یک مادرانه آرام
مریم عربی
فیلم کوتاه ناگهان زینت... داستان دو زن است؛ اولی میکوشد تا در منجلاب اعتیاد، تهمانده حس مادرانه خود را زنده نگاه دارد و دومی در تلاش است تا برای فرزندی مادری کند که به خاطر اعتیاد مادر واقعیاش، از نعمت حضور او محروم مانده است.
به عنوان یک فیلمساز مرد چطور شد که چنین تم زنانهای را برای کار خود انتخاب کردید؟
من در هجده سالگی با نوشتههای خانم آلبادس اسپدس آشنا شدم؛ نویسنده مشهور ایتالیایی که فقط درباره زنان مینویسد. از همان دوران جذب قصههایی شدم که به فضاهای زنانه، دردهای زنان و زندگی آنها میپردازد. این علاقه به حوزه فیلمسازی من هم کشیده شد و تصمیم گرفتم درباره زنان فیلم بسازم. هنوز هم دایما ناخودآگاه به سمت سوژههای مرتبط با زنان کشیده میشوم. به نظر من زنها آن قدر دنیای زیبا و پیچیدهای دارند که هر چقدر درباره آنها فیلم ساخته شود، باز هم قصههای ناگفته زیادی باقی میماند.
مخاطبهای زنی که فیلم را دیدند، چقدر با حس زنانه و در واقع مادرانه فیلم ارتباط برقرار کردند؟
بازخوردها متفاوت بود. تعدادی از آنها خود را به جای نصیبه زن معتاد قصه میگذاشتند و تعدادی دیگر با شخصیت زن معلم ارتباط برقرار میکردند. در کل میتوان گفت که اکثر بینندههای زن از فیلم تاثیری خاص گرفتند.
مساله اعتیاد به عنوان یکی از اصلیترین معضلات اجتماعی در فیلم شما بسیار پررنگ مطرح شده بود. به نظر شما فیلم کوتاه چقدر ظرفیت پرداختن به معضلات اجتماعی را دارد؟
این موضوع به نویسنده و کارگردان اثر بستگی دارد. باید دید که ما میخواهیم در فیلم کوتاه چه حرفی بزنیم. به نظر من این امکان در فیلم کوتاه وجود دارد که قصههای اجتماعی را با ضرباهنگ تند اجرا کرد. البته درباره ناگهان زینت... گفته میشد که این فیلم قابلیت تبدیل شدن به یک فیلم بلند را دارد. با این حال جشنوارههای بینالمللی متعددی در دنیا وجود دارد که اصلا موضوع آنها معضلات اجتماعی است. همین مساله نشان میدهد که در دنیا فیلمهای کوتاه زیادی وجود دارند که به مسایل اجتماعی میپردازند. البته باید گفت اعتیادی که در فیلم ما مطرح شد، بیشتر برای معرفی شخصیت نصیبه بود؛ میخواستیم از این طریق نشان بدهیم که چطور یک مادر شکسته میشود و حس مادرانه باز به او برمیگردد.
بازیگران زن فیلم شما خوب دیده شدند و موفقیتهایی را هم کسب کردند. این مساله چطور محقق شد؛ آیا نقشها ظرفیت پرداخت داشت یا بستر کار فرصتی مناسب را برای دیدن شدن آنها فراهم کرد؟
نقطه قابل توجه در فیلم ناگهان زینت... فیلمنامه فیلم است. شخصیتهای موجود در این فیلمنامه این اجازه را به بازیگران میداد که بازیهای خود را به خوبی به نمایش بگذارند. ممکن است در یک فیلم ساده هم بازیها خوب به چشم بیاید؛ اما باز هم خود قصه و ظرفیتهایی که برای شخصیتها ایجاد میکند، در این مساله موثر است. من برای بازاریابی فیلم حدود یک سال و نیم زمان گذاشتم. از مطالبی که «پایگاه خبری فیلم کوتاه» درباره معرفی جشنوارههای خارجی کار میکرد هم استفاده زیادی کردم. این مساله به شناخته شدن فیلم به ویژه در جشنوارههای آمریکایی کمک زیادی کرد و همچنین باعث شد که بازیها خوب دیده شود. جشنوارههای زیادی هستند که روی مساله بازی بازیگران تاکید دارند. حضور در این نوع جشنوارهها باعث شد که بازیگران زن این فیلم بتوانند جوایزی را کسب کنند.
استفاده از رایا نصیری که علاوه بر بازیگری فیلمساز هم هست، چه مزایایی داشت؟
شاید یکی از برکتهای کار ما استفاده از رایا نصیری بود. خود ایشان جنبههای دیگری را به نقش اضافه کردند و کار را ارتقا دادند. در کل کار با بازیگران حرفهای به ما کمک میکند که برای مسایل ابتدایی و کم اهمیتتر زمان نگذاریم و روی کارگردانی کار تمرکز کنیم. تنها چیزی که لازم است به کار بازیگران حرفهای اضافه شود، نظرات شخصی کارگردان است و ظرافتهایی که توسط کارگردان برای نقش در نظر گرفته شده است. من از بازی خانم نصیری بسیار راضی بودم و خوشحالم که با ایشان کار کردم.
به نظر میرسید که در فیلم شما روی استفاده از موسیقی برای القای حس کاملا حساب شده بود. استفاده گسترده از موسیقی در صحنههای مختلف کار و تیتراژی که در سکوت به نمایش درمیآمد، همه حاکی از این بود که برای این بخش برنامه داشتید. در این مورد چه صحبتی دارید؟
شرط حضور فیلم در جشنوارههای خارجی، رعایت کپیرایت موسیقی است. موسیقی باید اریجینال باشد و نمیتوان از موسیقی انتخابی استفاده کرد. این بود که با امیر عباس ستایشگر صحبت کردم و کار را به ایشان سپردم. ایشان زحمت زیادی برای این کار کشیدند؛ اما با توجه به واکنشهایی که در جشنوارههای مختلف دیدم، به نظرم رسید که شاید اگر کار اصلا موسیقی نداشت، خیلی بهتر بود. این فیلم یک فیلم کاملا رئالیستی است و فکر میکنم بهتر بود برای انتقال حس اصلا روی موسیقی حساب نمیکردم و میگذاشتم تا فیلم کار خودش را بکند. به نظرم حس بازیگران بدون موسیقی بهتر منتقل میشد.
حرف آخر؟
دوست دارم از «پایگاه خبری فیلم کوتاه» و مرجان ریاحی تشکر کنم که با معرفی کار من در این پایگاه، به بهتر دیده شدن آن کمک کردند.
یک دیدگاه بگذارید