خارج از محدوده‌ها؛ یادداشتی از مرجان ریاحی

مرجان ریاحی

پرداختن به وضعیت زنان مستندساز ایرانی به جز موانع عمومی که بر سر راه نگاه تحلیلی به پدیده‌های فرهنگی کشور وجود دارد،‌ مشکلات دیگری هم دارد. مثلا اغلب موارد، منابع آماری دقیقی وجود ندارد که بتواند چشم‌اندازی کلی ارائه دهد و تنها می‌توان با اتکا به برخی آمارهای موجود که اغلب ناقص یا ناکافی هستند، تحلیل ارائه داد. از سوی دیگر، بیان برخی واقعیت‌ها می‌تواند باعث چالش‌هایی برای تحلیل‌گر شود. اما به جز این مشکلات کلی و عمومی، وقتی صحبت از مشکلات مستندسازی زنان در ایران می‌شود، نگاه غالبی وجود دارد که می‌کوشد به هرنوع آسیب‌شناسی یا تحلیل درباره چالش‌ها و مشکلات و وضعیت موجود، انگ‌های خاص بچسباند و متهم به نگاه جنسیت‌زده کند. این در حالی‌ست که داده‌ها و اطلاعات موجود نشان می‌دهد که در کشور ما، در عرصه مستندسازی هم شرایط برابر برای زنان و مردان وجود ندارد. بیان و تحلیل این مساله ربطی به فمنیسم و فمینیست بودن ندارد. بلکه واقعیت موجود است و اتفاقا در همه‌جای دنیا این اشکال به چشم می‌خورد. وقتی پاتریشیا آرکت همین چند ماه پیش در سخنرانی بعد از دریافت جایزه اسکار به بی‌عدالتی در دستمزد سینماگران زن و مرد اشاره کرد،‌همه زنان حاضر در مراسم که چهره‌های سرشناس بودند، به‌شدت تشویقش کردند. پس این مشکل محدود به ایران نیست و در همه‌جای دنیا، سینماگران زن می‌کوشند در میان فضایی که قواعدش اغلب توسط مردان تعیین شده، فعالیت کنند. این زنان با مشکل مشترک ناباوری مواجه‌اند. تمایل عمومی عجیبی وجود دارد که توانایی‌ها و ظرفیت‌های آنان را نادیده بگیرد. از قلب هالیوود تا هر نقطه دیگر دنیا زنان شاغل در صنعت سینما با این مشکل مواجه‌اند.
اما فارغ از دیدگاه جنسیتی، مستند سازی شغل دشواری است. شغلی نیست که هرعلاقمندی بتواند سالیان طولانی در آن دوام بیاورد. این شغل مانند دو ماراتن به استقامت بالا در مسیر طولانی احتیاج دارد و به صبر در مرحله تحقیق و پیش تولید. تا اینجای کار به واقع نه تنها فرقی بین مستند سازان زن و مرد وجود ندارد؛ بلکه با وجود دقت و پیگیری خانم‌ها در این مسائل زن‌ها موفق‌تر هم عمل می‌کنند. در پرداختن به سوژه های مختلف نیز زنان مستندساز محدودیتی برای خود قائل نیستند از مستند‌های ورزشی تا مستندهای جنجالی اجتماعی، سیاسی، حقوق بشری تا فیلم‌های محیط زیستی؛ شما می‌توانید رد پای زنان مستندساز قدرتمند ایرانی را ببیند. اما با یک نگاه کلی به سوژه‌های انتخابی آنان در ده اخیرعلاقه بانوان سینمای مستند به موضوعات زنانه و فیلم‌های اجتماعی بیشتر از بقیه موضوعات است.
ورود زنان مستند ساز ایرانی به عرصه حرفه‌ای سینمای مستند را می‌توان در دو دسته تقسیم بندی کرد. یک گروه حداکثری که دسته اول را تشکیل می‌دهند؛  زنان قدرتمند و مستقلی که به تنهایی با تلاش و علاقه‌مندی شخصی و پشتوانه تحصیلی وارد این عرصه می‌شوند و با صبوری و تلاش می‌خواهند در این عرصه ماندگار باشند و بدرخشند. این دسته معمولا سهم بسیار ناچیزی از بودجه فرهنگی کشور دارند و مجبورند یا باهزینه شخصی و یا با بودجه هایی بسیار ناعادلانه مستند سازی کنند. معمولا هر چند سال یک بار به خاطر شرایط سخت می‌توانند فیلم مورد علاقه و دلی شان را بسازند و صد البته همیشه در مجامع بزرگ جهانی خوش درخشیده‌اند.
اما دسته دوم بانوانی هستند که به واسطه ازدواج با آقایان مستند ساز و در مرحله نخست به خاطر همراهی با همسر ابتدا در گروه کارگردانی یا تحقیق مشغول به کار می‌شوند. در سال‌های اول برای اینکه همسرشان نمی‌تواند از یک ارگان دولتی سالی دوبار بودجه بگیرد، طرحی را از طرفشان مطرح کرده و مصوبه بودجه‌ای را می گیرند و فیلم در نهایت با نام آنان برای آن ارگان ساخته می‌شود و این گونه پا به عرصه مستند سازی می گذارند و صد البته به مرور و با کسب تجربه  استقلال خود را می‌یابند و فیلم خودشان را می‌سازند. کار دسته دوم با توجه به حمایت همسر در جذب بودجه فرهنگی دولتی راحت تر است و شانس بیشتری در جذب سرمایه دارند.
و اما سینمای مستند ایران جای راحتی برای فعالیت دسته حداکثری اول نیست، عدم توازن در تقسیم بودجه فرهنگی در میان زنان مستندساز را می‌توان با یک نگاه به سایت رسمی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و فایل طرح‌های مستند مصوب سال 93 این مرکز متوجه شد.
طبق آمار ارائه شده مهمترین مرکز مستندسازی کشور که در واقع بودجه فرهنگی مستند سازی دولت را تقسیم می‌کند، می‌توان دید از 74 عنوان طرح مستند مصوب در این مرکز تنها 9 عنوان به کارگردانهای زن تعلق دارد. در برابر 65 مستندساز مرد، تنها 9 مستندساز زن شانس دریافت بودجه فرهنگی برای ساختن اثرشان را داشتند!
این پایان ماجرا نیست. شورای تصویب فیلمنامه این مرکز و هیات مدیره‌اش که کاملا از آقایان تشکیل شده، به سختی روی خوش به مستندهایی با موضوع زنان نشان می‌دهند.
به طور مثال طرح‌های مستند در مورد ورزش بانوان همگی در دو سال گذشته تنها به بهانه‌ این که مستندی 40 دقیقه‌ای در مورد مدال آوران زن در حال ساخت است؛ کنار گذاشته شده‌اند. این در حالی است که زنان ورزشکار ایرانی که در عرصه بین‌الملل خوش می‌درخشند، هر کدام به تنهایی پتانسیل یک مستند موفق را دارا هستند. سلایق کاملا مردانه و زاویه دید از بالا به زنان مستند ساز و سوژه‌های زنانه  در بخش دولتی نه تنها عرصه فعالیت را برای مستند سازان زن روز به روز تنگ‌تر می‌کند؛ بلکه باعث می‌شود نیمی از جامعه ایرانی که  از زنان تشکیل می‌شوند فعالیت‌ها و درخشش‌ها ،مشکلات و مصائب‌شان نادیده گرفته شود.
جدا از مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی که سکان اداره‌اش در دست آقایان و با سلایق کاملا مردانه است، با یک مرور کلی به فعالیت ارگان‌های مختلف که در عرصه مستند سازی فعالیت دارند می‌توانید متوجه شوید در واقع سهم قابل توجهی از بودجه‌های این مراکز به زنان مستندساز تعلق نمی‌گیرد. شاید بتوان گفت فضای مردانه موجود اعتمادی به زن مستند ساز کشورش ندارد و یا به قول خیلی از مدیران فرهنگی، حوصله  دردسر ندارند!
اینکه چرا کار کردن با نیمی از جامعه سینمایی کشور که اتفاقا در سال‌های اخیر سهم خواهی سینمای ایران در جشنواره‌های معتبر جهانی مانند کن، آمستردام ، هات داکس، شفیلد، ساندنس و... توسط آنان صورت گرفته، می‌شود دردسر خود جای بررسی دارد و اینکه بزرگواران سازمان سینمایی چرا به جای تقدیر و تشکرهای مداوم از مدیران زیر مجموعه خود اندکی با بررسی آمارهای تولید از این دوستان در باره نابرابری تقسیم بودجه فرهنگی کشور سوال نمی‌کنند خود جای تعجب و بررسی دارد!
در بررسی‌ اسامی هیات‌های انتخاب و داوری جشنواره‌های دولتی نیز به تعداد انگشت شماری از اسامی بانوان می‌رسید. در عرصه مستند بجز در دوره ششم جشنواره «سینما حقیقت» که به واسطه «بخش خانواده» تعدادی خانم مستندساز برای انتخاب آثار دعوت شدند؛ عملا حضور زنان در هیات‌های انتخاب و داوری انگشت شمار است.  در اصناف هم حداقل در سال‌های اخیر با یک بررسی کوچک سهم زنان در اعضای اصلی هیات مدیره سهم ناچیزی بوده است. در واقع زنان مستند ساز غایبان عرصه ثروت و قدرت‌اند و در عین حال سفیران و سلحشوران مجامع معتبر بین‌المللی.
سینماگرانی که بارها باعث درخشیدن نام کشورشان در مراکز معتبر بین‌المللی شده‌اند و سهم بسزایی از داوری‌های معتبر بین‌المللی و حضور در جشنواره‌های معتبر جهانی دارند؛ صبورانه شرایط موجود در کشورشان را به امید رسیدن به حقوق عادلانه و برابر تحمل می‌کنند.

