فقر و افراط در پژوهش مستند
حسن نقاشی
در مقابل این پرسش که چه مستندهایی نیاز به پژوهش دارند؟ میتوان گفت: فرایند پژوهش، تنها شامل آن دسته از مستندهایی میشود که قصد مرور، بازخوانی و یا نگرش اکتشافی دارند.
متاسفانه پژوهش و میزان تحقیق برای استفاده در مستندهای ایرانی همواره با اشکالاتی روبرو بوده است. به زبانی دیگر میتوان گفت، گاه مستندساز در امر پژوهش افراط کرده و به بیراهه میرود که این اثرات منفی جبران ناپذیری را به کلیت فیلم وارد میآورد.
برای فهم بهتر موضوع مثالی میآورم . دوستی قصد داشت تا در مورد آیین مربوط به دفن مردگان عهد اشکانی مستندی تهیه کند. اما افراط او در امر پژوهش و استفاده از منابع مطالعاتی متنوع باعث شد تا موضوع فیلم او از محدوده عهد اشکانی به دفن مردگان در تاریخ ایران زمین تبدیل شود. این نتیجه زیانبار حاصل کج روی در امر پژوهش بود. حال آن که فیلمساز میتوانست با اتکا به یک محدوده خاص تاریخی و با بهرهگیری از ساختاری مناسب فیلمی بکر و جذاب خلق کند، اما آن گاه که دچار شک و تردید در انتخاب موضوع و محدوده زمانی آن گشت از بار غنایی اثرش کاسته شد و این ضربهای جبران ناپذیر به فیلم بود. تصور کنید که فیلم با همان زمان بندی موضوع نخست (حدود 30 دقیقه)، اینک میباید در بر گیرنده موضوعی شود که حداقل دو برابر زمان فعلی برای ارائه مطالب خود زمان میخواهد (حدود 60 دقیقه) در این فشرده سازی مستندساز ناچار میشود که از همه عناصر گویای فیلم بکاهد تا موضوع را در طرح کلی بیان کند .
اشتباه همین جاست، برای پژوهش فیلم مستند باید سراغ منابعی برویم که ما را از ایده و طرح اولیه دور نکند و بتواند در تکمیل مضمون ما را یاری رساند. این نوع پژوهش از پژوهشهای مطالعاتی و کتابخانهای متمایز است. برای یافتن تحقیق منطبق با ساختار لازم است تا مستندساز یا پژوهشگر مستند نخست در محدوده میدانی به گردآوری اسناد و مدارک بکوشد و آن گاه که احساس نیاز به بازخوانی علمی داشت به کتابخانهها رجوع کند.
گاه دوستانی را میبینم که از تولید فیلمی که پژوهش به هدف ساخت آن انجام شده دلزده میشوند. چرا که در زمان پژوهش از محدوده یک موضوع جزیی به موضوع کلی تر رسیدهاند که آنان را برای ساخت مستند مورد نظر دچار تردید جدی میکند. باید به این دوستان هشدار داد که سینما با پدیده کتاب نویسی و نگارش رسالههای قطور بسیار متفاوت است. طبعا هر مخاطب یا بینندهای برای یافتن پرسشهای بسیار خود میتواند به منابع مختلفی از جمله کتاب، مقاله و یا روزنامه مراجعه کند. او قرار است در مستندی که به تماشای آن مینشیند نوعی بینش متمایز را ببیند، قصد دارد با اتکا بر هنر سینما، نبوغ سازنده و بهره گیری از عناصر صوتی و تصویری واقعهای را به مکاشفه بنشیند. غیر از این او هرگز به تماشای فیلم مستند نمیرفت و زمان خود را صرف مطالعه یا گردش در دنیای مجازی میکرد، که ب شک اطلاعات جامع را در فاصله زمانی اندک بدست میآورد و البته باید همواره به خاطر داشت که پژوهش روح و محتوای اثر را در بر میگیرد، هر چه پژوهش از ساختار فاصله گیرد از باور پذیری فیلم کاسته میشود.
بنابراین، پیش از آن که بدانیم پژوهش تا چه اندازه در سینمای مستند لازم و ضروریست، باید بدانیم چه نوع پژوهشهایی و در چه زمینهای میتواند بر غنای فیلم مستند تاثیر بگذارد. آیا هر آن چه در نشریات و مکتوبات کتابخانه ایست باید در فیلم عنوان شود؟ یا سازنده باید با ذره بین وسواس و گزیده گرایی به استخراج نکات برجسته و دراماتیک یک موضوع بپردازد؟
در کل میتوان مدعی شد که سینمای مستند ما از دو بیماری رنج میبرد، نخست فقر تحقیق و پژوهش است و دیگر افراط در پژوهشهای صورت گرفته. کافیست فیلم را کوزهای در نظر آورید، کوزه به اندازه حجم خود آب میپذیرد و بیش از آن سر ریز میشود.
دیدگاهها
سعید صمدزاده
۰:۱۱ ۲۱ شهریور ۱۳۹۰
اقای نقاشی برای فیلم مستند ایران کار فراوانی کرده .وهمین تور برای فیلم کوتاه
داریوش غریب زاده
۱۰:۱۷ ۲۱ شهریور ۱۳۹۰
مطلب آموزنده و جالبی بود . سپاس .