچ جشنواره مورد تایید اسکار هم نداشته است. برای بررسی دقیق‌تر این موضوع «جدول ۱» از تاریخچه فیلمسازی ۴ تن از کارگردان‌های نام آشنای این روزها تهیه شده است. برای جامع‌تر بودن بررسی، در این جدول کارگردان بزرگی مانند اسکورسیزی که به عنوان اسطوره‌ای در سینما شناخته می‌شود و همینطور کارگردان جوانی مانند «کلویی ژائو» کنار هم قرار داده شده‌اند. از سمت دیگر اصغر فرهادی به عنوان نمونه‌ای ایرانی و بونگ جون هو به عنوان یک نمونه بین‌المللی مناسب در لیست قرار داده شده‌اند.

اگر بودجه یک میلیون دلار را برای ساختن یک فیلم بلند بودجه‌ای مناسب، که منجر به دسترسی به منابع بالا می‌شود تلقی کنیم؛ می‌بینیم که طبق جدول بالا کارگردان‌های بسیار بزرگی را می‌شناسیم که هرگز فیلم کوتاهی در اسکار نداشته‌اند و یا حتی افتخاری شخصی‌ هم در جشنواره‌های بزرگی مانند کن نداشته‌اند؛ اما همچنان فیلم‌هایی با منابع بالا می‌سازند و افتخارات هنری فراوانی هم کسب می‌کنند. جدول بالا می‌توانست بسیار بسیار بزرگ‌تر باشد و اسامی کارگردان‌های بزرگی از استیون اسپیلبرگ و دیوید لینچ گرفته تا کارگردان‌های جوان‌تری مانند کریستوفر نولان و توماس وینتربرگ دانمارکی و یا حتی مجید مجیدی نیز در آن باشد.
اما اجازه بدهید در ادامه بررسی‌مان نگاهی برعکس نگاه بالا به موضوع داشته باشیم. «جدول ۲» به بررسی تاریخچه فیلمسازی و موفقیت‌های بعدی ۴ فیلمساز از فیلمسازان کوتاه اسکار پرداخته است.

نکته قابل توجهی که در میان فیلم‌های کوتاه اسکار دیده می‌شود. این است که بسیاری از آن‌ها فیلم‌هایی هستند که اهالی سرشناسی از فیلمبردارها، بازیگران و یا سایر اهالی تخصصی صنعت فیلمسازی بلند ساخته‌اند. افرادی که اگرچه فیلم کوتاه موفقی ساخته‌اند؛ اما شاید هرگز قصد ندارند فیلم بلندی بسازند. به عنوان مثال می‌توان از فیلم‌های: Miracle Fish ساخته Luke Doolan که تخصص اصلی آن تدوین است؛ یا Helmer & søn ساخته Søren Pilmark بازیگر دانمارکی نام برد.
اما در جدول بالا سعی شده گزینه‌هایی آورده شود که تحصیلات و مسیر اصلی آنها فیلمسازی است.
همانند جدول ۱ در جدول ۲ نیز سعی شده تا فقط به فیلمسازان بزرگ اکتفا نکنیم. در عین حال که در لیست فیلمسازانی مانند «مارتین مک دونا» و یا «تایکا وایتیتی» ،که سابقه نامزدی برای بهترین فیلم اسکار را دارند، می‌بینیم؛ اما فیلمساز نه چندان آشنایی مانند «بورجا کوبگا» را هم در لیست داریم. به علاوه فیلمساز نام آشنایی مانند «آندرا آرنولد» که بعد از فیلم کوتاه خود در اسکار حضور نداشته، اما در جشنواره‌های بزرگ مانند «کن» خوش درخشیده است نیز در لیست آمده.
با بررسی جدول ۲، به نظر می‌رسد اگرچه فیلمسازان بزرگ بسیاری می‌شناسیم که هرگز فیلم‌های کوتاهی در اسکار نداشته‌اند؛ اما فیلمسازان کوتاه اسکار در سال‌های پیش روی خود تبدیل به فیلمسازانی می‌شوند که نه تنها بسیاری از ما به عنوان افرادی فعال در صنعت آنها را می‌شناسیم، تحسین می‌کنیم و فیلم‌هایشان را بارها و بارها دیده‌ایم؛ بلکه مخاطب عمومی سینما نیز فیلم‌های آنها را تحسین کرده‌اند و بیاد دارند.

