نشست «بازتاب حماسه خرمشهر در سینمای مستند» در سالن «سینماحقیقت» مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی برگزار شد.
به گزارش «پایگاه خبری فیلم کوتاه» به نقل از روابط عمومی مرکز گسترش، شب گذشته 4خردادماه، پس از نمایش سه فیلم مستند و ارزیابی موردی مستندهای ساخته شده دربارهی خرمشهر، نشست «بازتاب حماسه خرمشهر در سینمای مستند» در سالن «سینماحقیقت» مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی برگزار شد.
در این برنامه ابتدا سه فیلم مستند به نامهای «داستان یک شهر» (فرشید آذری)، «یوما یعنی مادر» (آزاده آریامنش) و «ناگهان تو گم شدی» (مهدی باقری) به نمایش درآمد و سپس نشست «بازتاب حماسه خرمشهر در سینمای مستند» با حضور همایون امامی و رامتین شهبازی از منتقدان سینمای مستند برگزار شد.
در ابتدای برنامه، ناصر صفاریان (دبیر جلسه و مجری برنامه) با اشاره به اینکه در نشست مورد بحث، از خلال پرداختن به سینمای مستند جنگ، فیلمهایی که دربارهی خرمشهر ساخته شده مورد بررسی قرار خواهد گرفت از سازندگان مستندهای به نمایش درآمده دعوت کرد تا پیش از شروع نشست، توضیحاتی کلی دربارهی اثر خود ارائه کنند.
آزاده آریامنش کارگردان مستند «یوما یعنی مادر» با ابراز امیدواری نسبت به اینکه فیلمش توانسته باشد با مخاطبان حاضر در سالن سینماحقیقت ارتباط برقرار کند گفت: «در ساخت این فیلم تمام تلاش من این بود که بتوانم با زنان اهل خرمشهر که همهی زندگی خود را در جریان جنگ از دست دادند گفتوگو کنم؛ دلم میخواست بدانم آنها چه تجربههایی را از سر گذراندهاند و وضعیت زندگی آنها امروز چگونه است.»
آریامنش گفت: «در خرمشهر زنان زیادی با این مشخصات وجود دارند که من در این فیلم فقط با دو نفر از آنها صحبت کردم. زنان اهل خرمشهر حرفها و درد دلهای بسیاری دارند که میتواند و حتماً باید در جایی به ثبت برسد. به همین دلیل معتقدم جا دارد فیلمهای بیشتری در اینباره ساخته شود و زنان خرمشهری بیشتری ناگفتههای خود از دوران جنگ را بیان کنند.»
مهدی باقری کارگردان مستند «ناگهان تو گم شدی» نیز در این نشست گفت: «زمانی که من و همکارانم برای ساخت این فیلمها به خرمشهر سفر کردیم به ما توصیه شد به این شهر بهعنوان یک شهر بازسازی شده نگاه کنیم؛ در حالی که وقتی ما به مقصد رسیدیم یکی از اهالی خرمشهر به ما گفت این شهر با آخرین تغییراتی که نیروهای بعثی پیش از آزادسازی در آن ایجاد کردهاند کمترین تفاوتی ندارد.»
باقری سپس ضمن اشاره به عدم تمایل خود به فرمگرایی و بیان شاعرانه گفت: «در ساخت فیلمهایم بیش از هر چیز دوست دارم به مضمون اجتماعی سوژه نزدیک شوم، ولی در عین حال مجبورم تمهیدی به وجود بیاورم تا ضمن کمک به باز شدن فضا، امکان همکاری با آدمهای همفکر خودم را نیز به دست بیاورم.»
