بزرگداشت ناصر تقوایی کارگردان پیشکسوت سینمای ایران با نمایش سه فیلم کوتاه از وی در موزه سینما برگزار شد.
به گزارش «پایگاه خبری فیلم کوتاه» در این مراسم که با نمایش فیلمهای تعزیه، تمرین آخر و کشتی یونانی همراه بود؛ دوستان و همکاران تقوایی نیز سخنرانی کردند.
حمیدرضا اردلان طی سخنانی در این مراسم گفت: «کاراکتر کسی است که دیروز و فردا دارد و عقایدش قابل نسبت دادن به اعمال اوست. مردم با کاراکتر همذاتپنداری میکنند. کاراکتر هرجا یک کاراکتر ساخته شود و مبدل به تیپ گردد میتولوژی اتفاق میافتد. کمتر کسی توانسته در سینمای ایران شخصیت ساخته باشد و ناصر تقوایی همچون سینمایی دارد.»
پری صابری به علت کسالت بدون آمدن روی صحنه و از روی صندلی با حضار صحبت کرد: «خیلی هیجانزده شدهام. با تقوایی زندگیها کردهام و سینمای مولفی که او پایهریزی کرده است برای من اهمیت خیلی زیادی دارد. همه حرفها را زده است و همیشه در اوج ایستاده و پایین نیامده است. با وجودی که کم همدیگر را میبینیم اما در دل من جا دارند. امیدوارم الگویی باشند برای کسانی که در سینما میخواهند کار کنند .»
دکتر خسرو نشان درباره ساخت مستندهای ناصرتقوایی توضیح داد:«قرار بود سال ۸۳ پرونده ثبت جهانی تعزیه برای یونسکو آماده شود. دوستان ما در مرکز هنرهای نمایشی مشغول جمعآوری مستندات برای این پروژه بودند. قرار بود دو فیلم کوتاه حدودا ۱۲ دقیقهای یکی برای نشان دادن اصالتهای تعزیه و دیگری برای نشان دادن آسیبهای وارده به آن ساخته شود تا اهمیت ثبت جهانی تعزیه را یادآوری کند. درواقع از نظر ما بیش از ابنیه تاریخی، این آیینها و سنن هستند که بعد از قرنها در میان انسانها بودن، حالا در حال نابودی هستند. برای ساخت این مستندها از ابتدا یک نام را بیشتر در نظر نداشتم اما صبر کردم تا همکارانم ابتدا نظر بدهند و آنها هم برای ساخت این فیلم نامی جز ناصر تقوایی در نظر نداشتند.»
او ادامه داد: «تقوایی در فاصله بسیار کوتاهی، یک نسخه از فیلمنامه را حاضر کرد که باعث تعجب من شد. سوال کردم و گفتند اولین بار که تکیه زواره را دیدم به خودم گفتم در این مکان باید یک فیلم ساخت و سالها این موضوع در ذهنم بود. تقوایی همینطور است و درباره هرچیزی طرحهای مختلفی در ذهن دارد و حرف دارد و میتواند آن را به فیلم تبدیل کند. قرارداد بستیم و دو برابر حجمی که در قرارداد مقرر شده بود، به ما فیلم تحویل داد و مرحوم هاشم فیاض که معین البکا بود، آخرین بار در این فیلم دیده میشود. سپاسگذار ناصر تقوایی هستم که با گشادهرویی فیلمی ساخت که به آن افتخار میکنیم.»
سعید عقیقی منتقد سینما نفر بعدی بود که در این مراسم صحبت کرد. عقیقی ابتدا به بزرگ شدن خودش در یک خانواده شرکت نفتی اشاره کرد و گفت: «در خانوادههای شرکت نفتی که باشگاههای مشخص دارند و بچهها اغلب عضو کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هستند و خیلی زود وارد اجتماع میشوند. در کانون دو فیلم «سفر» بهرام بیضایی و «رهایی» ناصر تقوایی بیشتر از هر فیلم دیگر دیده میشدند و من این فیلمها را در چهار پنج سالگی دیدم. آن عده از بچههای دهه پنجاه که امکاناتش را داشتند از طریق همان کتابها و فیلمها با نمونههای دیگری از سینما و متفاوت با سینمایی که روی پردههای سینماهای ان روزها بود، آشنا شدند.»
این منتقد سینما ادامه داد: «آدمها از روی کارهاشان شناخته میشوند نه از طریق هیاهوها و جنجالها. هرکس در فیلمی از تقوایی بازی کرده باشد آن را به عنوان یک امتیاز ویژه ذکر میکند. فیلمهای تقوایی خودشان راهشان را باز کردند، نه از طرقی که حکم میانبر را دارند.»
