گفت‌وگو با ابوالفضل کریمی اصل کارگردان «طعمی از زندگی»

طعم تلخ زندگی

مریم عربی
مستند طعمی از زندگی می‌کوشد تا با پرسه زدن در دادگاه‌های خانواده، معضلات خانواده‌های در آستانه فروپاشی را روایت کند. فیلمساز در این فیلم تلاش کرده است تا فارغ از قضاوت‌های شخصی، تنها بیانگر حرف‌های زنان و مردانی باشد که به دنبال احقاق حقوق پایمال شده خود هستند.

چطور شد که تصمیم گرفتید درباره معضلات زوج‌های در حال جدایی فیلم بسازید؟
من بنا به علاقه شخصی مدت‌ها درباره این موضوع تحقیق می‌کردم. بارها به دادگاه‌های خانواده ونک و شهید محلاتی مراجعه کردم و حدود هفتاد صفحه تحقیق آماده داشتم. در جریان این پروسه، پرونده‌های زیادی را مطالعه کرده و با چند وکیل و کارشناس قضایی که از دوستانم بودند، صحبت کردم. در نهایت تصمیم گرفتم که نتیجه این تحقیقات را به صورت یک کار مستند ارایه بدهم.
نماهایی که در این فیلم دیده می‌شد، اغلب نماهای ثابت بود و به لحاظ بصری تنوع نداشت. چرا چنین ساختار ساده‌ای را برای فیلم انتخاب کردید؟
کار کردن در دادگاه‌های خانواده بسیار دشوار است و فیلمساز چندان قدرت عمل ندارد. در واقع اتفاقی در حال وقوع بود و ما فقط می‌توانستیم ناظر آن باشیم. مردم در چنین شرایطی با دوربین بسیار مشکل دارند. جایی که ما کار می‌کردیم، خانواده‌ها بسیار متعصب بودند و چندین بار هم به ما حمله کردند. شاید اگر بدون محافظ در آنجا کار می‌کردیم، آسیب می‌دیدیم. بنابراین این فرصت برای ما فراهم نبود که حرکات خاص دوربین را در کار پیاده کنیم و در واقع به نوعی استتار می‌کردیم. هدف ما فقط ثبت واقعیت بود؛ چیزی شبیه به دوربین مخفی.
با وجود این شرایط، چطور توانستید عده‌ای را راضی کنید که مقابل دوربین درباره شخصی‌ترین مشکلات‌شان حرف بزنند؟
طی رفت‌وآمدهای مکرر با این‌ زوج‌ها ارتباط دوستی پیدا کردیم. تمام عوامل فیلم به جز من و صدابردارم، خانم بودند؛ بنابراین راحت‌تر می‌توانستند با این زوج‌ها رابطه برقرار کنند. این کار بسیار دشوار بود و حتی مجبور بودیم از سوژه‌ها کتبا برای پخش تصاویرشان رضایت‌نامه بگیریم.
پس حتما باید تیم قدرتمندی را برای این کار انتخاب کرده باشید؛ چون حتی در جایی از فیلم می‌دیدیم که یکی از کاراکترها به مساله‌ای جلوی دوربین اشاره می‌کرد که فقط مادرش از آن اطلاع داشت.
رمز موفقیت ما فقط برقراری رابطه دوستی با این افراد بود؛ رابطه‌ای که حتی هنوز هم ادامه پیدا کرده است. این افراد اول نسبت به کار ما سوء ظن داشتند. ما تلاش کردیم به آنها نشان بدهیم که حسن نیت داریم. به آنها گفتیم که همه ما درگیر مشکلات خاص خود هستیم و نمایش این تصاویر حتی ممکن است به نفع آنها تمام شود و مشکلی را از مشکلات آنها حل کند. به این ترتیب رضایت این افراد را جلب کردیم. به عنوان مثال، صحنه ثبت واقعه طلاق که در این فیلم می‌بینید، در هیچ فیلمی اتفاق نیفتاده است و برای اولین بار در این فیلم دیده می‌شود. گرفتن این صحنه بسیار مشکل بود و حتی نزدیک بود کار به زد و خورد بکشد.
