یک دغدغه شخصی
فاطمه اکبری
پلاستیک نخستین فیلم کوتاه مهران همتزاده است که در آن به دغدغه شخصیش پرداخته است. روزمرگی در زندگی ماشینی و استفاده بیرویه از پلاستیک و بیتوجهی به محیط زیست از جمله مواردی است که کارگردان در این فیلم به آن پرداخته است. این فیلم دیپلم افتخار جشنواره داکا را دریافت کرده است.
موضوع فیلم شما بیشتر شبیه به فیلمهای سفارشی است با توجه به اینکه خودتان تهیه کننده کار هستید دلیل انتخاب این موضوع چه بود؟
این دغدغه ای بود که همیشه درگیر آن بودم و مصرف بیش از اندازه پلاستیک، من را ناراحت میکرد. فکر کردم بهتر است برای اولین کار حرف بزرگی نزنم و یک مقدار محافظه کارانه فیلم اولم را بسازم، البته به نظرخودم هم این میتواند از جهاتی نقطه ضعف حساب بیاید. این فیلم میتوانست یک کلیپ باشد و نه یک فیلم کوتاه. به هر حال این ایدهای بود که یک روز به ذهنم رسید و تصمیم گرفتم که فیلم نامهاش را با توجه به تجربه کمی که داشتم بنویسم.
فیلمنامه چطور شکل گرفت؟
یک روز به این فکر کردم، تصورش را بکنید، ما که بیرویه در حال مصرف پلاستیک هستیم، یک شب که درخواب هستیم، با همان پلاستیکهایی که مصرفشان کردیم خفه شدیم. این شد که شروع به نوشتن فیلمنامه آن کردم.
چرا فیلم دیالوگ ندارد؟
به نظر من اصلا نباید دیالوگ میداشت. حتی تدوینگر اوایل کار اصرار داشت یک صدای رادیو در حین نشان دادن زندگی روزمره آنها باشد، ولی من موافقت نکردم. این نداشتن دیالوگ باعث یک سردی میان خانواده شده بود و من میخواستم یک همچین فضایی حاکم باشد به این معنا که این زندگی ماشینی است و آدمها فکر نمیکنند و روزانه کارهای تکراری انجام میدهند که در این تکرار اهمیت پلاستیک را فراموش کردند.
به عنوان کارگردان نقطه قوت فیلمنامه را در کجا میبینید؟
باید ببینیم چطور میخواهیم فیلنامه را بررسی کنیم؟ فیلم کوتاه معمولا به این شکل است که یک چرخش پایانی دارد و فیلم من دقیقا همین خصوصیت را داشت و من خودم عاشق آن صحنهای هستم که سر اعضای خانواده با پلاستیک پوشانده شده بود، نقطه اوج داستان را در همین میبینیم و به نظر خودم هم ایده داستان از همین جا شکل گرفت.
در طول ساخت این فیلم چه نکاتی با پیش بینی اولیه شما متفاوت بود که روند کار را تغییر داد؟
تصور اولیه من ریتم تندتری از فیلمی که تولید شد، بود. یک سری قابهای سورئال مد نظرم بود که متاسفانه نشد به این علت که تصویربردار ما آدم با تجربه و قدیمی بود و قوانین خاص خودش را داشت و من هم فیلم اولم بود، البته در خیلی موارد تجربه ایشان به من کمک کرد. چیزی که من از فیلم تصور میکردم خیلی متفاوت بود. فیلم را به شکل دیگری میدیدم.
اوضاع فیلمسازی در گیلان چطور است؟
استان گیلان استعدادهای خوبی دارد خیلی از فیلمسازان که در حال فعالیت هستند، مثل مهرداد اسکویی و رضا بهرامی نژاد از استان گیلان آمدند؛ ولی متاسفانه به دلیل جمعیت کم فیلمسازها، حمایت نمیشوند، حتی کسانی که در انجمن درس میخواندند، انجمن از دادن یک دوربین هم به آنها عاجز است. بر اساس همین اصل آنهایی که کارشان یک مقدار جدی تر میشود به تهران میآیند، واقعا به دلیل کمبود امکانات اینجا نمیشود کار کرد.
یک دیدگاه بگذارید