دیدگاه‌ها

  • محمد رکن الدینی
    ۳:۰۷ ۲۳ شهریور ۱۳۹۴

    درود بانو. اولا دلمان تنگ شده بود و بعد از ماهها سری به شما زدیم. گرچه بیشتر دوری من بخاطر ننگی است که همشهریهای ما(بدبختانه) بوجود آورند. که خود شرح آنرا واضحتر میدانید. از این بابت رویمان نشد با شما دیدار کنیم در این پایگاه صداقت. دوما: آنها که بر مسند نشسته اند به گزا نمی دانند که جهان سینما در دوران آوانگاردش، زنان را بر پیشانی خویش میدید: ژرمن دولاک! جهان به دولاک فرصت داد و او نیز دنیایی از خلاقیت نصیبمان کرد. بعدها شانتال آکرمن و آنیس واردا و .... پس چرا در ایران این فرصت داده نمیشود؟ جواب آنرا در بخشی از کلام شما می توان دید. اما رای من بر این است: عدم شناخت زن! هر چند زنان خود باید به شناخت باشند، نه اینکه از نگاه مردانه شناسانده شوند! منتطر موفقیتهای بیشتر شما هستیم.

یک دیدگاه بگذارید

لطفا حاصل عبارت زیر را به عدد در کادر مقابل آن بنویسید.
آخرین خبرها