اعتقاد به لحظه
مریم عربی
نقش چالشتر با ساختاری شعرگونه، تصاویری چشمنواز و رنگین و نگاهی موجز، به معرفی یکی از قدیمیترین و اصیلترین هنرهای استان چهارمحال و بختیاری یعنی فرش چالشتر دارد؛ صنعتی رو به زوال که با وجود مشکلات بسیار، همچنان برای بقا میجنگد و جلوهای از هنر تولیدکنندگان داخلی را به نمایش میگذارد.
چطور شد که سراغ فرش چالشتر رفتید؟
من مدتی در شهرکرد دانشجو بودم و برای مدتی هم به عنوان مسئول واحد تصویری حوزه هنری آن ناحیه فعالیت میکردم. از همان زمان دوست داشتم درباره فرش چالشتر فیلم بسازم. همان دوران با مرکز گسترش وارد مذاکره شدم؛ اما به دلیل تغییرات مدیریتی به نتیجه نرسید؛ تا این که دوستی که در سیمای استانها فعالیت میکرد، به من پیشنهاد داد تا با این مجموعه همکاری کنم. این طور شد که با تلویزیون شهرکرد کار کردم.
همکاری با سیمای استان چطور بود؟
این کار مورد علاقه خودم بود و توسط ارگان خاصی به من پیشنهاد نشده بود. علاوه بر این مسئولین این سازمان هم برخورد بسیار معقولی داشتند و همکاری خوبی را تجربه کردیم.
کار شما پر از رنگ و قاببندیهای زیبا بود. برای رسیدن به این نماها چقدر وقت گذاشتید؟
انجام این کار وقت و انرژی زیادی برد؛ اما کاملا مدیریت شده بود. دلیل این که توانستیم این کار را به صورت فشرده و در کوتاهترین زمان ممکن یعنی ظرف شش روز تصویربرداری کنیم، انتخاب یک فیلمبردار خوب یعنی محمد رسولی بود. علاوه بر این، فضای کار هم به فیلمبردار اجازه میداد که به خوبی مانور بدهد. با این حال، مراحل تحقیق کار حدود دو ماه زمان برد.
این طور به نظر میرسید که بخش قابل توجهی از فیلم در مرحله تدوین شکل گرفته باشد. به عنوان کارگردان چقدر در تدوین کار دخالت داشتید و حضور تدوینگری مثل علی محمد قاسمی چقدر به بهبود نتیجه نهایی کار کمک کرد؟
من از ابتدا قصد داشتم که فیلم را از زاویه اول شخص کار کنم و از همان مرحله تصویربرداری برای بخش تدوین هم ایده داشتم. با این حال هم من و هم محمد رسولی تلاش کردیم تا متریال خوبی را به دست بیاوریم تا دستمان در مرحله تدوین باز باشد. در مرحله تدوین، علی محمد قاسمی با روایت اول شخص موافق نبود. ضمن صحبتهایی که با هم داشتیم، من هم به این نتیجه رسیدم که ذهنیتم را عوض کنم و به سمت یک ساختار فرمگرا و شاعرانه بروم. نتیجه نهایی هم همین فیلمی شد که مشاهده میکنید.
پس در واقع روند فیلم در فرآیند تدوین کاملا تغییر کرد؟
علی محمد قاسمی در تدوین بسیار تاثیرگذار ظاهر شد؛ اما این به مدد متریالی بود که ما در مرحله تصویربرداری تهیه کرده بودیم.
اصولا شیوه کار شما برای ساخت مستند به چه شکل است و چقدر بر مبنای فیلمنامه عمل میکنید؟
شیوه کار من همیشه به این شکل است که یک طرح اولیه را آماده میکنم و بر اساس آن، تحقیقات لازم را انجام میدهم و اتدهایی را در ذهنم میزنم. گاهی این اتدها را سکانس به سکانس یادداشت میکنم. با این حال در مرحله تصویربرداری تا حد زیادی به لحظه اعتقاد دارم و اگر در لحظهای اتفاقی رخ داد که آن را به طرح اولیهام ترجیح دادم، سعی میکنم دومی را انتخاب کنم. من به اتفاقات، آدمها، نگاهها و هر آنچه که در لحظه اتفاق میافتد و میتواند در فیلم پیشبرنده باشد، اهمیت میدهم. به نظر من برخی اتفاقات اگر در لحظه اتفاق نیفتد، مخاطب متوجه میشود که ما با این موضوع به شکل چیدمانی برخورد کردهایم.
