دین و دل
فاطمه اکبری
نجس داستان تصادف مردی مذهبی با یک سگ است که به دلایل اعتقادی به نجس بودن سگ، همسر و مادر مرد مخالف نگهداری آن در خانه هستند. بهرام حاج ابول لو (ارک) فیلمساز تبریزی به دلیل دیدگاههای مشترک، به نمایندگی از برادرش بهمن حاج ابول لو (ارک) در این گفتگو پاسخگوی سوالهای ما بود.
جذابیت این داستان برای شما در چه بود؟
یک روز که همراه برادرم راه میرفتیم، مشابه صحنههای فیلم را در خیابان دیدیم. من آنجا گفتم این موضوع جالبی است، برادرم گفت: این داستان گرهای ندارد. مدتی گذشت و ما به این فکر کردیم که اگر خانواده مذهبی باشد و در نگه داشتن سگ مشکلی به وجود بیاید شاید این موضوع بتواند گرهای در داستان ایجاد کند.
بستر اصلی این داستان نشانهگیری خود ایمان است؛ چگونگی ایمان داشتن و اینکه آیا نجاست مسئلهای هست که باعث درگیری یک خانواده شود؟ نهایتا تقابل بین ایمان مرد و وجدانش، این داستان را نوشتیم.
فیلمنامه اولیه هم داشتید؟
در ابتدا یک طرح اولیه داشتیم ولی فیلمنامه نهایی در طول ساخت فیلم شکل گرفت. ما در مورد پایان فیلم نظر مشخصی نداشتیم. یک خطی بود که دیالوگها را به فارسی نوشته بودیم و از بازیگر میخواستیم که دیالوگها را به ترکی بگوید و میدانستیم که آخر داستان باید بلاتکلیف بماند ولی در چگونگی آن شک داشتیم و در زمان ساخت فیلم به آن رسیدیم.
در طول ساخت فیلم چه نکاتی با پیش بینی اولیه شما متفاوت بود؟
مهمترین بخشی که ما با آن درگیر بودیم چگونگی پلان آخر فیلم بود. در پایان فیلم منتظر بودیم هوا مقداری گرگ و میش شود تا بازیگر مرد در بلاتکلیفی بماند. ما پلان را به شکلی بستیم که بازیگر در دو راهی یک جاده تصمیم بگیرد، ولی وقتی این پلان را بستیم به این نتیجه رسیدیم که شعاری میشود و به جنس کار ما نمیآید. این بود که پلان دیگری گرفتیم و همان را جایگزین کردیم.
ایده پشت پرده بودن چهره زن از کجا شکل گرفت؟
وقتی فیلمنامه را مینوشتیم به این نتیجه رسیدیم که غیر از بازیگر اصلی، بازیگران دیگر نباید خیلی دیده شوند تا ما به شخصیت اصلی نزدیکتر شویم و ماجرا شخصیتر شود. همچنین نوع قاببندی و کارگردانی به شکلی بود که اعضای خانواده مرد پشت پرده باشند تا شاید بتواند بیشتر لایههای متن و تحمیل خانواده مذهبی را نشان دهد.
چه بازخوردی از تماشاگران بعد از نمایش فیلم گرفتید؟
بیشترین بازخوردی که تاکنون از فیلم گرفتیم در جشنواره دانشجویی نهال بود. دوستان خوبی در این جشنواره پیدا کردیم و احساس کردم بین مخاطبان خودم و فیلم یک همبستگی شکل گرفته که مبنای آشنایی ما با دانشجویان فیلمساز بود.
فکر می کنید ترجمه انگلیسی اسم فیلم به اندازه کافی مفهوم نجس را در بر میگیرد؟
متاسفانه خیر ولی نزدیکترین واژهای بود که ذهن ما رسید.
تجربه کارگردانی مشترک با برادر چگونه است؟
از آنجایی که ما کمی نزدیکتر از برادر هستیم و دوقلو، دیدگاهها و نقطه نظرات ما بسیار شبیه است، هر چند که در کارهای قبلی اختلافاتی هم داشتیم ولی با گذشت زمان و تجربه این اختلافات از بین رفت و این اشتراک نه تنها باعث اختلاف نشد؛ بلکه سرعت کار را به نحوی بالا برد که زمان تصویربرداری ما به یک سوم زمان پیش بینی شده رسید.
به نظر شما استفاده از زبان ترکی مخاطبان را محدود نمیکند؟
اساسا وقتی زیرنویس وارد کار میشود، این اتفاق میافتد. ولی احساس تعلق من به جغرافیایی که در آن بزرگ شدم، باعث میشود که بیشتر به سمت این زبان کشش داشته باشم.
اوضاع فیلمسازی در تبریز به چه شکل است؟
اینجا ما دو حوزه در زمینه فیلمسازی داریم که بیشترین تولیدات را میتوانند داشته باشند. انجمن فیلم که زیر نظر انجمن فیلم تهران است و دیگری حوزه هنری است. متاسفانه اینجا هم در زمینه تولید فیلم اصولا دنبال ساختن فیلم نیستند و همیشه از بودجه و تجهیزات گلایه دارند.
حضور «نجس» در بخش شورت فیلم کرنر جشنواره کن چطور بود؟
نخستین جایی که ما فیلم را فرستادیم، شورت فیلم کرنر کن بود که به دلیل بیاطلاعی ما از قوانین جشنواره زمان ارسال فیلم گذشته بود. من ایمیلی فرستادم و گفتم که مایل هستم فیلم را ببیند نه اینکه در بخشی حضور داشته باشد و در جواب به ما گفتند میتوانید فیلم را ارسال کنید. هزینه ورودی 100 یورو بود؛ ولی بعد از دیدن فیلم گفتند نیازی به پرداخت هزینه نیست. به دلیل مشکلات مالی از حوزههای فیلمسازی در تبریز برای رفتن به جشنواره در خواست کمک مالی کردیم، ولی در نهایت متاسفانه موفق به حضور در شورت فیلم کرنر نشدیم.
یک دیدگاه بگذارید