اما آیا جدول بالا شواهدی در رابطه با اینکه حضور فیلمسازان کوتاه در اسکار منجر به توجه بیشتر پروداکشن کمپانی‌ها و حضور بهتر این فیلمسازان در صنعت می‌شود ارائه می‌دهد؟
شاید به تنهایی خیر. اما اجازه بدهید تا با کمی دقت بیشتر به بررسی جزییات این دو جدول با یکدیگر بپردازیم. به طور خاص دو سطر «تعداد آثار بلند/تلویزیونی قبل از اولین فیلم بلند/تلویزیونی با مخاطب بالا» و «فاصله زمانی حضور فیلم کوتاه در اسکار تا اولین فیلم بلند/تلویزیونی با مخاطب بالا». برای بررسی بهتر این دو سطر به تنهایی در ادامه آورده شده‌اند.

مقایسه اطلاعات این دو جدول معنای توجه صنعت به فیلمسازان کوتاه اسکار را به طرز بسیار جذابی روشن می‌کند. تمامی فیلمسازهای کوتاه اسکار که به بررسی آنها پرداخته‌ایم، بلافاصله پس از حضور در اسکار فیلم بلند یا تلویزیونی با بودجه بالای ۱ میلیون دلار ساخته‌اند. این در حالی است که تمامی فیلمسازهای بزرگ دیگر که در جدول ۱ بررسی کرده‌ایم، چندین سال برای ساخت اولین فیلم بلند با بودجه مناسب صبر کرده‌اند. حتی فیلمسازی مانند اسکورسیزی نیز ۷ سال صبر کرده است تا به چنین فرصتی دست پیدا کند. بودجه اولین فیلم‌های کارگردان‌هایی که در اسکار نبوده‌اند، بسیار بسیار اندک بوده و به همین ترتیب طبیعتا بخاطر عدم وجود پشتیبانی پروداکشن کمپانی‌هایی که از فیلم‌ها حمایت کنند، درآمد حاصل از اولین فیلم‌های ساخته شده این کارگردان‌ها بسیار ناراحت کننده است؛ به طرزی که فیلم‌ها حتی به اندازه هزینه تولید خود درآمد نداشته‌اند.
البته که ممکن است برای برخی فیلمسازان ساختن فیلم با بودجه‌ای بالا اولویت نباشد؛ اما نمی‌توان منکر این موضوع بود که بجز در مواردی معدود برخورداری از بودجه، یکی از مهمترین منابع فیلمسازی است. و این نکته را نیز باید مد نظر قرار داد که اگرچه بودجه ۱ میلیون دلار در مقیاس تولیدات ایرانی بسیار بالا به نظر می‌رسد؛ اما در مقیاس تولیدات در سطح بین‌المللی و به منظور رقابت درست در سطح بین‌المللی عددی نه چندان بالاست. برای اینکه مشکل بودجه را بهتر درک کنیم، نظر شما را به نقل قولی از کلویی ژائو برنده جایزه اسکار بهترین فیلم سال ۲۰۲۱ که تاریخچه کاری او نیز در جدول ۱ بررسی شده است جلب می‌کنم. این مصاحبه در FilmmakerMagazine و در تاریخ ۸ مارس ۲۰۱۸ منتشر شده است:
خب، بعد از فیلم «آهنگ‌هایی که برادرم به من آموخت» هیچ کسی به من هیچ فرصتی نمی‌داد. هیچ پیشنهادی به من نشد. من سه سال برای فیلم اولم تلاش کردم و در عوض [بودجه] پیدا نکردم و باید فیلم را با هیچی می‌ساختم. من اینطوری هستم که «نه نمی‌تونم این رو دوباره تکرار کنم. پس بذار خودم با هیچی شروع کنم و یه چیز واقعا ارزون بسازم. و سریع بسازمش. بخاطر اینکه من نمی‌تونم کارای توسعه ایده رو دوباره انجام بدم. بذار خیلی مختصر مفید جمعش کنیم. ما می‌دونیم دقیقا چقدر پول می‌تونیم خرجش کنیم و بذار ببینیم بهترین چیزی که می‌تونیم باهاش بسازیم چیه.» من واقعا به شدت ترسیده بودم [بعد از «آهنگ‌هایی که برادرم به من آموخت»].
برای فیلم اولم من ۸ نفر داشتم. و برای «سوار» (فیلم بعدیم) ۶ نفر از جمله خودم. خیلی مینیمال بود و خیلی خیلی کم بودجه. من خودم دستیار کارگردان هم بودم. خودم و فیلمبردارم با هم روی موهای [بردی] گریم میذاشتیم. من خودم برای همه غذا می‌پختم. فیلمبردار و من همزمان طراح صحنه هم بودیم…

