در مستندسازی باید بیش از اندازه صبور بود
مریم عربی
مستند حقیقت این است، نیست فیلمی است درباره دروغ گفتن آدمها. فیلمساز میکوشد تا ابعاد مختلف سرنوشت تراژیک مردی روانپریش را از طریق مصاحبه با افراد مطلع و درگیر بررسی کند؛ اما نظرات ضد و نقیض این افراد، فقط و فقط او را از حقیقت دورتر میکند.
ایده ساخت فیلم چطور به ذهنتان رسید؟
شخصیت اصلی فیلم را اولین بار در خیابان و پشت چراغ قرمز دیدم؛ مرد روانپریشی که بر سر یک چهارراه مانند پلیس ماشینها را هدایت میکرد و کنترل چهارراه را به دست گرفته بود. برایم جالب شده بود که بدانم چرا و چطور به این وضع رسیده است. این بود که تصمیم گرفتم فیلمی را درباره این شخصیت بسازم.
چطور شد که موضوع قضاوت افراد مختلف درباره این شخصیت در اولویت قرار گرفت و سرنوشت این فرد به عنوان فرع مطرح شد؟
در مرحله پیش تولید با یک رکوردر به مناطق اطراف این چهارراه رفتم و از کسانی که فکر میکردم این آقا را میشناسند، سوال کردم. در جریان این تحقیقات به ایده دیگری رسیدم؛ دیدم که آن قدر نظرات متفاوت و قضاوتهای مختلف درباره این اتفاق واحد وجود دارد که حقیقت ماجرا کاملا ناپیداست. این بود که تناقضهایی که میان برداشت آدمها بود، موضوع اصلی فیلم من را به خود اختصاص داد.
تحقیقات کار چقدر طول کشید؟
حدود چهار ماه صرف تحقیقات شد.
آیا برای جلب اعتماد افراد برای حضور مقابل دوربین، برنامه خاصی داشتید؟
قبل از فیلمبرداری طی دو جلسه با شخصیتهای اصلی کار صحبت کردم. با توجه به این که من تجربه بازیگری تئاتر را دارم، تا حدی به روانشناسی شخصیتها تسلط داشتم. بنابراین میدانستم که با هر شخصیتی چطور باید صحبت کنم. البته خوشبختانه راضی کردن آنها برای حضور مقابل دوربین چندان هم سخت نبود. فقط برای مصاحبه با پدر شخصیت اصلی فیلم دچار مشکل شدم. تا روز فیلمبرداری نتوانستم این فرد را پیدا کنم و هر بار با بهانهای از صحبت کردن با من امتناع میکرد. اما روز تصویربرداری به صورت اتفاقی با این شخصیت مواجه شدم. در فیلم هم مشخص است که این فرد کاملا اتفاقی جلوی دوربین آمد و به نوعی شکار لحظه در فیلم اتفاق افتاد.
چند روز تصویربرداری داشتید؟
چهار روز.
بخش اعظم فیلم شما متشکل از مصاحبه با شخصیتهاست؛ آیا بیشتر بر مبنای فیلمنامه از پیش نوشته شده عمل کردید یا شکل نهایی کار در جریان مصاحبهها شکل گرفت؟
من بر اساس تحقیقات گستردهای که انجام داده بودم، یک فیلمنامه اولیه داشتم که در جریان کار چند بار تغییر کرد. من با فیلمنامه سر صحنه میرفتم، اما اتفاقات جدیدی که میافتاد، تغییراتی در کار ایجاد میکرد که اتفاقا در جهت بهتر شدن آن بود. با این حال به هیچ وجه از چارچوب اصلی اولیه خارج نشدم.
چند درصد از کار در مرحله تدوین شکل گرفت؟
همان طور که از نام فیلم پیداست، هدف من از ابتدا این بود که بر اساس تضادها و تناقضهای موجود فیلم بسازم. ایده تدوین کار هم این بود که پلانها بر اساس همین تضاد کنار هم قرار بگیرند تا این موضوع مشخصتر و ملموستر شود. من در تمام مراحل کار کنار تدوینگر حضور داشتم؛ اما این طور نبود که او کاری را به اصرار من انجام ندهد. در اکثر مواقع با هم به توافق میرسیدیم و همدیگر را قانع میکردیم.
چطور شد که خودتان تهیهکننده کار شدید و با نهادهای خصوصی یا دولتی کار نکردید؟
همکاری با این نهادها مستلزم دوندگیهای فراوان و صرف وقت و انرژی بسیار است. وقتی ایدهای به ذهنم میرسد و دغدغه من میشود، دوست دارم که سریعتر دست به کار شوم و کار را به نتیجه برسانم. اگر میخواستم سراغ تهیهکننده بروم، یا آن قدر کار به تعویق میافتاد که برنامهریزیهای من به هم میخورد و یا اصلا از انجام کار پشیمان میشدم. این شد که تصمیم گرفتم خودم تهیهکننده کار بشوم و با امکانات کمتر و دوربینی با کیفیت پایینتر، هزینهها را پایین بیاورم و ایدهام را پیاده کنم.
نتیجه نهایی کار چقدر با پیشبینیهای اولیه شما مطابقت دارد و چقدر از نتیجه کار رضایت دارید؟
هرچند بخشی از کار من در لحظه شکل گرفت، اما با هوشمندی سر صحنه میرفتم و اجازه نمیدادم اتفاقاتی که میافتد، شگفتزدهام کند. به همین خاطر روال کار با پیشبینیهای اولیه من تفاوت چندانی نداشت. سعی میکردم از قبل همه جوانب را در نظر بگیرم تا اتفاقات پیشبینی نشده به کارم لطمه نزند. روی همین حساب، پیش تولید کار آن قدر طولانی شد؛ حجم زیادی از صداهای ضبط شده داشتم و کاملا به کار مسلط بودم. بازخوردهایی هم که از کار گرفتم، بسیار مثبت بود.
از نظر شما اصلیترین مانعی که پیش روی مستندسازان قرار دارد، چیست؟
یکی از مشکلات اصلی مستندسازان، جلب اعتماد افراد برای حضور مقابل دوربین و پرهیز از نقشآفرینی و نشان دادن خود واقعیشان است. یکی دیگر از مشکلات، نداشتن فیلمنامه مکتوب و پیشبینی نادرست از شرایط است. من یاد گرفتهام که در مستندسازی باید بیش از اندازه صبور بود؛ بنابراین نباید مشکلات را آن قدر بزرگ دید که به کار لطمه بزند.
یک دیدگاه بگذارید