در واقع می‌خواهید بگویید که پشت صحنه کارتان با آنچه در فیلم می‌بینیم، بسیار تفاوت داشت؛ چرا که با دیدن فیلم احساس می‌کنیم که افراد با رضایت خاطر مقابل دوربین دردل می‌کنند؟
بله؛ همین طور است. البته بعضی از افراد هم راحت‌تر با ما همکاری کردند. با این وجود، من با داستان‌های زیادی مواجه شدم که نتوانستم آنها را در فیلم بیاورم؛ چرا که یا افراد درگیر ماجرا حاضر به همکاری نشدند و یا مسایلی در آنها مطرح می‌شد که در فضای مستند قابل طرح نبود. در مجموع این تجربه، تجربه شگفت‌انگیزی بود و چیزی را در من تغییر داد.
برای تعدیل فضای پرتنش دادگاهی چه راهکاری را در پیش گرفتید؟
اولا تلاش کردم که از هرگونه جبهه‌گیری مخصوصا به نفع خانم‌ها جلوگیری کنم و موضع‌گیری نداشته باشم تا اعتدال حفظ شود. کار در مرحله تدوین هم تا حد زیادی تغییر کرد. تدوینگر جوان کار به من پیشنهاد کرد که از روش جامپ کات استفاده کنم و فقط روی یک یا دو سوژه تمرکز نکنم. به این ترتیب فضا نرم‌تر شد و تنوع بیشتری پیدا کرد.
چرا ساختار کلاسیک گفت‌وگومحور را برای کار انتخاب کردید و از فضای دادگاه خارج نشدید؟
من نسخه دیگری از کار را آماده کرده بودم که بار دراماتیک داشت و صحنه‌هایی خارج از دادگاه را هم شامل می‌شد. اما تدوینگرم بعد از مشورت با چند نفر از دوستان به من پیشنهاد داد که این ساختار را استفاده کنم؛ چرا که بهتر جواب می‌دهد.
در چندین صحنه از کار، بوم صدا وارد کادر می‌شد؛ این مساله به خاطر محدودیت‌های موجود اتفاق افتاد یا تعمدی در کار بود؟
در جریان دادرسی حتی نفس کشیدن‌مان را هم باید کنترل می‌کردیم و هیچ چیز دست خودمان نبود. دوربین را در گوشه‌ای از سالن روشن کرده بودیم و سعی می‌کردیم حضورمان به چشم نیاید. صدابردار حدود حرکت خود را می‌دانست؛ اما گاه از آن خارج می‌شد و نمی‌توانستیم به او بگوییم که داخل کادر نیاید. فکر می‌کردیم اگر صحبت کنیم، قاضی ممکن است ناراحت شود یا روند عادی دادرسی به هم بخورد. سعی می‌کردیم با کمترین ایجاد مزاحمت، کار کنیم. به نظر من بروز این اشتباهات در مستندهای این‌چنینی اجتناب‌ناپذیر است.
چقدر تلاش کردید که فضای میان این زوج‌ها را مدیریت کنید؟
ما هیچ دیالوگی را در دهان کاراکترها نگذاشتیم. فقط فضایی را مهیا می‌کردیم که آنها بتوانند راحت‌تر صحبت کنند.
کار را در چند لوکیشن تصویربرداری کردید؟
ما سه لوکیشن داشتیم؛ یک هفته در زندان مخصوص زندانیان مالی بودیم؛ یک هفته در دادگاه خانواده کرج و یک هفته در تهران. ما روند دادرسی حدود بیست و یک دادگاه را ثبت کردیم و حدود پنجاه ساعت راش داشتیم که فقط بخش کوچکی از آن استفاده شد.
چه بازخوردهایی از کار گرفتید؟
متاسفانه این فیلم هنوز در جشنواره‌ای نمایش داده نشده است؛ اما در جمع دوستان، نظرات مثبتی درباره کار ارایه شد. کار کردن روی سوژه‌های این چنینی مانند ورود به پنجره‌ای رو به دنیایی جدید و سوژه‌هایی جدید است و پنجره‌های بیشتری را مقابل شما باز می‌کند. اگر امکانات و سرمایه وجود داشته باشد، می‌توان این سوژه‌ها را پیگیری کرد و کارهای بهتری را ارایه داد.

یک دیدگاه بگذارید

لطفا حاصل عبارت زیر را به عدد در کادر مقابل آن بنویسید.
آخرین خبرها