نکته جالب دیگری که باید مد نظر قرار داد این است که ژائو و همینطور اسکورسیزی فارغ التحصیلان دانشگاهی هستنند که می‌توان آن را پر نفوذترین دانشگاه جهان در صنعت سینما قلمداد کرد. این فیلمسازان با این میزان از نفوذی که در دسترس آنها بوده، همچنان باید سال‌های سال برای ساخت اولین فیلم بلند با بودجه‌ای مناسب صبر می‌کردند و با سختی‌هایی این چنین دست و پنجه نرم می‌کردند.
موارد مشابه وضعیت ژائو را برای بسیاری از کارگردان‌های موفق امروزی می‌توان نقل کرد، اما اجازه بدهید تا بجای پرداختن بیشتر به این موضوع به طرح سوالی جذاب‌تر بپردازیم که پیشتر نیز مطرح شد:
شاید بتوان از دو جدول بالا تاثیر حضور فیلمسازان کوتاه در جوایز اسکار بر تسریع و افزایش کیفیت حضور آنها در فیلمسازی بلند نتیجه گیری کرد. اما آیا فقط اسکار هست که این تاثیر دارد؟ به عنوان مثال آیا حضور فیلمسازی جوان در جشنواره کن، برلین و … چنین تاثیری نخواهد داشت؟
در جدول ۳ سعی کردیم تا به بررسی تاریخچه فیلمسازان کوتاه حاضر در سایر جشنواره‌های بزرگ بپردازیم. برخلاف دو جدول بالا، و به ویژه جدول مربوط به فیلمسازان کوتاه اسکار که سعی شده بود تا انواع مختلفی از فیلمسازان موفق و نه چندان موفق آن رویداد در بررسی قرار داده شوند، در این جدول سعی شده است تا موفق‌ترین فیلمسازان کوتاه هر یک از این جشنواره‌ها در بررسی قرار داده شوند. البته مواردی باید فاکتور گرفته می‌شد. به عنوان مثال «رابین لمان» برنده ۳ خرس طلایی کوتاه برلین و ۲ نخل طلای کوتاه کن در نظر گرفته نشده است؛ چرا که هرگز فیلم بلنده نساخته. یا «جیم جارموش» و «چان وو پارک» که برندگان خرس طلایی کوتاه و نخل طلای کوتاه کن هستند هر دو پیش از بردن این جوایز کوتاه خود کارگردانان مطرح و بزرگی بودند که همگی پیشتر فیلم‌هایی با بودجه بالای ۱ میلیون دلار ساخته‌اند و در همین جشنواره‌ها نامزد و یا برندگان جوایز اصلی بوده‌اند.