عقیقی به هنرمندان و سینماگرانی که در کلیپ پخششده حضور داشتند هم توصیه کرد با تهیهکنندههای میلیاردیشان صحبت کنند و لازم نیست کمک کنند تا فیلم آقای تقوایی ساخته شود بلکه فیلمهای تقوایی را به آنها نشان دهند تا سلیقهشان رشد پیدا کند! و در ادامه گفت:«پیدا کردن منبع ادبی اقتباسهای ناصر تقوایی هرکدام برای من یک خاطره جالب است، مثل پیدا کردن نسخهای از «باتلاق» میکا والتاری در یک کهنهفروشی. میخواهم به وضوح اشاره کنم که «ناخدا خورشید» مسلما اقتباس بهتری است تا فیلم «داشتن و نداشتن» هاوارد هاکس. فیلم هاوارد هاکس تحت تاثیر الگوی «کازابلانکا» ساخته شده و در انتها قهرمانش به سبک قهرمانهای فیلمهای کلاسیک شاد و رقصان از دست نازیها فرار میکند و دختر محبوبش را هم همراه خود میبرد. اما پایانی که در فیلم ناصر تقوایی دیدیم یعنی همان پلانی که چاقو را از بدنش درمیآورد، دقیقا معادل این جملههای همینگوی است؛ ضعف کرد. اومد بلند شه، دستش رو ستون کرد. دستش رو به زانوهاش ستون کرد. اومد بلند شه. فهمید که نمیتونه. فهمید آدم تنهایی نمیتونه.»
عاطفه رضوی آخرین سخنران این مراسم پیش از خود ناصر تقوایی بود او عنوان کرد:«خاستگاه سینما غربی است اما اگر اختراع نمیشد در کشور من کسانی آنقدر عاشق سینما هستند که آن را اختراع میکردند. کسانی مثل آقای تقوایی.»
ناصر تقوایی در پایان مراسم بعد از تشویق ایستاده تماشاگران روی صحنه آمد وگفت:« از نظر لطف شما آگاه هستم. نه فقط نسبت به من بلکه نسبت به هرکسی که در این مملکت خوب کار میکند. در زندگی همه چیز امکانپذیر است و همین باعث میشود هنر در همه عالم و در همه ادوار تاریخ زبان تازه پیدا کند و هیچوقت کهنه نشود و مدام تجدید حیات پیدا کند. در این قرن مسائلی هست که در قرن پیش نبود و در قرن پیش هم مسائلی هست که در قرن قبل از آن نبود. هنر و به خصوص نوشتن، وابسته به انسان است. همه گذشته به دلیل عوارض طبیعی ممکن است نابود شود اما یک اثر هنری بالاخره یک روزی خودش را نشان میدهد و فکر میکنم سینما برای ما تبدیل به همچون مولفهای میشود.»
تقوایی سپس به ذکر خاطرهای از اوایل انقلاب پرداخت:«در آن شلوغیها نزدیک بود فیلمهایی که در دفاتر سینمایی بود به آتش کشیده شود. فیلمهایی که بیشتر هم فیلمهای هنرمندانه و روشنفکرانه بود و با زحمات بسیار توانستیم این فیلمها و تعدادی از فیلمنامهها را از سوختن نجات دهیم. یک دورانی خطر کل سینمای ما را تهدید میکرد. نمیدانم چرا وقتی ما به فکر تغییری در جامعهمان هستیم چرا برمیگردیم به عقب و چیزهایی را نابود میکنیم که اتفاقا خیلی خوب است. این واقعا برای من یک سوال شده است.»
او در ادامه افزود: «ما متاسفانه با گذشته خود خوب مواجه نمیشویم. گذشته بیشتر از آینده به ما یاد میدهد. آینده هنوز نیامده و یک پدیده نامعلوم است اما گذشته خیلی درسها برای ما دارد. در مدرسهها و موسساتمان چنین روششناسیهایی را آموزش نمیدهیم. به عنوان هنرمند و علاقمند به هنر، باید باقی ماندن هنر را پرورش بدهیم. ولو این که فیلم یا اثری را دوست نداشته باشیم ، در صورتی که تهدیدی متوجه اثر است سعی کنیم تا آنجا که ممکن است همچون اثر خودمان از آن حمایت کنیم.اگر کاری را دوست نداریم نخوانیم. اگر فیلمی را دوست نداریم نبینیم. هیچکس حق ندارد جای کس دیگری تصمیم بگیرد. سالی این همه فیلم ساخته میشود، کتاب خوب و کتاب بد درمیآید، شعر خوب و شعر بد گفته میشود. اگر این تجربههای بد نباشد کار خوب مشخص نمیشود. کار هنر یک زنجیره است در ذهن هنرمند. زنجیرهای که از نقطه ضعیفتر شروع میشود و این حلقه رفته رفته قویتر میشود. برای اینکه آن هنرمند پروردهتر میشود. ما یک ملت فرهنگی هستیم. ممکن است تیراژ کتابمان پایین باشد یا تماشاگران سینما کم باشند اما همچنان یک ملت فرهنگی هستیم و روشنفکر ایرانی یک روشنفکر است و هرکسی در ایران خوب کار میکند یک ذهنیت روشنفکرانه دارد.»
ناصر تقوایی در پایان تاکید کرد: «شاید کارها آن طور که دلمان میخواهد پیش نرود اما آینده این مملکت چیزی جز این نیست. این مردم خودشان را درست میکنند. خودشان را منظم میکنند. داشتههایشان را ازدست نمیدهند.»
بهمن فرمانآرا، علیرضا تابش ، بهزاد فراهانی، شقایق فراهانی، مسعود فروتن ،علیرضا داوودنژاد ،جهانگیر كوثری،صفدر تقیزاده، محمد حیدری، هارون یشایایی، سیروس الوند، عاطفه رضوی، حسین پاکدل، مجید برزگر، حبیب رضایی، مریم بوبانی ،حمیرا ریاضی، شاهد احمدلو از جمله دیگر مهمانان این مراسم بودند.
یک دیدگاه بگذارید