تقابل سنت و مدرنیته
مریم عربی
فیلم کوتاه راهی از ساختههای غلامرضا رحیمی یکی از فیلمسازان بندرعباسی است؛ فیلمسازی که علیرغم کسب جوایز قابل قبول، اعتقاد دارد که همچنان در اول راه به سر میبرد. فیلم راهی در سومین جشنواره اردیبهشت، جایزه ویژه هیات داوران را به خود اختصاص داد.
فیلمنامه این کار چطور شکل گرفت؟
موضوع به حدود شش سال پیش بازمیگردد. ما در انجمن سینمای جوان با حضور جوانان مشتاق فیلم و سینما یک کارگاه فیلمنامهنویسی برگزار کردیم و طرح اولیه فیلمنامه در این کارگاه شکل گرفت. این طرح را در همین جمع بازگو کردم و بازخوردهای مثبتی گرفتم. بنابراین تصمیم گرفتم کار را تصویربرداری کنم.
چرا تصمیم گرفتید فیلم را تقریبا بدون دیالوگ و موسیقی کار کنید؟
قبل از شروع کار برای این طرح، استوریبرد کشیدم و تمام نماها را در آن مشخص کردم. بر اساس این استوری برد به این نتیجه رسیدم که این فیلم هیچ نیازی به دیالوگ ندارد و تصاویر به خوبی گویاست. در مورد این سوژه اعتقاد من بر این بود که حرف زدن نباید جای تصویر را بگیرد. موسیقی فیلم هم همان موسیقی محیط است؛ صدای پرندگان، صدای دمام، بوق کشتیها و صدای خود طبیعت.
نماهای کار دایما با یک ریتم یکنواخت از نماهای باز به بسته تغییر میکرد. برای انتخاب این نوع دکوپاژ چه دلیلی داشتید؟
همان طور که گفتم، کار را بر اساس استوری برد کارگردانی کردم. در استوری برد حدود 59 تا 62 نما را برای این فیلم آماده کردم. تکتک این استوریبردها را روی زمین پهن میکردم و نماها را حذف و اضافه میکردم. در انتهای کار، این نماها به 52 یا 53 نما رسید. من برای دکوپاژ این کار زمان زیادی گذاشتم و همه چیز مطابق نظم و برنامه پیش رفت.
پیشتولید کار چقدر طول کشید؟
حدود یک سال. این کار لوکیشنهای متعددی دارد؛ در خانه، لب دریا، کوچهها، مناظر ساحلی و ... در طول این یک سال، تمام لوکیشنها را از نزدیک بررسی کردم. تقریبا هر نمایی که در این فیلم میبینیم، مربوط به یک محله متفاوت است. گذشته از این، اصرار داشتم که از بازیگران ناشناخته در کار استفاده کنم. تمام بازیگران این فیلم اولین تجربه بازیگری خود را پشت سر میگذاشتند؛ بنابراین چند ماهی را صرف انتخاب بازیگر کردم. در مرحله بعدی با چند نفر از دوستان به لوکیشنها رفتیم و نماها را بررسی کردیم و به این نتیجه رسیدیم که استوری بردهای من بهترین نماها است. نماها را خودم تصویربرداری کردم و تدوین نهایی هم کار خودم بود.
همین بحث تعدد لوکیشینها و شخصیتها در کار شما این حس را القا میکرد که به دنبال ساخت یک اثر قومنگارانه هستید.
دوست داشتم در این فیلم تقابل میان سنت و مدرنیته را به نمایش بگذارم. جایزهای که در جشنواره اردیبهشت به این فیلم تعلق گرفت، به خاطر همین نمایش خوب تقابل سنت و مدرنیته بود. در این فیلم مکانهایی به نمایش درآمده است که الان دیگر در بندرعباس دیده نمیشوند و تمام آنها به خیابان تبدیل شده است. به نوعی میتوان گفت که مدرنیته در این شهر جای سنتهای قومی و منطقهای را گرفته است. تلاش من بر این بود که بتوانم بخشی از مشکلات مردم این خطه را به نمایش بگذارم؛ این که زن و مرد در اینجا به کار ماهیفروشی مشغول هستند و ماهیفروشی شغل اصلی مردم این منطقه است.
فیلمسازی در بندرعباس با چه مسایل و مشکلاتی مواجه است؟
دست فیلمسازان هرمزگانی برای کار بسیار بسته است. با این که در بندرعباس ایده و سوژه برای فیلمسازی خیلی زیاد است، اما امکانات برای فیلمسازی در اینجا محدود است و هیچ ارگانی از نظر مالی به فیلمسازان کمک نمیکند. من برای ساخت آخرین فیلمم با چند سازمان مذاکره کردم. آنها قولهایی به من دادند، اما در آخرین دقایق دستم را خالی گذاشتند و کنار کشیدند. در این شهر شرکتهای خصوصی وجود دارند که میتوانند از فیلمسازان حمایت کنند. اگر با حمایت این سازمانها، فیلمسازان خوب بندرعباس بتوانند سالی یک فیلم بسازند، این شهر به یکی از قطبهای فیلمسازی کشور تبدیل خواهد شد؛ اما متاسفانه فیلمسازان بندرعباس از این نعمت برخوردار نیستند.
حرف آخر؟
من با دست خالی این فیلم را ساختم. از همین بابت از همه دوستانی که بدون چشمداشت در این کار به من کمک کردند، تشکر میکنم. دوست دارم که اگر روزی دستم به جایی رسید، دست این دوستان هرمزگانی را بگیرم و به آنها بها بدهم تا در آینده آثار ارزشمندی را از آنها شاهد باشیم.
یک دیدگاه بگذارید