اجازه بدهید تا بررسی همانند بررسی که قبل‌تر بر روی سطرهای «تعداد آثار بلند/تلویزیونی قبل از اولین فیلم بلند/تلویزیونی با مخاطب بالا» و «فاصله زمانی حضور فیلم کوتاه در اسکار تا اولین فیلم بلند/تلویزیونی با مخاطب بالا» انجام دادیم برای این جدول نیز داشته باشیم.
به استثنا کارگردان فرانسوی Ladj Ly که فیلم کوتاه او (که مورد توجه شبکه کانال پلاس فرانسه قرار گرفت) با بودجه دو و نیم میلیون یورویی به عنوان اولین فیلم بلند وی تبدیل به یک فیلم بلند شد، مقادیر این دو سطر از جدول ۳ تا حد زیادی شبیه به مقادیر جدول ۱ است و متوسط آن عددی بالاتر از متوسط عدد جدول ۱ است. «لین رمزی» فیلمساز نام آشنای بریتانیایی که دو فیلم کوتاه آخر او به طور متوالی در سال‌های ۱۹۹۶ و ۱۹۹۸ هر دو جایزه هیئت داوران بخش کوتاه کن را دو بار برای او رقم می‌زنند؛ همانند کلویی ژائو ۳ سال صبر نمی‌کند تا اولین فیلم بلند خود را با بودجه‌ای مناسب بسازد، بلکه یک سال بعد از آخرین فیلم کوتاه خود و در سال ۱۹۹۹ اولین فیلم بلند خود را با «پاته» اما فقط با بودجه‌ای ۳۰ هزار دلاری می‌سازد. این ۱۳ سال پس از آخرین فیلم کوتاهش است که فیلم «ما باید راجع به کوین صحبت کنیم» را با بی بی سی و بودجه‌ای ۷ میلیون دلاری می‌سازد. این فیلم همینطور اولین فیلم بلند اوست که نامزد نخل طلای کن می‌شود.

روندی مشابه برای «ژوآئو سالا ویزا» فیلمساز پرتغالی برنده نخل طلای کوتاه کن و خرس طلای کوتاه برلین. با این تفاوت که او بودجه‌ای کمی بیشتر از یک کمپانی ناشناس برای اولین فیلم‌اش می‌گیرد. اما فروش فیلم حتی بودجه ساخت را هم پوشش نمی‌دهد. همینطور «نزاف لپید» که فیلم‌های کوتاهش دو نامزدی در کن و یک نامزدی در لوکارنو را برای او داشت.
نکته قابل توجه دیگر از مقایسه جدول ۲و ۳ این است که فیلمسازی مانند «لین رمزی» و «نزاف لپید» اگرچه دستاوردهایی چشمگیر در عرصه بلند در جشنواره‌هایی مانند «کن»، «برلین» و «لوکارنو» داشته‌اند و حتی در جوایزی مانند «بفتا». اما هرگز فیلم‌های آنها در «اسکار» دیده نشده است. این در حالی است که فیلم‌های بلند فیلمسازان کوتاه اسکار غالبا مجددا در اسکار یا جوایز مشابهی مانند امی دیده می‌شود. حتی اگر خود فیلمساز شخصا نامزد نباشد، غالبا فیلم‌های بلند آنها در بخش‌هایی جنبی دیده می‌شود.
هر سه لیستی که مورد بررسی قرار گرفت، می‌توانند بسیار بزرگ‌تر از ۴ مورد باشند. در تمامی آنها استثناهایی مشاهده می‌شود؛ اما غالب آنها برای فیلمسازهای جدی در امر فیلمسازی از الگویی مشابه پیروی می‌کنند. اگر بخواهیم نتیجه‌گیری کلی داشته باشیم، می‌توانیم آن را به صورت خلاصه به طرز زیر بیان کنیم:
صد البته که عدم حضور در اسکار کوتاه هرگز به این معنا نخواهد بود که فیلمساز نمی‌تواند در آینده فیلمسازی شناخته شده و بزرگ در عرصه هنری و صنعتی سینما باشد. کما اینکه مثال‌هایی بسیار وجود دارند که کارگردانان بزرگ هرگز در اسکار کوتاه حضور نداشتند و الان اسطوره‌های سینما میان اهالی هنر و عموم مردم هستند. اما بررسی تاریخچه فیلمسازان گذشته بخش کوتاه اسکار نشان می‌دهد که حضور در اسکار کوتاه به شما این فرصت را می‌دهد که بلافاصله فیلم بلند خود را، حتی اگر تاکنون هیچ فیلم بلندی نساخته‌اید، با منابعی بسیار بالا و با حداقل نگرانی از محدودیت منابع بسازید. با بررسی تاریخچه فیلمسازان کوتاه، جشنواره‌ها و سایر رخدادهای کوتاه، می‌توان گفت که این دسترسی سریع و قابل توجه به منابع، فرصتی است که بجز استثناهایی فقط از طریق حضور در اسکار با این سرعت قابل تحقق است. فیلم‌های بلند هر دو گروه فیلمسازان کوتاهی که در اسکار بودند و یا در جشنواره‌های بزرگ بوده‌اند در آینده مورد توجه جشنواره‌های بزرگ قرار می‌گیرد. اما توجه اعضای آکادمی به فیلم‌های بلند فیلمسازان کوتاه اسکار در آینده نیز بیشتر بوده است.