در بسیاری از رسانهها گفته شده که فیلم شما در راستای حمایت از تولید ملی ساخته شده است. بنابراین بیشتر انتظار داشتیم که با فیلمی چالشی روبهرو باشیم؛ اما تنها بخش چالشبرانگیز فیلم شما که به معضلات فرشبافی در این ناحیه میپرداخت، چند دقیقه پایانی فیلم بود. دلیل خاصی از این کار داشتید؟
من بسیار قبلتر از آن که این نامگذاری اتفاق بیفتد، تصمیم داشتم این فیلم را بسازم. احساس کردم اگر بخواهم فیلم را به سمت این موضوع ببرم، تکرار مکررات است. در فیلم پروسهای را میبینیم که بخشی از آن کاملا سنتی انجام میشود؛ مثلا سکانسهای رنگرزی یا بافت که به شیوهای کاملا سنتی صورت میگیرد و تغییر چندانی در آن اتفاق نیفتاده است؛ اما در برخی از سکانسها و مهمتر از همه سکانس چرخدندهها تغییرات را به وضوح مشاهده میکنیم و میبینیم که این فرآیند کاملا ماشینی شده است و هیچ انسانی را در این سکانس مشاهده نمیکنیم. به این ترتیب، مفهوم مورد نظر به صورت غیرمستقیم انتقال داده میشود و به خوبی گویای معضلات موجود است. اگر میخواستیم به صورت مصاحبهای به این موضوع بپردازیم، تکراری و کلیشهای میشد. به عنوان مثال، بارها شنیدهایم که نقشههای ایرانی توسط پاکستانیها و چینیها کار میشود؛ اما من سعی کردم که چندان به این بحث نپردازم و بسیار تیز و برنده در پایان فیلم اشاره کنم که این پروسه رو به زوال است؛ چنانچه در آخرین جمله فیلم میشنویم که با مرگ هر بافندهای این هنر یک قدم به زوال نزدیکتر میشود.
در مدتی که از نمایش فیلم میگذرد، استقبال مخاطبین و منتقدین را از کار چطور دیدید؟
خوشبختانه در این مدت کوتاه، استقبال خوبی از کار صورت گرفته است. اصلیترین نکتهای که در این فیلم مطرح میشود، بحث صدابرداری و صداگذاری کار است و بسیاری از افراد معتقدند که در این فیلم اتفاقات خوبی در زمینه صدا رخ داده است.
در زمینه استفاده از موسیقی هم بدعتهایی در کار دیده میشود. از این نوع انتخاب چه هدفی داشتید؟
اصرار داشتم که از موسیقیهایی استفاده کنم که مربوط به خود فضا باشد. خانمی در فیلم بود که در حین بافت، اشعاری را میخواند که شامل نقشهخوانی به زبان محلی بود. من سعی کردم بیس موسیقی فیلم، همان آوازهایی باشد که این خانم میخواند. فقط در یکی دو بخش از موسیقیهای انتخابی استفاده کردم که باز هم مربوط به همان ناحیه بود.
در فرآيند ساخت فیلم با مشکل خاصی مواجه نشدید؟
ما انصافا این فیلم را بودجه کمی ساختیم؛ در حالی که میطلبید بودجه بیشتری در اختیار داشته باشیم. من تمام مبلغی که از تلویزیون شهرکرد گرفتم را برای فیلم هزینه کردم و بخشی از هزینهها را هم خودم تقبل کردم. این کار به نظر من کار خاصی بود و تلاش کردم همه توانم را صرف فیلم کنم تا بهترین نتیجه را بگیرم.
برای پخش بینالمللی فیلم برنامه خاصی دارید؟
چون تهیهکننده فیلم صدا و سیما است، آنها تصمیمگیرنده هستند. با این حال رایزنیهایی را انجام دادیم و استقبال خوبی از سوی مسئولین این مجموعه صورت گرفته و در این زمینه تعامل خوبی داشتهایم. از ماه آینده روی پخش بینالمللی فیلم کار میکنیم.
اصلیترین مشکل مستندسازی در کشور را چه میدانید؟
اصلیترین مشکل، همان مشکلات مالی است. در سالهای اخیر مستندسازان خوبی پا به عرصه فعالیت گذاشتهاند؛ اما بودجههای پیشنهادی به این مستندسازان با توجه به شرایط اقتصادی حاکم، دیگر پاسخگوی ساخت یک مستند خوب نیست و باید در این زمینه تجدید نظر شود.
یک دیدگاه بگذارید