اینجا چراغی روشن است
شبنم قلیخانی
اینجا در نزدیکی میدان شوش چراغی روشن است که اگر چه نورش سوسو میزند؛ اما هنوز روشن مانده؛ همچون خورشیدی در زیر تودهای از غبار.
خانه خورشید، خانهای است که برای امیدواری عدهای از زنان مشکلدار جامعه بنا شده است. زنانی که در این جامعه کسی به کمکشان نیامده است و زندگیشان اینگونه رقم خورده.
حیات خلوت خانه خورشید مستندی ساده و روان است که با ابتداییترین تصاویر به عمیقترین مفاهیم بشریت میپردازد.
رخشان بنیاعتماد را با فیلمهایی که به موضوع زنان میپردازد میشناسیم. از زیر پوست شهر گرفته تا روسری آبی و گیلانه و این اواخر خونبازی. در هر کدام از این فیلمها زنانی متفاوت از شهری و روستایی، پیر و جوان، فقیر و غنی را میبینیم که با مشکلات مختلف دست و پنجه نرم میکنند.
او نشان داده است که مسئله اصلی فیلمهایش به تصویر کشیدن شخصیتهای سطحی و معمولی جامعهاش نیست بلکه قصه زنان کارهای او همگی عمیقاند و تاثیرگذار. در این فیلم نیز گرچه تصاویر مستند هستند اما داستان برای ما روایت میشود. داستان شادی و غم و همراهی و همدلی زنانی که همگی از سر بیپناهی به هم پناه آوردهاند.
در حیات خلوت خانه خورشید ما شاهد دو گروه از زنان هستیم. یکی زنان محتاج کمک و دیگری زنانی که با شجاعت و بدون هیچ کمکی به تنهایی سرپرستی و رهبری این گروه از زنان را برعهده گرفتهاند و یک تنه با بسیاری از مشکلات مالی و روحی کنار آمدهاند.
خانم لیلا ارشد و سرور منشیزاده شیرزنانی هستند که از سال 1385 چشم امید خیلیها هستند.
اصولا انتخاب سوژه فیلمهای مستند مهمترین بخش ساخت یک فیلم است. در این فیلم، فیلمساز با شجاعت به انتخاب موضوعی میپردازد که بارها در گذر از کوچه و خیابان میبینیم و میگذریم انگار میخواهیم عمدا واقعیتی را نبینیم اما بالاخر زنی پیدا میشود و این واقعیتهای تلخ را به تصویر میکشد.
زمانی که فیلم را مخصوصا با مادرم دیدم بیشتر برام مهم بود که تاثیرگذاری فیلمی اینچنینی را با نسلی دیگر تجربه کنم.
در پایان فیلم مادرم با چشمانی سرخ از اشکهای ریخته شده برای تمامی خانه خورشیدیها، خدا را شکر میکرد که هنوز هستند کسانی که دست همنوعشان را محکم بگیرند و آنها را از منجلاب مشکلات نجات دهند.
یک دیدگاه بگذارید