اما نتیجه گیری بالا برای یک فیلمساز کوتاه به چه معناست؟
مهم‌ترین معنایی که این استنتاج می‌تواند برای یک فیلمساز کوتاه داشته باشد این است که درست است که حضور در اسکار بسیار مهم قلمداد می‌شود، اما الزاما این حضور برای هر فیلمساز کوتاه و جوانی سازنده نیست. شرایطی را در نظر بگیرید که شما به عنوان فیلمساز کوتاه خود را آماده ساختن فیلم بلند نمی‌دانید؛ اما در شرایطی قرار می‌گیرید که سیل پروداکشن کمپانی‌های بزرگ به دنبال کارکردن با شما برای فیلم‌های بلند هستند و شما باید یکی بعد از دیگری دست رد به سینه آنها بزنید. یا از هول حلیم به دیگ افتاده و پیش از آنکه واقعا آماده ساخت اولین فیلم بلند خود باشید (به عنوان مثال تیم ایده آل خود را بشناسید) وارد عرصه ساخت فیلم بلند شده و فقط کار را خراب کنید.
برای روشن‌تر شدن موضوع اجازه بدهید تا به طور مختصر به بررسی همین سه فیلمی و فیلمسازی که از سینمای کوتاه ایران امسال در اسکار رقابت می‌کنند بپردازیم:

- انیمیشن کوتاه «نوازنده» ساخته رضا ریاحی: از میان سه فیلم ایرانی که اسامی آنها ذکر شد؛ شاید بیشترین شانس را برای حضور در شورت لیست اسکار دارد. این فیلم کوتاه چند جایزه مورد تایید آکادمی را برنده شده است و همینطور در بخشی حضور دارد که هر ساله کمترین میزان فیلم در آن به رقابت می‌پردازند. به عنوان مثال در سال گذشته تنها ۹۲ فیلم در این بخش به رقابت پرداخته بودند و با در نظر گرفتن اینکه امسال ۱۵ فیلم شورت لیست خواهند شد، این فیلم می‌تواند از شانس بالایی برخوردار باشد. «رضا ریاحی» خود نیز در شرایط بسیار مساعدی است. او تحصیل‌اش را به اتمام رسانده، بر روی پروژه بلند موفقی که پیشتر نامزد اسکار شده است کار کرده و حالا مشغول کار بر روی فیلمنامه اولین انیمیشن بلند خود نیز هست. برای او هر میزان از انرژی و هزینه برای حضور فیلم کوتاهش در اسکار بسیار منطقی است. نامزدی او در اسکار می‌تواند به معنای موفقیت و حتی نامزدی اولین فیلم بلندش در اسکار باشد.

