گفت‌وگو با سیامک دلنواز کارگردان «پر یا پوچ»

فیلمسازی در اوج گرمای بندرعباس

مریم عربی
فیلم کوتاه پر یا پوچ درباره زوجی است که نمی‌توانند با هم ارتباط برقرار کنند و همین عدم ارتباط، سایه شک و تردید را بر زندگی آنها سنگین کرده است. فیلم پر است از نشانه‌ها و استعاراتی که می‌خواهد معانی جدیدی را به داستان رابطه این زوج اضافه کند.

فیلم شما از نشانه‌ها و استعارات پر بود؛ المان‌هایی چون دو نیم شدن گل سر، کتاب سرتاسر سفید، لکنت زبان و ... به وفور در کار شما دیده می‌شد. می‌خواستید علاوه بر روایت اصلی، معانی جدیدی را هم به کار اضافه کنید؟
این فیلم بر اساس یک خاطره شکل گرفت. دغدغه اصلی من روابط زوج‌ها در خانواده بود و اتفاقات ساده‌ای که منجر به از هم پاشیدن زندگی آنها می‌شود. در این فیلم هم فقط یک اشتباه بچگانه باعث می‌شود که یک زوج دچار سوءتفاهم شوند و به هم شک کنند. در نتیجه این شک، درباره هم به اشتباه قضاوت می‌کنند و زندگی‌شان دچار بحران می‌شود. این دو نفر با هم دیالوگ مناسبی ندارند و بنابراین به شناخت کافی از هم دست پیدا نکرده‌اند. نشانه‌هایی که در کار دیده می‌شود، مثل خرابی تلفن، لکنت زبان شخصیت زن و پرش چشم مرد، برای تاکید بر این مطلب بود که این زوج برای برقراری ارتباط با یکدیگر مشکل دارند. این دو نه همدیگر را خوب می‌بینند و نه با هم خوب حرف می‌زنند. این نشانه‌ها قرار است به انتقال بهتر مفهوم مورد نظر فیلم کمک کند.
انتخاب این نشانه‌ها بر چه اساسی شکل گرفت؟
برای ساخت این فیلم درباره روابط زوجین مطالعات بسیاری داشتم و شخصیت زن‌ها و مردها را مورد بررسی قرار دادم. در نتیجه این مطالعات، تصمیم گرفتم که این نشانه‌ها را در کار بگنجانم.
داستان فیلم پیچیدگی‌هایی داشت؛ اما دکوپاژی بسیار ساده و کلاسیک را برای روایت این داستان انتخاب کرده بودید. دلیل این انتخاب چه بود؟
بیشتر تلاش کردم که دکوپاژ فیلم به راحتی و روانی قصه کمک کند. فکر می‌کردم که این قصه پیچیدگی‌های خاص خود را دارد و بنابراین باید از نماهایی ساده برای روایت آن استفاده کنم. فیلم بر اساس فاصله‌ای ساخته شده که میان دو نفر وجود دارد. سعی کردم دکوپاژ فیلم به نوعی باشد که این فاصله حفظ شود. علاوه بر این می‌خواستم فیلم ریتم روان و راحتی داشته باشد تا مخاطب با مفهوم اصلی آن ارتباط برقرار کند.
لوکیشن فیلم یک فضای خالی و بزرگ بود و صحنه‌پردازی کار به شکلی انجام شده بود که به القای حس ناامنی کمک می‌کرد. در این خصوص هم تعمدی داشتید؟
دقیقا به دنبال انتقال همین حس بودم. تلاش کردم یک فضای باز، سرد و خلوت را انتخاب کنم که سردی روابط میان این دو نفر در طراحی صحنه نمودار باشد. بنابراین خانه‌ای را پیدا کردم که رنگ‌آمیزی نداشته باشد و وسایل محدودی را در آن قرار دادم. این فضای باز و خلوت به انتقال حس خالی بودن و سردی کمک می‌کرد.
بازیگران کار را بر چه اساسی انتخاب کردید؟
هر دو بازیگر اصلی کار، سابقه بازی داشتند. بازیگر مرد فیلم، بازیگر تئاتر است و پیش از این، در دو فیلم با او همکاری کرده بودم. بازی بازیگر زن فیلم را هم قبلا در فیلمی دیده و پسندیده بودم. علاوه بر این، بازیگر زن به طور طبیعی لکنت زبان داشت و بازیگر مرد هم پرش چشم. این المان‌ها دلیل اصلی انتخاب این دو بازیگر بود. می‌خواستم از ویژگی‌های ذاتی این دو نفر به نفع کار استفاده کنم؛ هرچند که در طول ساخت فیلم نه زن دچار لکنت زبان شد و نه مرد دچار پرش چشم.
آيا این خواسته خود شما بود که بازیگران در بازی باحوصله و کند عمل کنند تا به ریتم کند کار کمک شود؟
بله؛ همین طور بود. در تمرین‌هایی که قبل از ضبط داشتیم، روی این قضیه تاکید داشتم. این کندی هم قرار بود به سردی روابط میان این دو اشاره داشته باشد. این مساله باید در صحبت‌ها، نگاه‌ها و رفتار این دو نمود پیدا می‌کرد و با تمرین‌های بسیار، موفق به درآوردن این حس شدیم.
بهترین نقدی که درباره کار شنیدید و فکر می‌کنید اگر اعمال می‌کردید به نتیجه بهتری می‌رسیدید، چه بود؟
منتقدان از فیلمنامه کار رضایت داشتند و معتقد بودند که پرحوصله و با جزییات نوشته شده است. اما برخی از آنها تصویربرداری کار را نزدیک به کارهای تلویزیونی می‌دانستند و آن را نقطه ضعف تلقی می‌کردند. به بازی بازیگر مرد هم انتقاداتی وارد شده بود. علاوه بر این، به خاطر محدودیت‌های مالی که داشتیم، کار صداگذاری نشد و در این زمینه هم مشکلاتی وجود دارد. ما این کار را با یک جمع دوستانه و چند عامل حرفه‌ای از جمله صدابردار و تصویربردار ساختیم. کار با همدلی و تلاش جمعی پیش رفت و در چهار روز در اوج گرمای بندرعباس بسته شد. همین فشرده کار کردن، مشکلاتی را برای کار به وجود آورد. شاید اگر محدودیت زمانی و مالی نبود، نتیجه بهتری می‌گرفتیم.

یک دیدگاه بگذارید

لطفا حاصل عبارت زیر را به عدد در کادر مقابل آن بنویسید.
آخرین خبرها