ناصر صفاریان نیز در آغاز این نشست که با حضور همایون امامی و رامتین شهبازی برگزار شد، مجموعه مستند «آخرین روزهای زمستان» که به زندگی و شهادت شهید حسن باقری میپردازد را یکی از نمونههای موفق مستندهای تلویزیونی معرفی کرد و گفت: «فیلمهایی که در دو روز گذشته در مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی به نمایش درآمد، ویترینی از آثار مستندی بود که در سالهای اخیر دربارهی خرمشهر ساخته شده است. این فیلمها تمام ظرفیت سینمای مستند ایران دربارهی خرمشهر را بازتاب نمیدهد، اما نشان میدهد که امکان و دایرهی محدودی برای پرداختن به این شهر مهم تاریخ جنگ وجود داشته است.»
در ادامه، همایون امامی (منتقد سینما) با اشاره به اینکه نمونههای شاخص سینمای مستند جنگ به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسد، گفت: «در دستهبندی گونههای مختلف این نوع سینما، نمونههای مختلفی وجود دارد که فیلمهای تبلیغی/ تهییجی، فیلمهای گزارشی و فیلمهایی با نگاه انسانی و عارفانه نسبت به جنگ وجود دارد که مجموعهی مستند «روایت فتح» شامل این دستهبندیست. فیلمهای گزارشی/ تاریخی که صرفاً به دنبال ثبت رخدادهای تاریخی بودهاند نیز نوع دیگری از سینمای مستند جنگ به حساب میآید.»
نگاه تحلیلی رامتین شهبازی دربارهی مستندهای به نمایش درآمده هم بخش دیگری از نشست شب گذشته بود.
وی با اشاره به اینکه مخاطب در این فیلمها با یک ابرروایت از جنگ در خرمشهر و تبدیل آن به یک مکان نشاندار روبهروست گفت: «در این نگاه، شهر خرمشهر از خصلتهای مکانی خود خارج شده و به یک فضا تبدیل میشود. این نشاندار شدن و اضافه شدن روایت به خرمشهر، به آن یک بار معنایی جدیدی میدهد. این نگاه و اتفاقهایی که در این فیلمها حول محور خرمشهر افتاده باعث تشدید وجه روایت شده و نشاندار بودن فضا را به مخاطب گوشزد کرده است.»
شهبازی با تاکید بر اینکه قصدش ارائهی نگاهی تحلیلی دربارهی فیلمهاست افزود: «حالا باید گشت، گسستهای این گفتمان را پیدا کرد و با نگاهی انتقادی به آن پرداخت. بهعنوان مثال فیلم «یوما یعنی مادر» که میکوشد نگاه انتقادیتری داشته باشد همچنان در راستای ساختار ابرروایت حرکت میکند. در فیلم «داستان یک شهر» نیز با نگاهی روبهرو هستیم که میکوشد تا به مدد نگاه به سوژه، فضا را از نو بسازد. در فیلم «ناگهان تو گم شدی» نیز مخاطب با موضوع عکس مواجه میشود. در این فیلم و فیلم «داستان یک شهر» با کریستالیزه کردن مکان تلاش شده تا به مکان یک بار اسطورهای اضافه شود.»
وی افزود: «علیرغم اینکه سازندگان این دو فیلم تلاش میکنند تا یک مکان به وجود بیاورند و سوژه را ارجح بدانند اما ابرروایت جنگ خود را به فیلم تحمیل میکند و باعث میشود که مخاطب همچنان با مکانهای گسسته روبهرو شود. این باعث میشود که تماشاگر با خود فکر کند ابرروایت مورد بحث همچنان وجود دارد. البته این نقصان زیباییشناسی نیست اما در این آثار ابرروایت به قدری قویست که اجازه سوژه شدن به شخصیتهای درگیر ماجرا را نمیدهد.»
همایون امامی نیز در اینباره گفت: «به اعتقاد من نکتهای که این فیلمها را از سایر مستندهای جنگ جدا میکند نوع نگاه متفاوت این آثار به جنگ است. سازندگان این فیلمها در پی جستوجوی باورهای ذهنی خودشان هستند و میکوشند که بیشتر با عواطف مخاطب سر و کار داشته باشند.»
یک دیدگاه بگذارید