- مستند کوتاه «عروسک» ساخته الهه اسماعیلی: عروسک جز معدود مستندهای کوتاه ایرانی است برای اسکار رقابت می‌کند.
عروسک از جشنواره‌ای به اسکار معرفی شده است که از مهم‌ترین جشنواره‌های مستند جهان به شمار می‌رود. اگرچه جایزه «هات داکس» تنها جایزه مورد تایید اسکاری است که این فیلم برده است (و این برای یک فیلم در رقابت اسکار کافی نیست) اما این فیلم تاکنون در ۱۰ رخداد مورد تایید اسکار حضور داشته و نامزد شده است و از آن مهم‌تر نامزد جوایز مهمی مانند انجمن منتقدان، انجمن بین‌المللی مستند (ایدا) و شورت لیست اسکار دانشجویی نیز بوده است. اما از طرفی دیگر این فیلم در بخشی رقابت می‌کند که علی‌رغم تعداد کمتر جشنواره‌های مورد تایید اسکار، فیلم‌های متعددی را از طریق اکران سینمایی می‌پذیرد. به طوری که در سال گذشته با وجود تنها ۷۴ جایزه مورد تایید اسکار، 115 فیلم در این رشته به رقابت پرداخته‌اند. به علاوه نقش کمپین کردن و حمایت‌های خارج از شایستگی فیلم در این رشته از اسکار بسیار پر رنگ‌تر از سایر رشته‌های کوتاه هست؛ به طوری که در مواقعی بدلیل اهمیت لابی در این رشته، شبکه‌هایی مانند نتفلیکس تا ۵۰۰ هزار دلار هزینه کمپین اسکار مستندهای کوتاه‌شان می‌کنند. بدین ترتیب اگر چه با بررسی شایستگی‌های فیلم می‌توان فیلم را از شانس‌های مهم دانست؛ اما با بررسی سایر عوامل حتی شانس شورت لیست شدن آن نیز چندان بالا نیست. اما در مورد الهه اسماعیلی سازنده این فیلم. «عروسک» اولین فیلم او بوده، وی به تازگی دوره‌ای تحصیلی را شروع کرده و تا حدود دو سال دیگر باید درگیر این دوره باشد. به نظر نمی‌رسد حداقل از منظر زمانی بتوان او را آماده ساخت فیلم بلند ارزیابی کرد. بنابراین حتی اگر او در اسکار حضور هم داشته باشد، این حضور در این مرحله نمی‌تواند برای او در مقایسه با هزینه‌ها و تلاش مورد نیاز آن به اندازه کافی سازنده باشد. «عروسک» را می‌توان نمونه خوبی دانست از فیلم‌های موفق که می‌توانند شانس خوبی در اسکار داشته باشند. اما فیلمساز آن نباید به دنبال صرف انرژی خود برای حضور در اسکار در این مرحله از فیلمسازی خود باشد؛ مگر آنکه مسیر کاری خود را تغییر دهد. به نظر می‌رسد اسماعیلی نیز به خوبی خود را از این مسیر دور نگه داشته است.

- فیلم کوتاه «سفید پوش» ساخته رضا فهیمی: سفید پوش با بردن جایزه بزرگ جشنواره فیلم کوتاه تهران واجد شرایط اسکار شد. جشنواره‌ای که اولین سال است که مورد تایید آکادمی شده و می‌توان گفت فیلم‌های این جشنواره برای اعضای آکادمی تقریبا ناشناخته است. این فیلم در دو جشنواره شناخته شده «کلرمونت» و «شورتز شورت» نیز حضور داشته است. اما همان طور که ذکر شد قالب فیلم‌هایی که به عنوان مدعیان اصلی شناخته می‌شوند در ۲-۳ جشنواره مورد تایید اسکار جایزه برده‌اند و تنها رقابت در ۳ جشنواره مورد تایید اسکار به میزان کافی توجه اعضای آکادمی را به خود جذب نمی‌کند. به علاوه که در این رشته نیز نقش کمپین تعیین‌کننده است. اما رضا فهیمی خود فیلمسازیست که حتی مسیر حرفه‌ای برای ورود به عرصه فیلم بلند را نیز شروع کرده و در کارنامه خود تجربه ساخت فیلم بلند نیز دارد. برای فهیمی نیز حضور در اسکار می‌تواند بسیار سازنده باشند.
در هر حال تا کمتر از یک ماه دیگر شورت لیست فیلم‌های در حال رقابت برای اسکار توسط آکادمی اعلام می‌شود و در این چند هفته باقی مانده بهترین آرزوها را برای سه فیلمی که سینمای کوتاه ایران را نمایندگی می‌کنند آرزومندیم. پنجره اکران فیلم‌ها برای اسکار ۲۰۲۳ نیز آغاز شده است و امیدواریم که تمامی فیلمسازانی که تصمیم گرفته‌اند تا برای اسکار ۲۰۲۳ گام بردارند در این مسیر موفق باشند.

یک دیدگاه بگذارید

لطفا حاصل عبارت زیر را به عدد در کادر مقابل آن بنویسید.
آخرین خبرها